
سخنی از سر وفاداری و قدرشناسی به فرمانده شهید حاج رمضان

به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، متن پیام خالد القدومی به مناسبت شهادت شهید حاج رمضان و شهدای تجاوز رژیم صهیونیستی به ایران به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
سخنی از سر وفاداری و قدرشناسی
به فرمانده شهید حاج رمضان
رحمت خدا بر شهیدان تجاوز خائنانۀ صهیونیستها به ایران که هر یک با نام و هویت خود که شمارشان اکنون به ششصد نفر رسیده است، به نمادی زنده از مظلومیت و سندی بر وحشیگری صهیونیسم و جنایاتش علیه بشریت بدل شدهاند. همچنین برای تمام مجروحان، شفای عاجل و کامل آرزو دارم و از خداوند متعال میخواهم که تسلای قلب مادران، همسران، دختران، پدران، شوهران، پسران، برادران و رفقای شهدا باشد و به آنها صبر و آرامش عطا کند و این فقدان را برای ما جبران فرماید.
قلبم از درد فقدان این عزیزان، برادران بزرگتر و رفقایم به درد میآید. به ویژه یاد میکنم از سرلشگر سلامی، باقری، حاجیزاده، و همۀ کسانی که به مردم و مقاومت فلسطین کمک کردهاند؛ از جمله شهید والامقام حاج رمضان (محمد سعید ایزدی)، شهید والامقام حاج محسن و سایر شهدایی که جان خود را برای قدس و مقابله با دشمن مشترک امت فدا کردند.
و، اما حاج رمضان؛ او مردی با همت والا و تعهد دینی و اندیشهای روشن، که خاطرهاش را با تلاش و خون پاکش در حافظۀ ما فرزندان مقاومت فلسطین، حک کرده است. او شخصیتی طوفانی به تمام معنا و به دور از آسایش و راحتی و متعهد به فلسطین بود. او در اواسط دهه ۱۹۸۰ به منطقه ما هجرت کرد و خانواده محترم و خانهاش را که پر از نور ایمان بود، ترک کرد. ایمانی که یکی از ارکان پایداری و موفقیت سفرش به سوی خدا بود.
شیرمرد کرمانشاه خود را وقف خدمت به مقاومت فلسطین کرد، به آرامش روحی رسید و به خاطر قدس و فلسطین به شهادت رسید. چهره خندان، آرام، مصمم و جدی او همزمان آتشفشانی از انقلاب و خشم علیه موجودیت رو به زوال صهیونیستی را در خود پنهان داشت. من چیز زیادی در مورد زندگی او نمیدانم، اما او پدری برای یک دختر، و همسری، پدربزرگ، برادر و فرزندی وظیفهشناس برای والدینش بود. او در شخصیت خود سخاوتمند و نسبت به دوستانش وفادار بود، آنها را به یاد میآورد، از حالشان جویا میشد و به نیازهایشان رسیدگی میکرد.
ما در حماس او را از سال ۱۹۹۲، زمانی که ۴۱۵ مجاهد فلسطینی به مرج الزهور در جنوب لبنان تبعید شدند، میشناختیم. او خیلی سریع آنها را با آغوش باز پذیرا شد، در کنارشان ایستاد و به آنها خدمت کرد. شاید مهمترین کمک شهید حاج رمضان، که میتوان گفت بدون او انجام نمیشد، شناساندن این تبعیدشدگان بود. او به سرعت راه را برای رسانهای شدن آنها فراهم و تسهیل کرد، فناوری بیسیم و وسایل ارتباطی را در اختیار آنها قرار داد، شبکههای سیاسی و دیپلماتیک را برای آنها تأمین کرد و وسایل ارتباطی آنها را با خانوادههایشان در سرزمینهای اشغالی فراهم کرد. در سطح فرهنگی، او در گسترش سرودهای فلسطین که ساخته این مجاهدین در تبعید بود، مشارکت داشت و برای تأسیس دانشگاه ابن تیمیه که توسط تبعیدشدگان در مرج الزهور تأسیس شد، تلاش کرد. همه این عوامل، پشتوانه پایداری قهرمانانی بود که بر بازگشت به خانههایشان اصرار داشتند و به لطف خداوند متعال و به لطف صبر و مبارزهشان و به لطف حمایت فرزندان وفادار مقاومت که در راس آنها شهید حاج محمد سعید ایزدی قرار داشت، در این امر موفق شدند.
