
از والدگری ناتوان تا تفکر انتقادی/ تأکید پژوهشگران بر ضرورت بازتعریف نقشها در عصر دیجیتال

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، یکصدوسیزدهمین نشست تخصصی کتابخانه مرجع کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با محوریت «سواد زندگی ۲» و با تمرکز بر «سواد رسانهای و تابآوری دیجیتال» روز دوشنبه ۳۰ تیر ۱۴۰۴ با حضور معصومه تقیزادگان و بهاره نصیری هر دو پژوهشگر برگزار شد.
در ابتدای این نشست معصومه تقیزادگان، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، با تأکید بر تحولهای بنیادینی که فناوری دیجیتال در سبک زندگی بشر ایجاد کرده، از ضرورت بازنگری در نقشها، راهبردهای والدگری و شناخت دقیقتر از محیط دیجیتال سخن گفت.
فناوری دیجیتال؛ هستهی مرکزی تغییرات در زندگی
تقیزادگان در ابتدای سخنان خود با اشاره به اینکه فناوری دیجیتال دیگر تنها یک رسانه نیست، بلکه به محیطی فراگیر تبدیل شده است، اظهار کرد: «دیگر نمیتوانیم تنها از «رسانه» سخن بگوییم؛ اینترنت امروز یک «فضای زیستشناختی» است که همه ابعاد زندگی، از ارتباطات اجتماعی گرفته تا نقشهای خانوادگی را دگرگون کرده است.»
او افزود: «ما ناگزیر به بازاندیشی هستیم؛ در نقشمان بهعنوان والد، معلم، شهروند و حتی فرد. چرا که ساختارهای قبلی پاسخگوی زیست دیجیتالی امروز نیستند.»
والدگری، چالش نو در جهان بیمرز دیجیتال
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی با اشاره به اینکه فرزندپروری هیچگاه آسان نبوده، اما اکنون پیچیدهتر از همیشه است، گفت: «امروز با نوعی از والدگری مواجهایم که در محیطی بیزمان، بیمکان، و بیمرز انجام میشود. فرزندان ما با گزینههای متعددی در دسترسی به محتوا و اطلاعات مواجهاند و والدین باید با سوادهای جدید دیجیتال و رسانهای آشنا باشند تا بتوانند نقش مؤثر ایفا کنند.»
میانجیگری والدین؛ از ترس تا ناتوانی
تقیزادگان سه نوع واکنش اصلی والدین در مواجهه با فضای مجازی را «ترس از میانجیگری»، «واکنش منفعلانه» و «ناتوانی در میانجیگری» دانست و تصریح کرد: «والدین گاهی تصور میکنند اگر درباره خطرات فضای مجازی حرف بزنند، کودک کنجکاوتر خواهد شد، بنابراین ترجیح میدهند سکوت کنند. برخی دیگر از والدین نیز عملاً با کمبود دانش و مهارت مواجهاند و نمیدانند چه کاری باید انجام دهند.»
او تأکید کرد: «تفاوت سطح سواد دیجیتال میان والدین و فرزندان باعث میشود والدین از ابزارها و حتی خطرهای نوپدید آگاهی نداشته باشند. مثلاً بسیاری از خانوادهها هنوز نمیدانند که فرزندانشان بهجای اینستاگرام، بیشتر از یوتیوب و دیسکورد استفاده میکنند.»
سه واکنش پرتکرار کودکان به مداخلههای والدین
به گفته تقیزادگان، کودکان معمولاً در برابر نظارت والدین سه واکنش نشان میدهند:
«پافشاری و بهانهتراشی برای ادامه مصرف محتوا، مقایسه با همسالان و برچسبزدن به والد، ظاهر موافقت و عمل پنهانی برخلاف خواسته والد. بسیاری از والدین از اجرای قوانین ناامید میشوند چون واکنشهای فرزندان، بهویژه در سنین نوجوانی، پیچیدهتر و گاه پنهانکارانه است.»
درک نادرست از خطر و ناآگاهی از ریسکهای پنهان
تقیزادگان با اشاره به اینکه اغلب خانوادهها تنها سه نوع خطر را در فضای مجازی جدی میگیرند، محتوای غیراخلاقی، آشنایی با غریبهها و مصرف بیرویه، گفت: «کمتر کسی از خطرهایی مثل شرطبندی آنلاین یا خشونتهای تصویری آگاه است. حتی برخی کودکان، خود عامل خطر میشوند نه تنها قربانی آن. این نگاه تکبعدی به خطر باید تغییر کند.»
