آخرین اخبار:
کد خبر:۲۰۵۳۷۱
عباسي در هم‌انديشي فعالان بين المللي جبهه فرهنگي انقلاب -1:

اگر علم مبارزه نباشد نهضت‌ها تبديل به ضد نهضت مي‌شوند / 11 سال پيش گفتم 11 سپتامبر كار القاعده نبود خودزني بود

11 سال پيش من گفتم 11 سپتامبر كار القاعده نيست، امروز بعد از 11 سال مشخص شده است كه امريكا احتياج به اين داشت كه خودزني كند.
به گزارش خبرنگار فرهنگي «خبرگزاري دانشجو» حسن عباسي  با موضوع مديريت استراتژيك جمهوري اسلامي ايران در بيداري اسلامي عصر امروز در هم‌انديشي فعالان بين المللي جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي سخنراني كرد كه متن كامل سخنراني ايشان در ذيل آمده است:
 
در ابتداي صحبتم تسليت عرض مي‌كنم شهادت پايه گذار مذهب جعفري امام جعفر صادق را كه مغز متفكر عالم تشييع بوده است و تقدير وتشكر مي‌كنم از زحمت دوستاني كه متقبل شدند تا در اين شرايط حساس براي ترسيم حركت بيداري اسلامي و بازتعريف خطوط كلي رسالت فعالان عرصه بين الملل جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي تا  اين همايش را برگزار كنند.
 
در اين دوره به‌خصوص و در اين پيچ و گردنه مهم تاريخي كه براي ما ترسيم شده ما بايد نقش خودمان را ايفا كنيم.
 
در جهت‌گيري بيداري اسلامي چه نكته كليدي را لازم است كه به استحضار دوستان برسانم كه ما ماه‌وسالها با اين حركتي كه در دنيا شكل گرفته است كار داريم و بايستي دنبال شود.
 
امروز هم كه آنچنان كه خبر داريد به دليل فيلم سينمايي موهوني كه عليه وجود نازنين حضرت رسول اكرم توسط قبطي‌هاي مصري ساكن امريكا در فضاي سايبر منعكس شد ديروز سفارت امريكا در مصر تسخير شد و امروز نيز كنسولگري امريكا در ليبي و در شهر بن‌قاضي تسخير و بعضي از خبرگزاري‌ها نيز خبر كشته شدن سفير امريكا را منتشر كردند اين درگيري و جنگ در شقوق نرم خودش وارد حوزه‌هاي عميق‌تر و پيچيده‌تري مي‌شود و دشمن علني‌تر مبارزه و مواجه خود را با جبهه حق نشان مي‌دهد لذا ما هرچقدر جلوتر برويم با ابعاد گسترده‌تري از اين مبارزه روبه‌رو هستيم به نظر مي‌رسد كه مفهوم و مسئله‌اي را بايد روشن كنيم كه از آن تحت‌عنوان علم مبارزه ياد مي‌كنند و در تمام ايدئولوژي‌ها و مكاتب براي خودشان ساختار علم مبارزه دقيق از نظر ايدئولوژيك ترسيم مي‌كنند.
 
مواجه‌اي كه در نزديك به اين 20 ماه در محيط‌هاي مختلف چه رسانه‌اي و چه محافل آكادميك و با دوستان مختلف درگير در اين قضايا داشتيم.
 
از كشورهاي مختلف دوازه‌گانه‌اي كه اين انقلاب‌ها در آن صورت گرفته كساني كه از بيرون اين مرز‌ها اروپا و آسيا و همچنين محافل آكادميك خودمان علاقه‌مندان جبهه ولايي و صحنه‌گردانان در حيطه خود چهارچوب انقلاب اسلامي احساس كردند براي علم مبارزه يك حدود مشخصي وجود ندارد و روش‌ها هم معين نيست.
 
خاطرم هست كه خاطراتي بعضي از دوستان كه در ماه‌هاي اول دفاع مقدس در جبهه درگير بودند خاطراتي بود كه از يك سو شيرين و شنيدني و از سوي ديگر تلخ بود. شيرين بود به خاطر اينكه كارهاي كه اين بچه‌ها انجام مي‌دادند و تلخ براي اينكه دشمن وارد سرزمين ما شده بود و اينها علم مبارزه را نمي‌دانستند.
 
