یادم می آید که در یک سکانسی آقای محمدرضا شریفی نیا و صدیق شریف و دوستان دیگری که تازه وارد اردوگاه ما شده بودند و من باید ...
گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ ستون این بار هنرمند سیب زمینیمان اختصاص دارد به مهران رجبی؛ کسی که وقتی وارد خبرگزاری شد، توانست لبخند را بر لبان همه بچه های خبرگزاری بنشاند و به قول خودش آنقدر در اینجا احساس راحتی می کرد که انگار در خانه خودش است.
ناگفته های زیادی داشت از فیلم هایش، از صحبت ها و دیدارش با رئیس جمهور که کلی برایش حرف درست کرده اند؛ اما به گفته خودش برایش مهم نبود چون او وارد این کار شده تا بازی کند و حاشیه ها برایش مهم نیست.
پس شما هم بخوانید حرف های جالب و شنیدنی این هنرمند طنزپرداز کشورمان را:
متولد دهم دیماه ۱۳۴۰ از روستای واریان کرج هستم و فارغالتحصیل دوره کارشناسی رشته گرافیک از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد گرافیک از دانشگاه تربیت مدرس.
اولین حضورم در جلوی دوربین به سال ۱۳۷۶ در مجموعه تلویزیونی «بچههای مدرسه همت» برمی گردد و بعد به ترتیب سریال ها و فیلم های سینمایی مختلف را بازی کردم.
برای «زیر نور ماه» از دوستم لباس روحانیت گرفتم
فیلم سینمایی «زیر نور ماه» یک فیلم بدون جنجال و قشنگی بود که از نظر بینالمللی هم جایزه اول هفته منتقدان جشنواره من را به خودش اختصاص داد.
«زیر نور ماه» اولین فیلم پس از انقلاب اسلامی بود که در آن فردی لباس روحانی بر تن دارد؛ این فیلم در جشنواره کاندیدای بسیاری از جوایز شد و همان جا در جشنواره از چند نفر از منتقدین سوال کردم که چرا پس از این همه تعریف من کاندیدا نشدم که جواب دادند: مجله فیلم این هفته را بخوان و پس از مطالعه دیدم نوشته شده بود سیمرغ بلورین را از نظر منتقدین و نویسندگان کسب کرده ام.
یک خاطرهام از این فیلم این است که ما چون احتمال میدادیم از سوی روحانیت مستقر در مدرسه امام خمینی (ره) بازار کاشان نتوانیم لباس بگیریم، من شب سراغ یکی از دوستان روحانیم در قم رفتم و از همان جا با همان لباس روحانی به سمت کاشان حرکت کردم و زمانی به حوزه رسیدم که سیدرضا میرکریمی پشت به در نشسته بود.
نقاش در حال رنگ کردن حیاط بود که من همانجا پشت به میرکریمی گفتم که اینجا چی کار میکنید؟ گفت که آمدیم فیلمبرداری و پرسیدم چه کسی به شما مجوز داده و خیلی جدی به آنها غُر زدم و میرکریمی هم برنمیگشت که ببیند با چه کسی صحبت میکند که یک دفعه برگشت و زمانی که من را با لباس روحانی دید گفت: وقتی این حرف ها رو زدی رنگم پردید؛ چون از صبح تا حالا با 20 نفر راجع به این موضوع دارم صحبت میکنم.
همان شب با بازیگر نقش اول فیلم جایی بودیم و چون آن بازیگر بسیار خجالتی بود میرکریمی به من گفت: آوردمش اینجا تا یخش آب شود.
آنقدر تلاش کردم حرف بزند تا اینکه بالاخره شروع به حرف زدن کرد؛ آن هم زمانی که حسین رضازاده در مسابقات سیدنی وزنه را گرفت و بالا برد و چون بچه اردبیل بود خیلی خوشحال شده بود و با هیجان تشویق میکرد که ما از دریچه حسین رضازاده وارد شدیم و صحبت کردیم و با عطش جواب میداد و متوجه نبود که ما داریم از او حرف میکشیم و میرکریمی هم اشاره میکرد که ادامه بده که دیگر آن حُجب و حیایش برای بازی در فیلم از بین رفته بود.
به پیامبر توهین کردند، اما ما میدانیم که پیامبر توهین پذیر نیستند
در خصوص توهین به پیامبر باید بگویم مولوی در تفسیر سوره «مزمل» گفته است:
خواند مزمل نبی را زین سبب
که برون آی از گلیم ای بوالهرب...
بی فروغت روز روشن هم شب است
بی پناهت شیر اسیر ارنب است
باش کشتی بان در این عهد صفا
که تو نور ثانیای ای مصطفی...
بدر بر صدر فلک شد شب روان
سیر را نگذارد از بانگ سگان
که مفهومش این است که همانگونه که ماه از آسمان حرکت میکند سگ هم عادت کرده که هر کسی یا چیزی رد بشود یک بار صدایی از خودش در بیاورد.
حالا بگذار چهار تا سگ هم واق واق کنند از صدای آنها ناراحت نشوید و این اهانتهای کشور غربی در حد همون واق واقهای روز سگان هست و معقتدم که اگر فرد فلسطینی به شهادت میرسد روز حسابی هم وجود دارد.
به پیامبر توهین کردند، اما ما میدانیم که پیامبر توهین پذیر نیستند و فرد بزرگواری بودهاند.