راهکارها: از افزایش صلاحیت دیجیتال والدین تا تفکیک ردههای سنی
تقیزادگان توصیه کرد که نخستین گام برای بهبود شرایط، ارتقای صلاحیت دیجیتال والدین است: «پدر و مادر باید بدانند فرزندشان از چه سکوی اینترنتی استفاده میکند و چه نوع محتوایی را دنبال میکند. شناخت تیکتاک، دیسکورد و یوتیوب بهعنوان زیستجهان فرزندان امروز ضروری است.»
او همچنین تفکیک راهکارها بر اساس رده سنی را حیاتی دانست و گفت: «نمیتوان برای کودکان ۸ ساله و نوجوانان ۱۵ ساله از یک راهبرد استفاده کرد. راهبردهای کنترلمحور برای خردسالان پاسخ میدهد، اما نوجوانان نیاز به گفتوگو، احترام به حریم خصوصی و مشارکت دارند.»
تفاوت ایمنی دیجیتال و امنیت دیجیتال
در پایان، تقیزادگان با بیان تفاوت میان دو مفهوم ایمنی دیجیتالDigital Safety) ) و امنیت دیجیتالDigital Security) ) خاطرنشان کرد: «ما باید هم مراقب محتوای نامناسب و خطرهای آشکار باشیم (ایمنی)، و هم به فرزندان بیاموزیم چگونه از اطلاعات، رمزها و حریم خود محافظت کنند (امنیت).»
او تأکید کرد: «هیچ ابزاری نمیتواند جایگزین آگاهی و گفتوگوی سازنده میان والد و فرزند شود. باید زیست دیجیتال را نه با حذف، بلکه با توانمندسازی مدیریت کرد.»
سواد رسانهای؛ کلید فهم جهان پیچیده امروز
در ادامه این نشست، بهاره نصیری، پژوهشگر و دانشیار پژوهشکده علوم اجتماعیِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، نیز ضمن تأکید بر ضرورت تشخیص دردهای اکنون و نگاه انتقادی به وضعیت انسان معاصر، گفت: «یکی از مهمترین تلاشهای ما، صورتبندی مساله و شناسایی آن نقاطی از جامعه است که کمتر به چشم میآیند. این موضوع نیازمند زندگی مسالهمند و آگاهانه است؛ چراکه هرچه بیشتر با مسائل زیستمان مواجه باشیم، بیشتر به تفکر و اندیشیدن روی میآوریم. همانطور که دکتر فاضلی نیز میگوید، زندگی سراسر فهم مساله است و درک مساله، نیمی از مسیر را میپیماید؛ نوعی ابهامزدایی و معناپذیر کردن پدیدهها.»
او در ادامه، با اشاره به نقلقولی از نیچه افزود: «اگر کسی چرایی زندگی را درک کرده باشد، با هر چگونگیای زندگی خواهد کرد. این دو پرسش کلیدی –چرایی و چگونگی– در حوزه سواد رسانهای نیز جایگاه ویژهای دارند.»
نصیری، در ادامه این جلسه، با بررسی مفاهیم پایهای سواد رسانهای، به تشریح وجوه مختلف آن پرداخت و بیان کرد: «سواد رسانهای، ترکیبی از دو مفهوم سواد و رسانه است. در عصر حاضر، سواد تنها به معنای خواندن و نوشتن نیست؛ بلکه شامل انواع گوناگونی مانند سواد عاطفی، اخلاقی، دیجیتال و اطلاعاتی میشود. سواد رسانهای یکی از گونههای این سوادهای نوین است که هدف آن ارتقای قدرت تحلیل، درک و معناشناسی مخاطب نسبت به پیامهای رسانهای است.»
او افزود: «در تعریف رسانه باید گفت نه فقط تلویزیون، رادیو یا شبکههای اجتماعی، بلکه هر چیزی که حامل پیام باشد، یک رسانه تلقی میشود. از پوشش افراد گرفته تا مجسمههای میادین شهری، از سنگنوشتههای قبور تا حتی بوی غذا. همه اینها پیامهایی به مخاطب منتقل میکنند و ما در دنیایی آکنده از پیام زندگی میکنیم.»
نصیری با تأکید بر اینکه بیشتر پیامها در زندگی روزمره برای ما آشکار نیستند، ادامه داد: «ما همیشه توان و انرژی ذهنی برای رمزگشایی از همه پیامها نداریم و حتی ضرورتی هم برای آن نیست. اما وقتی با یک اثر هنری یا فیلم روبرو میشویم، باید سعی کنیم لایههای زیرین آن را نیز درک کنیم.»