علم مبارزه را در حد يك سرباز ساده انجام مي‌دادند كه نمونه‌هاي آن در بعضي كتاب‌ها آمده و يك نمونه از آنها بر مي‌گردد به شهداي به دانشجويان خط امام معروفند و كنار دست شهيد علم‌الهدي بودند. يكي از كساني كه هنوز زنده است و اين خاطره را براي ما تعريف كرده است مي‌گفت عراق به سمت هويزه پيشروي مي كرد و يكي از بچه‌هاي ما نارنجك تفنگي داشت وقتي از او پرسيديم كه چرا شليك نمي‌كني مي‌گفت بگذار سه تا چهارتا از اين تانك‌ها پشت هم قرار بگيرند و بعد من شليك مي‌كنم او فكر مي‌كرد اگر اين كار را بكند نارنجك از تانك اولي تا تانك چهارمي را به ترتيب نابود مي‌كند.
 
اين خاطره نشان دهنده اين است كه يك فرد در عين سادگي و با شجاعت در روز روشن جلو تانك‌هاي مسلح دشمن قرار مي‌گيرد اما خود علم مبارزه را نمي‌داند.
 
علم مبارزه تكنيكي است و صحنه مبارزه را رزمندگان ما از اول نمي‌دانستند و بعد از آزادي خرمشهر معلوم شد كه مامشكل مبارزه در علم تاتكتيكي هم داريم چون در ابتداي انقلاب دانشگاه دفاع ملي تعطيل شده بود و اكثر استادهاي اين دانشگاه چون خارجي بودن و ژنرال‌هاي ارتش شاه بودن و كساني بودند كه وابسته به رژيم سلطه و نظام فرماسونري بودند پس ديگر آنها را نداشتيم دانشگاه فرماندهي و ستاد براي ورود افرادش به جنگ تعطيل شده بود ولي به مرور در اواسط دفاع مقدس شرايطي به وجود مي‌آيد كه علم مبارزه تكنيكي سازوكارش را دنبال مي‌كند و علم مبارزه استراتژيك به بعد از دفاع مقدس كشيده مي‌شود و نكته بنده هميشه اين بوده است كه ناكامي ما در اواخر جنگ به خاطر ضعف استراتژيك بوده است نه بخاطر ضعف تكنولوژي و تجهيزات چون در آن زمان ديگر ما مشكل تكنيكي و تاكتيكي نداشتيم مشكل ما در نبودن توفق استراتژيكي بود زيرا در عمليات‌هاي والفجر 8، كربلاي 5 ما نشان داديم كه توفق تاكتيكي بيشتري نسبت به دشمن داريم.
 
اين مثال‌ها را خدمت شما گفتم براي اينكه بدانيد ما امروز در قضايايي بيداري اسلامي بايد بدانيم براي مبارزه اسلامي چگونه بايد انقلاب كرد و مهم‌تر از آن اين است كه چطور بايد يك انقلاب را حفظ كرد الان اگر شما بگرديد يك مجلد كتاب براي حفظ مبارزه اسلامي در اين 12 كشور پيدا نمي‌كنيد مبارزه در بحرين كاملا غيرخشونت‌آميز توأم با راهپيمايي‌هاي شبانه روزي در يك جزيره كوچك اما علم مبارزه امروز در سوريه يك مبارزه ضدچريكي، ضدتروريستي ومبارزه كاملا مسلحانه و گرم. علم مبارزه امروز در يمن و علم مبارزه در اردون و آنچه در عربستان و اينها با آنچه كه در فلسطين و لبنان رخ مي‌دهد كاملا متفاوت است حتي اين علم مبارزه در جامعه مان هم مرزها و جوانبش مشخص نيست اهميت اين مسئله اين است كه اگر جدي گرفته نشود انقلاب را نمي‌توان حفظ كرد شما ببينيد سي و چند سال گذشته بعد از انقلاب اسلامي حجم توطئه‌هاي كه عليه جمهوري اسلامي شده است خود به اندازه يك انقلاب احتياج به كار و مبارزه داشته است كاري كه بچه‌هاي دانشجو براي فتح لانه جاسوسي در آن زمان نشان دادند كه امام راحل از آن به عنوان انقلاب دوم ياد كردند.
 