در سال ۱۹۹۷، هنگامی که امام شهید شیخ احمد یاسین از اسارت آزاد شد و خداوند آزادی او را از طریق سفرش به خارج از فلسطین به همه ما عطا کرد، حاج رمضان به سرعت دیدار رسمی برای او در رأس هیئت رهبری جنبش به جمهوری اسلامی ترتیب داد. مردم ایران برای استقبال از شهید احمد یاسین در لحظه ورودش به تهران، در فرودگاه مهرآباد حاضر شدند. این دیدار، مرحله استراتژیک مهمی در روابط با جمهوری اسلامی و همچنین از نظر حمایت از مقاومت و ترسیم چشماندازهای بلندمدت این روابط رقم زد، که ابعاد امت اسلامی را مجسم میکرد و وحدت اسلامی را به یک برنامه عملی، نه شعاری، تبدیل میکرد.
در مورد مکمل بودن شخصیت حاج رمضان، باید گفت که این امر با به عهده گرفتن مسئولیت نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توسط شهید بزرگوار حاج قاسم رحمت الله علیه، آغاز شد. این امر باعث ایجاد یک تغییر کیفی در همکاری با مقاومت فلسطین و ترسیم مسیری با افق استراتژیک برای مقابله با دشمن صهیونیستی شد. بزرگمردی بعد از بزرگمردی قیام کرد و مسئول ارتباط با جنبشهای مقاومت فلسطین و جنبشهای مقاومت در منطقه شد. حاج رمضان، در تبدیل شدن به پلی که تلاشهای مبارزان مقاومت را همگرا میکرد و نقش آنها را در جهاد در فلسطین تعریف میکرد، سرآمد بود. ردپای روشن او در مسیر آزادسازی قدس، در توسعه قابلیتهای مقاومت از طریق تأمین مالی، تسلیحاتی، انتقال تخصص و تجربه و آسیب رساندن به دشمن، در جایی مشخص شد که وزیر جنگ جنایتکار دشمن، کاتز، خود ترور او را اعلام کرد و او را مهمترین هدف تجاوز علیه ایران اعلام دانست؛ و اینگونه میتوانیم جایگاه یک مرد را از موضع دشمنش نسبت به او بشناسیم. حاج رمضان رحمت الله علیه، برادر، دوست و عاشق تمام فلسطین بود، اما دلبستگی خاصی به غزه داشت و تا آخرین نفس هم از آن دست نکشید. تلاشهایش آنچنان مشهود بود که حتی جنایتکاران رژیم صهیونیستی نیز به نقش او در حمایت از گردانهای قسام، پشتیبانی از مقاومت در غزه، و در نهایت ایستادگی در طوفان الأقصی و پایداری مردم غزه، اعتراف کردند. شاید هنوز زمان آن نرسیده باشد که از جزئیات این مسیر پیچیده تا شهادت باخبر شویم، و شاید نویسندۀ این سطرها نیز از صندوق عجایب زندگی حاج رمضان شهید چیزهای زیادی نداند؛ اما با اطمینان کامل میگویم: حاج رمضان، شهیدی از شهدای قدس است؛ شهیدی بزرگ از شهدای طوفان الأقصی.
شهادت بر تو گوارا باد،ای برادرم؛
هرچند فقدان تو سخت و جبرانناپذیر است، اما با اطمینان میدانیم که برادرانت راه را ادامه خواهند داد؛ استوار و وفادار به میراث مقاومت و ایمان، در مسیر عزت اسلام و آزادی قدس و فلسطین؛ از بحر تا نهر. تسلای دل ما، سرودهی سموأل بن الازدی است که گفت:
إذا سَیِّدٌ مِنّا خَلا قامَ سَیِّدٌ
قَؤُولٌ لِما قالَ الکِرامُ فَعُولُ
(هرگاه بزرگمردی از میان ما رفت، بزرگمردی دیگر برخاست.
آنکه سخن نیکان را میگوید و کردارشان را بهجا میآورد)
و ما فقط آنچه که پروردگارمان را راضی میکند، میگوییم:
إنا لله و إنا الیه راجعون
الفقیر إلى رحمة ربه
خالد القدومی
عضو دفتر روابط عربی و اسلامی
نماینده حماس در ایران