اينكه مثلا حتي اطلاعات اوليه و كلي فيلم «قلادههاي طلا» در ويژهنامه جشنواره فيلم فجر مجله سينمايي فيلم جايي نداشته باشد از اتفاقات نادري است كه فقط توسط مدعيان آزادانديشي و مومنان به مقوله شبهروشنفكري بر ميآيد و بس!
گروه فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»؛ تاريخ هنر كشور ما گوياي يك واقعيت تكاندهنده است در كنار ساير حقايق و وقايع ديني و تامل برانگيز اين واقعيت اما از منظرهاي متنوعي هم باعث تعجب و هم باعث تاسف است واقعيتي كه شايد تا به حال كمتر بدان توجه شده و در غوغاي هياهوهاي روزمره مخفي مانده است.
قضيه از اين قرار است كه حجم قابل توجهي از رسانههاي فعال در عرصه فرهنگ و هنر كه متعلق به طيف به اصلاح شبهروشنفكري است در هنگام مواجه با محصولات هنرياي كه سبقه و رنگي از ارزشهاي ديني و ملي داشته باشند يك بايكوت شديد رسانهاي را در برنامه خود قرار مي دهند و سعي ميكنند اين آثار و كالاهاي بعضا ارزشمند و منحصر به فرد را طي يك برنامهريزي حساب شده و هدفمند از حيس توجه و اهتمام خارج كنند و ساقط، گر چه ميتوان با بررسي تاريخ مطبوعات و رسانه هاي مختلف كشور به اين حقيقت نائل آمد كه اين طيف زر، زور و تزوير با همه تلاشها و برنامهريزيها و كادرسازيها و زحماتي كه متقبل شده، كمتر به نتيجهاي درخور شانش آنچه كه ميخواسته نائل آمده و عموما تلاشهايش به شكست انجاميده اما در بررسي اين وضعيت ميتوان يك نكته مهمتر را كشف و در آن تامل كرد.
اينكه مدعيان آزادي با مخالفان فكري خود چگونه برخورد ميكنند، اينكه كساني كه فرياد آزادانديشيشان گوش فلك را كر كرده در مواجهه با طيف مخالف فكري خود به هرگونه رفتاري دست ميزنند و از هيچ سانسوري ابا ندارند و اينكه در چنين موقعيتهايي عليرغم شعارهايشان، به شدت و تا مغز استخوان به مقوله خودي و غيرخودي معتقد و متلزم ميشوند حكايت عجيب و عبرتآموزي است.
طي سالهاي گذشته موارد متعددي از اين گونه رفتار را از سوي طيف بانيان فكري، كادرهاي اجرايي و عمال رسانههاي اين جريان شاهد بودهايم كه در برخورد با محصولات مختلف فرهنگي و هنري طيف ارزشي جامعه و نيروهاي ديني و انقلابي از هيچ تلاشي براي خارج كردن اين نيروها و آثارشان از ميدان رقابت آزاد هنري فروگذار نكردهاند و در اين راه دست به كارهايي زدهاند كه در تاريخ رسانهها بيسابقه است.
نمونههاي مختلفي از اين رفتار را ميتوان در حوزه چاپ و نشر و توزيع كتاب و معرفي آن در رسانهها و يا در حيطه سينما شاهد بود كه شايد يكي از موارد متاخرش نوع برخوردي باشد كه با فيلمي همچون «قلادههاي طلا» از سوي اين جريانها و رسانههاي تابعشان قابل مشاهده و مطالعه است.
اينكه مثلا حتي اطلاعات اوليه و كلي فيلم «قلادههاي طلا» در ويژهنامه جشنواره فيلم فجر مجله سينمايي فيلم جايي نداشته باشد از اتفاقات نادري است كه فقط توسط مدعيان آزادانديشي و مومنان به مقوله شبهروشنفكري بر ميآيد و بس!
كساني كه عليرغم تمام شعارهاي پرطمطراق و افه ها و ژستهاي به ظاهر آزاديخواهانهشان، از هر ديكتاتوري ديكتاتورترند و خدا را شكر كه هرگز مردم به اين جماعت اعتمادي نداشتند و هرگز هيچ حكومتي از هيچ دورهاي از تاريخ اين مملكت به دست اين طيف نيفتاده است كه اگر بر فرض محال چنين چيزي رخ ميداد آنها بيترديد سر همه را از دم تيغ ميگذارندند و آنچنان فضاي آزاد و رهايي در جامعه پديد ميآوردند كه حتي ديكتاتورهاي عربي و اسطورههاي تاريخي هم دست عبرت بگيرند و رويشان براي ادامه تاريخ سفيد شود!
گرچه اين جريان و عمال رسانهايشان تمام تلاش خود را براي بايكوت محصولات فرهنگي و هنري طيف متعهد به كار ميبندند اما حقيقت شيرين آن است كه مردم هميشه پاسخهاي دندان شكني به آنها دادهاند و نقشههايشان را نقشه بر آب و خوابهايشان را پريشان و بيتعبير كردهاند و چه بسا آثار هنري چه در حوزه كتاب و چه در حيطه سينما و تئاتر و تجسمي و موسيقي و … كه با تنگنظري و سانسور خبري اين طيف روبهرو شده اما با اقبال و استقبال مردم به جايگاه منحصر به فردي نائل آمدهاند نمونههاي بيشماري از اين مقوله در حيطهها و حوزههاي مختلف هنري وجود دارد كه تاريخ فرهنگ و هنر كشور ما به ويژه در سالهاي پس از انقلاب خود گوياي اين حقيقت ناب و تابناك است.
اما يك سوال ديگر باقي ميماند سوالي حيرتآور و پر از ترديد و تردد كه پاسخش شايد مظلوميتي مضاعف را نصيب اهالي و اصحاب هنر متعهد و ارزشي كرده است:
كارنامه مسئولان و مديران فرهنگي و هنري كشور ما طي سي سال گذشته در مواجهه با اين مصاف ناجوانمردانه و اين رفتارهاي فريبكارانه چه بوده است…؟!
پاسخ به اين سوال كه خود حكايتي است پر آبچشم و قصهاي پر غصه بماند براي …. شايد وقتي ديگر!