ما يك مقداري بايد تكليفمان را با مفهومي به نام علم مبارزه معلوم كنيم نگراني ديگري كه وجود دارد انحراف اين انقلاب‌ها و حركت بيداري اسلامي است اين مسئله مانند زمان قبل از انقلاب و گروه‌هاي مبارزي هستند كه بعضي از آنها كارشان به انحراف كشيده شد كه هنوز كه هنوز است ما داريم بعد از سي و چند سال ضربات آنان را مي خوريم يك نمونه از ضربات آنها 17 هزار شهيد ترور بود.
 
جريان سازمان منافقين همين‌كه قيد منافق را مي‌آورد محل تغيير در مبارزشان است آنها در متونشان دارند وقتي گرايش ماركسيستي پيدا مي‌كنند به قول خودشان ماركسيست اسلامي مي‌شوند و سوالشان اين است كه اسلام علم با مبارزه ندارد و براي اينكه ما بتوانيم در جامعه‌اي كه مردمش مسلمان هستند انقلاب كنيم بايد به علم مبارزه غربي‌ها دست بزنيم اما امام راحل اين نوع نگاه را التقاط مي‌دانستند.
 
ماركسيست اسلامي معنايش اين بود كه ما علم مبارزه را از ماركسيست مي‌گيرم و در جامعه اسلامي اعمال مي‌كنيم اين انحراف كه در سال 53 و 54 عملي شد تا الان و با گذشت 37 الي 38 سال از آن دوره هنوز ما از اين پديده مخوف ضربات زيادي خورديم يعني يك هسته محدود و منحرف به دست ساواك افتاد و آن را مديريت كرد و بعد از انقلاب كنار جريان ليبرال بني‌صدر قرار گرفت و سپس در پاريس شروع به جاسوسي كردند را شروع كرد و بعد در عراق كنار دست صدام مبارزه مسلحانه را آغاز كرد و آن وقت بود كه در تهران و در داخل خيابان‌ها 17 هزار شهيد ترور را روي دست ما گذاشت و يكي ديگر از جنايت‌هايشان جاسوسي در پرونده هستي بود كه اولين سرنخ‌ها و فشار روي پرونده هسته‌اي را آنها دادند و همين باعث شد كه از سال 81 الي 82 يك فشار بسيار طاقت‌فرسا و سه قطعنامه و تحريم‌هاي زيادي را به تحميل كنند.
اين عملي است كه اين جريان انحرافي خطرناك انجام داده و در حال حاضر نيز سي اي اي و ام آي ايكس آن را مديريت مي‌كند.
 
علم مبارزه اگر شناخته شده و خالص و عميق نباشد حتي گروه‌هاي كه دست به حركت انقلابي مي‌زنند خودشان به ضدخودشان تبديل مي‌شوند.
 
اين حركت‌هاي كه در اين دوازه كشور انجام گرفته است اگر علم مبارزه‌شان اساسي نباشد تا چندين سال ديگر كاركردشان مانند سازمان منافقين امروز مي‌شود.
 
حركتي كه جواناني براي مبارزه با استكبار و تأسي به گفتهاي ولايت و براي زمينه‌سازي ظهور انجام دادند خدايي نخواسته در صورت عدم شناخت از مجموعه‌ها حركتشان به ضد اصل علم مبارزه و به ضد حركت و نهضت تبديل مي‌شود.
 
نكته‌اي كه مهم است اين است كه مجاهد منافق نمي‌شود ولي شما ببينيد كه سي و چند سال است كه نفاق چه كارهايي را انجام داده است سرمايه‌اي هاي مانند رجايي، باهنر، اشرفي اصفهاني و صدوقي‌ها را از يك ملت گرفته است اين اوج خيانتي است كه مي توان به يك ملت، امامت، قرآن و خدا انجام داد زيرا وقتي مردان خدا را مي‌گيري در حال خيانت به خدا هستي.
 
حالا و در اين فرصت محدود من به سه نوع علم مبارزه در گذشته مي‌پردازم و آن را معرفي مي‌كنم تا ببينيم كه در درون اين 12 كشور اسلامي و بيرون كشورهاي اسلامي كه همان جنبش وال‌استريت مي‌شود علم مبارزه چه سازوكاري دارد.
 