او ادامه داد: «هر مخاطب بر اساس تجربه زیسته و زمینه خانوادگی و تربیتی خود، تفسیر متفاوتی از یک پیام دارد. به همین دلیل، سواد رسانهای یعنی توانایی اندیشیدن دقیق، عمیق و هدفمند درباره چیزهایی که میخوانیم، میبینیم و میشنویم. این مهارت چارچوبی فکری به مخاطب میدهد که چگونه با رسانهها مواجه شود، معناها را درک کند و سپس شخصیسازی معنا انجام دهد.»
او افزود: «سواد رسانهای تنها دریافت پیام نیست، بلکه قضاوت فردی و تفسیر معنادار از پیام است. همچنین، این سواد افراد را تشویق میکند تا پرسشگر بار آیند. تربیت کودک پرسشگر از طریق پرسیدن سؤالهای معنادار آغاز میشود، مثل اینکه: «امروز در مدرسه چه سؤالی مطرح کردی؟» نه فقط اینکه «معلم چه درسی داد؟» این تغییر رویکرد میتواند کودک را به سمت تفکر و پاسخجویی سوق دهد.»
تفکر انتقادی، مصونیت رسانهای و عدالت میاننسلی
او تفکر انتقادی را قلب تپنده سواد رسانهای دانست و گفت: «تفکر انتقادی به معنای نقد منفی نیست، بلکه به معنای درک ابعاد گوناگون یک پیام و رسیدن به یک قضاوت آگاهانه است. تنها تماشا یا خواندن یک پیام کافی نیست؛ باید توانایی رمزگشایی از پیامهای پنهان نیز وجود داشته باشد.»
نصیری همچنین به مفهوم «مصونیت رسانهای» اشاره کرد و بیان داشت: «سواد رسانهای مخاطب را مجهز و مسلح میکند تا نهتنها مصرفکننده صرف رسانه نباشد، بلکه بتواند آگاهانه و مسئولانه با آن مواجه شود. این مصونیت در برابر بیعدالتیهای اجتماعی ناشی از رسانهها اهمیت ویژهای دارد؛ از جمله مواجهه کودکان با خشونت رسانهای، یا تنها ماندن سالمندان در دنیای رسانهای که برای آنها بیگانه است.»
او با تقسیم کاربران به «بومیان دیجیتال»، «مهاجران دیجیتال» و «محرومان دیجیتال»، بر اهمیت توانمندسازی پدربزرگها و مادربزرگها در استفاده از ابزارهای رسانهای تأکید کرد و گفت: «عدالت رسانهای ایجاب میکند که آنها را در این فضا تنها نگذاریم. آموزشهای متناسب میتواند به شکلگیری فرهنگ احترام و انتقال تجربیات میاننسلی کمک کند.»
مهارتهای پایهای برای زیست فرهنگی در جهان رسانهای
نصیری در بخش پایانی سخنانش، با بهرهگیری از استعاره «ساندویچ پیام» برای توضیح لایههای پیام رسانهای گفت: «پیامها مثل ساندویچ هستند. بخش آشکار و صریح آن همان متن اصلی است، اما آنچه لابهلای این پیامها پنهان است، لایههای زیرمتن و فرامتن را تشکیل میدهد. این پیامهای پنهان گاهی از طریق راهبردهای خلاقانه تولیدکنندگان رسانه به مخاطب منتقل میشوند. مثل استعاره و کنایه در شعر یا سبک زندگی در فیلمها.»
او در مثالی دیگر گفت: «وقتی والدین در خانه در باره گرانی صحبت میکنند، کودک، تنها متن اصلی را نمیشنود، بلکه برداشتش ممکن است زیرمتنی باشد نظیر اینکه نباید خرج کنم یا تقصیر من است. یا وقتی مکانیک از کیفیت پایین قطعهها میگوید، ممکن است در ذهن مشتری اینطور تداعی شود که خودش مسئولیت را نمیپذیرد.»
نصیری تأکید کرد که بافت فرهنگی، اجتماعی، جغرافیایی و حتی زبانی مخاطب، در درک و تفسیر پیامها تأثیرگذار است و برخی مواقع، حتی فرامتنها بر ضد متن عمل میکنند؛ یعنی مخاطب، پیامی متفاوت و ناخواسته از آنچه تولیدکننده در نظر داشته، دریافت میکند.
در پایان، او درباره مهارتها اظهار کرد: «خوب شنیدن، خوب خواندن، خوب دیدن، خوب صحبت کردن و خوب نوشتن از جمله مهارتهایی است که باید به آنها بسیار توجه کرد، چرا که هرکدام میتوانند مولفههای فرهنگی ما را تشکیل بدهند.»
یکصدوسیزدهمین نشست تخصصی کتابخانه مرجع کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و دومین نشست سواد زندگی، به موضوع مهم والدگری رسانهای پرداخت.