در سفر حج واجب ایرانیها کنار مرقد پیامبر (ص) عکس میگرفتند که یکی از عربها آمد و مشت محکمی به من زد و گفتم: برای چی میزنی؟ گفت: عکس گرفتن ممنوع، ممنوع! گفتم تو کارت چیه؟ گفت: من خادم حرمین هستم. گفتم: تو می دانی خادم چه کسی هستی؟ به این آدم میگویند رحمهللعالمین تو چرا این رفتارها را میکنی چرا فکر نمیکنی؟ که بنده خداخجالت کشید و رفت.
احمدی نژاد اگر کاندیدای ریاست جمهوری هم نشود باز من به او رای میدهم
یک بار در مراسمی آقای احمدی نژاد را دیدم و بعد از سلام و علیک ایشان گفت: من و خانوادهام عاشق تو هستیم و من در جواب گفتم: تویی که عاشق مایی، آخه بروم به خانواده بگم رئیس جمهوری که عاشق ماست چه کاری برای من انجام داده است؟
دفعه قبل هم سر شام در مراسمی دیگر دیدمشان که گفت: در سریال «ساختمان پزشکان» خوب ادای من را در آوردی و خیلی شبیه من صحبت میکردی؛ با خانواده که فیلم را میدیدیم همه نقشت را دوست داشتند؛ کارت هم خیلی خوب بود.
در همان جلسه بود که من از ایشان خواستم مسکن مهری برای هنرمندان بسازند که خدا را شکر تصویب شد.
احمدی نژاد اگر کاندیدای ریاست جمهوری هم نشود باز من به او رای میدهم.
خانه سینما کاری برای ما انجام نداد
در خصوص خانه سینما باید بگویم که من خودم عضو خانه سینما هستم و تشکلی بود که قرار بود به امور سینماگران بپردازند، اما کاری برای سینماگران انجام نمیداد و کار بیمه و مالیات هم که ارشاد برای ما انجام می داد و خانه سینما هیچ کاره بود.
خانه سینما می تواند در قالب همان سازمان سینمایی بهتر خدمات ارائه دهد و چیزی که همین الان هم در این سازمان مصوب شده است، ساخت 3800 منزل مسکونی برای هنرمندان بوده که شروع شده و عمرا خانه سینما بتواند 150 واحد در تمام طول عمر خود درست کند.
به کیانوش عیاری گفتم که به «خانه پدری» اجازه اکران نمیدهند
در مورد فیلم «خانه پدری» به کیانوش عیاری گفتم که به این فیلم اجازه اکران نمیدهند، اما اگر اصلاحیه ای در فیلم ایجاد شود، شاید اجازه نمایش بگیرد؛ البته من بعید می دانم چنین اتفاقی بیفتد و فیلم اکران شود.
بازی من در این فیلم خیلی خوب و درخشان بود و احساس میکنم که اگر در جشنواره اکران شود، سیمرغ می گیرم و اگر 30 مرغ نگیرم حداقل 10 مرغ میگیریم.
سکانسی در «اخراجی ها» که 25 بار تکرار شد
فیلم «اخراجی ها» برایمان سراسر خاطره بود و سکانسهایی در این فیلم وجود داشت که خیلی خنده مون میگرفت.
یادم می آید که در یک سکانسی آقای محمدرضا شریفینیا و صدیق شریف و دوستان دیگری که تازه وارد اردوگاه ما شده بودند و من باید برای آنها توضیح میدادم که گروه جدید و قدیم چه کسانی هستند که این توضیحات باعث خنده میشد و شاید 25 بار تکرار شد.
بسیاری از بازیگران باید در کلاسهای اخلاق اسلامی شرکت کنند
در خصوص تناسب اخلاق و بازیگری باید بگویم که اخلاق با تمام حوزهها مربوط میشود و وجه زیبای آن همان اخلاق است. در اخلاق تقوا و چشم پاکی وجود دارد؛ در سینما هم کسی که سینما را مقصد به حساب بیاورد در قعر و پایین آن زندگی میکند.
بسیاری از بازیگران باید در کلاسهای اخلاق اسلامی شرکت کنند چون باید ذات ما خوب شود و اخلاقمان پسندیده شود.
80 درصدِ راه را رفتیم و مهم تنها اثر ما نیست و تذکر همیشه خوب است و نفع دارد.
هیچ نقشی نیست که دلم بخواهد بازی کنم
هیچ نقشی را دوست نداشتم که خودم بازی کنم؛ چون همهاش فکر میکنم این کاری را که انجام میدهم آخرین کار است و باید به کارهای دیگرم بپردازم و از بچگی آدم بیقراری بودم.
مستند تونل صدر و نیایش کار جدیدم است
کار مستندی برای تونلهای صدر و نیایش پیشنهاد شده که مجری و بازیگر آن هستم که در این مستند پل و تونلهای صدر و نیایش معرفی می شوند.
فعلاً راضی نیستم و معتقدم بازیگر نباید زیاد این کارها را انجام بده ولی اگه پاکتش سنگین باشه انجام میدهم.
از اول هم گفتم پول بدهید بازی میکنم
ما دنبال پول هستیم و نقش را فینفسه به خاطر نقش بازی نمیکنیم و تنها بازیگر ایران هستم که میگویم فیلم را به خاطر پولش بازی میکنم.
یک بار فتحعلی اویسی گفت: دمت گرم مهران، ما از همان روز اول گفتیم بازی را به خاطر هنر، هنر و هنر انجام میدهیم که هنوز مستاجریم.
من از همون اول گفتم پول بدهید بازی میکنم، اگر ندهید من بازی نمیکنم و خیلی فیلمها که پاکتها سبک هستند، نرفتم.