يكي از اشكالاتي كه به ما يعني جمهوري اسلامي برمي‌گردد اين است كه ما علم مبارزه را بايد تئوريزه مي‌كرديم متونش را مي‌داديم و به زبان‌هاي مختلف ترجمه مي كرديم چون هر كدام از اين علوم كه عرض مي‌كنم مي بينيد كه كشورهاي منشأ و تفكر آن ايدئولوژيك بوده‌اند آن را معرفي كردند اما ما اجازه داديم كه به علم مبارزه در اسلام انگ تروريست بزنند و تنها كاري كه در مقابل اين تهمت انجام داديم اين بود كه دستانمان را بالا بگيرم و اعلام برائت كنيم.
 
حال آنكه خوشنام‌ترين گروه چريكي جهان بين 400 سازمان چريكي موجود روي كره زمين حزب الله لبنان است كه تلويزيون مستقل دارد، اسلحه مشخص دارد، قواعد مبارزه را رعايت مي‌كند، كار تروريستي انجام نمي‌دهد، در بيرون از لبنان درگير نمي‌شود و اگر افرادش اسير شوند حكم اسير نظامي را دارند.
حزب الله لبنان روش علم مبارزه را مبتني بر اسلام عملياتي مي‌كند و كسي نيست كه اعتراف نكند كه حزب الله قواعد مبارزه را رعايت نمي‌كند لذا بايد اين سه علم مبارزه را بيان كنم زيرا مقايسه‌اش يكي از ضررويات است.
 
اولين علم مبارزه كه خيلي بر سرزبان ها افتاد و وارد علوم سياسي شد ماركسيست بود ماركسيست قيدي بود كه خودشان براي خودشان گذاشتند ودر اوايل انقلابشان اين جمله را زياد مي‌گفتند كه ماركسيست علم مبارزه است چون دو اتفاق مهم در آن زمان افتاد استعمار انگليس از هند تا آفريقا و تا امريكايي لاتين به همراه ايالات متحده و كشورهاي ديگر مانند، فرانسه، هلند، بلژيك حضور داشتند و دكترين قطعي نيز داشتند.
 
16 سال پيش امريكا يك رئيس جمهوري داشت به نام جيمز مونروئه دكترين مونروئه هنوز در علوم سياسي و استراتژيك پابرجاست امريكايي‌ها با تأسي از رئيس جمهورشان مي‌گفتند كه امريكايي لاتين حياط خلوت ايالات متحده است و هرگز كسي حق ندارد در حياط خلوت ايالات متحده پا بگذارد اما شوروي در قضايايي كوبا به آنجا رفت و موشك‌هايش را مستقر كرد همچنان كه ايران را با مورالف و كاسترو ارتباط ارگانيك دارد پس از اين بحث‌ها نتيجه مي‌گيريم كه در آن زمان قاره‌هاي مختلف كره زمين تحت سيطره آنها بوده است و هر كس كه ضد اين سيطره و استعمار وارد صحنه مي‌شد براي مردم جذاب بود  اين مسئله در آن زمان به عهده ايدئولوژيي ماركسيست بود وقتي در سال 1917 انقلاب بولشوويكي در شوروي به پيروزي رسيد و بعد آرام آرام تا جنگ جهاني دوم خودش را نشان داد و بعد از جنگ جهاني دوم مبناء بسياري از كشورها شد.
 
انقلاب چين مبارزه خود را با انقلاب ماركسيست رقم زد، بنيانگذار كره با علم مبارزه ماركسيست مبارزه خود را شروع كرد تمام جنبش هاي جهان عرب حتما يك رگه‌هاي از ماركسيست داشتند جنبش فيدل كاسترو در كوبا به همراه چگوارا مبتني بر علم مبارزه ماركسيست بود جنبشي كه جريان عفلق اين ايدئولوژي ناسيوناليسم عربي را با ايدئولوژي سوسياليستي چپ و ماركسيست تركيب كرد و حزب بعث را راه انداخت كه در سوريه همين حزب حكومت مي‌كند و در كشور عراق نيز همين حزب بعث بود كه تا اواخر دوره صدام حيات داشت.
 
جمال عبدالناصر علم مبارزه خود عليه استعمار انگليس و سلطه رژيم صهيونيستي بر فلسطين را مبتني بر جريان تفكر چپ و ارتباطي كه با تفكر چپ داشت شروع كرد اساسا در سراسر جهان هر كس كه مي‌خواست روبه‌روي انگليس، فرانسه و امريكا و اين گونه قدرت‌ها دست به مبارزه بزند از علم مبارزه ماركسيست استفاده مي كرد در افريقا نيز پاتريس لوموبا از تفكر علم چپ استفاده كرد زيرا چاره‌اي هم نبود و فقط اين نوع علم مبارزه وجود داشت در ايران نيز بعد از مشروطه دو جريان مدرن عاميون و اعتداليون شكل گرفتند جريان اعتداليون همين ليبرال‌هاي بودند كه بعد آمدند جبهه ملي و بعد نهضت آزادي را تشكيل دادند و بعد هم جريان ليبرالي شد كه همين الان در كشور مجله و روزنامه دارد و جريان عاميون كه تبديل به حزب توده شد و حركت‌هاي فدائيان خلق و قدرتي كه هنوز هم در بخش‌هاي مختلف فرهنگي كشور مثل حوزه نشر، سينما و جاهاي ديگر حضور پرقدرتي دارد.
 
خيلي از اينها دارند هم‌اكنون در دانشگاه‌هاي كشور تدريس مي‌كنند و درست بعد از جنگ بود كه همه چيز در مورد چگوارا و جريان چپ را مي‌نوشتند و اين افراد وقتي كه دفاع مقدس شروع شد بي‌سروصدا به داخل دانشگاه‌ها رفتند و دكتري گرفتند و به‌خصوص در دانشگاه‌هاي هنري توانستند فلسفه خودشان را نهادينه كنند.
 
جريان چپ در ايران هم به عنوان علم مبارزه شناخته مي‌شد يعني مفهومي كه حزب توده داشت موارد ديگري نيز از اين زاويه وارد مي‌شود مثل گروه‌هاي فلسطيني كه عمدتا اسير جريان چپ بودند و آموزش آنها هم محصول مصر جمال عبدالناصر بود حتي شهيد چمران هم براي آموزش چريكي به مصر مي‌رود و همه فكر مي‌كردند براي نجات يافتن الگويشان بايد ماركسيست باشد حتي ويتنام وقتي مي‌خواست از دست ايالات متحده ازاد بشود به علم مبارزه ماركسيستي تن داد چگوارا به دليل اينكه خوش قامت بود و ظاهري متفاوت داشت خيلي زود توانست انعكاس پيدا كند و به طور جدي الهام بخش جوانان شود.
 
من يادم مي‌آيد زماني كه نوجوان بوديم در اواخر دوره پهلوي و تقريبا آغاز جمهوري اسلامي در مدارس و يا حتي نمايشگاه‌هاي كتابي كه برگزار مي‌شد مهم‌ترين پوستر عكس چگوارا بود حتي در اين راهپيمايي‌هاي اخير در اين 12 كشور عكس‌هاي از چگوارا را مي‌توانيد ببينيد الهام بخشي چگوارا همان ماركسيست است حتي شوراي براي اينكه به كشورها بگوييد من به شما احترام مي‌گذارم اسم اصلي دانشكده مقاومت خود را پاتريس لومومبا گذاشت لذا انقدر اين جو و فضا سنگين بود در تحركت ايدئولوژيك سازمان منافقين مجبور شد به سمت ايدئولوژي ماركسيست برود و اين مصيبت‌ها آغاز شد كه تا الان يكي از معضلاتي كه انقلاب اسلامي با آن مواجه است مقوله سازمان منافقين است پديده‌اي كه هرروز دست يكي از دستگاه اطلاعاتي جهان است يعني اين دو پديده خطرناك كه در مقايس كوچك در پيروزي انقلاب اسلامي پديده‌اي است به اسم سازمان منافقين كه هر روز يكي از سازمان‌هاي اطلاعاتي سوار بر اينهاست و از آن كولي مي‌گيرد كه در نهايت 17 هزار شهيد ترور براي ما به جا مي‌گذارد كه از دست دادن هر كدام از آنها فاجعه‌اي عظيم است.
 
دقيقا اين جريان ضربه‌اي به ما زد كه در اشل بزرگ‌تر جريان القاعده كه سرويس‌هاي اطلاعاتي غرب كولي‌هاي زيادي از آن مي‌گيرند بر پيكره اسلام زد. شما به راحتي مي‌توانيد ببينيد كه القاعده در طول فعاليت خودش عملياتي را عليه رژيم صهيونيستي انجام نداده در واقع القاعده به منافع رژيم صهيونيستي حمله نكرده است جريان القاعده حاضر است در بدترين شرايط عليه مسلمانان و شيعه عمل كند و به اسم اينكه دارد با امريكايي‌ها مبارزه مي‌كند در صورتي كه همه كارهاي كه انجام مي‌دهد به سود آنهاست.
 
11 سال پيش بود كه من گفتم 11 سپتامبر كار القاعده نيست اما تمام رسانه‌هاي مي‌گفتند كه تمام دنيا مي‌گويد كه اين كار را القاعده انجام داده و بعد شما مي‌گويد كار القاعده نبوده امروز بعد از 11 سال مشخص شده است كه امريكا احتياج به اين داشت كه خودزني كند تا بتواند به منطقه بيايد و جلوي حركت اسلام را بگيرد.
 
پس علم مبارزه ماركسيستي اولين علمي بود كه در صد سال گذشته الهام بخش بود و بسيار خشن توأم با حركت‌هاي مسلحانه.
 
امام يكي از ويژگي‌هاي اساسي انقلابش اين بود كه از روش مبارزه مسلحانه پرهيز كرد هر چند امريكا سعي مي كند كه مبارزه بدون خشونت را به گاندي نسبت دهد اما كاري كه گاندي انجام داد ماهيت انقلاب نداشت و بلكه يك مقاومت منفي بودحالا آنكه اساسا امام راحل در علم مبارزه‌اش اولين كاري كه انجام داد اين بود كه از شعارهاي جريان ماركسيستي فاصله گرفت اگر آنها مي‌گفتند امپريالست جهاني اما امام كلمه قرآني جايي آن گذاشت و گفت: استكبار جهاني ايشان حتي در جريان اسلام نيز كلمه‌هاي جديدي به كار بردند جريان اخوان المسلمين كه آن زمان تازه حركت خود را شروع كرده بود از دو كلمه دارالسلام و دارالكفر استفاده مي‌كرد اما امام اين تقسيم‌بندي را به هم زد و گفت جهان به دو دسته تقسيم مي‌شود مستضعفين و مستكبرين كه در خود جريان اسلام هم مستضعف داريم هم مستكبر كه خاندان آل سعود از مستكبرين هستند و در بيرون جهان اسلام هم باز هم مستضعف داريم و هم مستكبر لذا امام يكي از شاهكارهايشان در علم مبارزه اين بود كه مفاهيمشان خالص بود كليدواژه‌هاي امام مبتني بر اسلام و قرآن بود و مراقب بود كه از مفاهيمي استفاده نكند كه با مبارزه ماركسيست هم‌پوشاني داشته باشد ايشان مرزها را تفكيك كرد.
 
علم مبارزه‌اي كه ماركسيست داشت توأم با خشونت بود بعد از انقلاب اسلامي وقتي مي‌خواستند در ايران عمليات چريكي بر عليه جمهوري اسلامي انجام دهند از روش چگوارا استفاده كردند چگوارا همراه كاسترو سوار يك كشتي مي‌شوند و به جزيره‌اي در كوبا مي‌روند و خيلي ساده از كوه‌هاي آنجا سرازير مي‌شوند و شهر هاوانا را مي‌گيرند همين كار را قبل از انقلاب چريك‌هاي فدايي در لاهيجان انجام دادند رهبري داشتند به اسم بيژن جزني آنها به همراه اين رهبرشان از كوه‌هاي در سياهكل پايين آمدند و مي‌خواستند يك پاسگاه ژاندارمري را بگيرند اما به سرعت قلع‌وقعم شدند بعد از انقلاب نيز در سال 60 اين افراد از كوه‌هاي بالاي آمل وارد آمل شدند تا شهر را اشغال كنند و حكومتشان را اعلام كنند و آن قدر در علم مبارزهشان خام انديش بودند كه تا بعدازظهر توسط خود مردم دستگير شدند و بساطشان جمع شد.
 
پس يك علم مبارزه داشتيم كه در صد سال گذشته همه از اين علم مبارزه استفاده مي‌كردند از كره شمالي، چين و افغانستان و عراقي‌ها تا مردم آفريقا كه مسئله‌شان اين بود.
 
علم مبارزه دوم علم مبارزه اسلامي بود اين علم مبارزه شخصيت اصلي‌اش امام راحل است نه اخوان المسلمين نه جريان هاي ديگر هرچند كه اين مسئله را تا زمان رشيدالرضا و محمد عبدو مي‌برند و حتي از كساني مانند سيدجمال‌الدين اسدآبادي نيز نام مي‌برند اما امام علم مبارزه‌اش عميق و اسلامي بود واز روش‌هاي غربي‌ها استفاده نكردند امواج بيداري اسلامي را اگر نگاه كنيم مي‌بينيم كه بيداري اسلامي اول استمرار حركت .............. 60 گانه بود كه امام خودش را وامدار حركت علامه مجلسي‌ها، علامه هلي‌ها، سيدابن طاووس و امثال اينها مي‌دانست منظور اين بود كه حركتي كه توسط انبيا شروع شد و در غدير به دست امامت افتاد و بعد از اين دوازده امام نه نفر را با شمشير زدند و دو نفر را زخم شهيد كردند و امام داوزدهم به غيبت كبري رفت و در دوره غيبت كبري شيعه در بستر حركت خودش براي رسيدن به نتايج مبارزاتي در برابر كفر حركاتي را آغاز كرد كه حركت ابن قولويي در قم و ابن‌باويه در ري ادامه پيدا مي كند تا مي‌آيد به امروز و آدم‌هاي مثل شيخ مفيد و سيدابن طاووس تا به ميرزايي شيرازي شيخ عبدالكريم حائري و ديگر زعمايي كه همه با هم سعي مي‌كنند حوزه علميه قم را آماده كنند تاشخص آقاي بروجردي كه صورت ظاهرش اين است كه مبارزه نمي‌كند اما او بايدفضايي آرامي را بر حوزه علميه نوپايي دوره جديد حاكم كند تا 700 الي 800 نفر از روحانيون كه مراجع تقليد فعلي هستند شكل بگيرد.
 
مرحوم بروجردي نمي‌توانست يك حركت تهاجمي انجام دهد زيرا دشمن با يك حركت مسلحانه كامل آنها را از بين مي‌برد شبيه كاري كه حضرت امير و امام حسين (ع) انجام دادند به نسبت كاري كه امام صادق (ع) انجام داد امام صادق (ع) كرسي نظريه‌پردازي داير مي‌كرد تا آدم پرورش دهد و حركتي كه در زمان آقاي بروجردي انجام شد تربيت نسلي بود كه امام از آن مي‌آمد.
 
انقلاب اسلامي اين‌جور شكل نگرفت كه امام سرشان را بلند كنند و ببينند كه يك حاكم مستبد به نام شاه است و براي مبارزه است و از آن استفاده كنند اين پيرمرد 60 سال خودسازي مي‌كند 60 سال دغدغه‌اش كتاب سره‌الصلاه بود يعني اين آدم در 39 سالگي تازه مي‌خواهد سر صلاه را بداند 60 سال خودسازي چيز كمي نيست عمر پيامبر عمر حضرت امير 60 بود امام راحل فقط 60سال خودسازي مي‌كند كه عالم را محضر خدا بداند در 62 الي 63 سالگي در 15 خرداد براي اولين بار داد مي‌زند و 80 سالگي انقلاب مي‌كند و تا 90 سالگي در بدترين شرايط محكم مي‌ايستد و مديريت مي‌كند 8 سال جنگ را مديريت و فرماندهي مي‌كند و اين مسئله بسيار بزرگي است الان آدم 60 سال بازنشسته مي‌شود و در پارك مي‌نشيند.
 
اين علم مبارزه را امام از كجا گرفته است اين 59 نفر از ابن قولويه تا شخص آقاي بروجردي همه آنها كارهاي بزرگي را انجام داده‌اند كه اين كارها خودش پشتوانه اصلي انقلاب اسلامي بود و هركدامشان كاري را انجام دادند كه كمتر از انقلاب امام نبود كمااينكه اين نفر 61 كه ما در محضرشان هستيم كارهايشان كمتر از امام نيست.
 
علم مبارزه شيعه در جهان اسلام عقبه اين جوري داشت امام مستقني بود از اين كه از روش‌هاي ماركسيستي استفاده كند لذا يك دليل موفقيت امام اين بود كه علم مبارزه را اولا در درون خودش بومي كرد 60 سال خودسازي داشت و مطمئن باشيد يك دليل ريزش ‌ها در اين سي و چند سال بعد از انقلاب  اسلامي اين است كه اين افراد خودسازي نداشتند علم مجاهدت و علم مبارزه در اسلام اول خودسازي دروني مي‌خواهد جهاد اكبر مي‌خواهد مبارزه با نفس مي‌خواهد
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار