به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، در غیاب مسعود فراستی، بخش نقد فیلم این هفته برنامه هفت به فیلم «اختاپوس: دفتر اول آهوی پیشونی سفید» با حضور سید جواد هاشمی، منوچهر اکبرلو و شاهین شجره کهن اختصاص یافت؛ این در حالی است که مسعود فراستی، منتقد ثابت و اصلی برنامه، این هفته به دلیل نامعلومی در «هفت» حضور نداشت و همین امر هم باعث شد تا انتقادات تند و تیز کارگردان فیلم و منتقد دیگر حاضر در برنامه علیه فراستی، فضایی یکسویه و غیرمنصفانه را در نبود او به وجود آورد.
همچنین بررسی آسیبهای اجتماعی سینمای ایران، بخش میزگرد برنامه بود که ابوالحسن داودی و ناصر هاشم زاده به عنوان کارشناسان در این بخش حضور داشتند.
در ابتدای برنامه علی سرتیپی، سخنگوی کانون پخش کنندگان سینما درباره راه اندازی بخش ویدئو رسانه در این کانون توضیح داد و گفت: با توجه به اینکه وضعیت سینما از نظر فروش و گیشه بسیار بحرانی است و در این شرایط تنها فیلم های پرفروش و به اصطلاح «شانه تخم مرغی» در رسانهها به فروش میرسند، کانون پخش کنندگان طی تصمیمی قرار است موسسه ویدئو رسانهای برای عرضه بهتر آثار راه اندازی کند که شورای مرکزی کانون نیز اعضای هیئت موسس این موسسه هستند.
وی درباره بیانیه مجدد سینماگران علیه حوزه هنری عنوان کرد: قول و قرارهایی گذاشته شده تا وقتی برای گفت و گو از طرف حوزه هنری به ما داده شود که متاسفانه در طول این دو هفته هیچ وقت جلسهای به سینماگران اختصاص داده نشده است؛ متاسفانه این پیشداوریها، یک طرفه و بدون حضور ما قضاوت شده، در حالی که ما معتقدیم فیلمهای خوبی ساختهایم و با یک گفت و گوی دو طرفه مسائل به وجود آمده، حل میشود.
از هفت تا هفت و حاشیه هفت که اختصاص به حواشی فیلم «شیطان شلوار لی میپوشد» و اختلافات پیش آمده بین علی عطشانی، حمید اعتباریان و لیلا اوتادی داشت، بخش بعدی برنامه شب گذشته بود.
در بخش دیگری از برنامه، ماه چهره خلیلی، بازیگر سینمای ایران که به تازگی به همراه جمعی از هنرمندان به حج مشرف شده است، توضیحاتی درباره فضای حضور در مکه مکرمه و خانه خدا ارائه داد.
محمود اربابی، دبیر پنجمین جشنواره ملی فیلم دانشجویی اولین مهمان شب گذشته بود؛ وی درباره برگزاری این جشنواره گفت: جشنواره فیلم دانشجویی از 7 تا 10 آبان ماه در دانشکده صدا و سیما و پردیس سینمایی ملت برگزار میشود؛ این برنامه دو سالانه است و از 10 سال قبل به صورت مستمر برگزار شده است، امسال بخش بینالملل نیز به بخش مسابقه این دوره با موضوع بیداری اسلامی اضافه شده؛ به این ترتیب معتقدم داشتن یک جشنواره مستقل برای دانشجویانی که در عرصه تصویر فعال هستند و برای کشف استعدادهای دانشجویان سراسر کشور و دیده شدن آثارشان، احساس میشود.
وی ادامه داد: در این دوره کارگاههای آموزشی با موضوعات مختلف و همچنین نشستهای تخصصی برای دانشجویان برپا میشود؛ با توجه به اینکه امسال سال تولید ملی نامگذاری شده تلاش داریم حواشی جشنواره را کم هزینه برگزار کنیم و در عوض فضا برای دیده شدن آثار فراهم شود، بنابراین دو سالن پردیس سینمایی ملت را به نمایش فیلمها اختصاص دادیم.
بخش چهره ها به معرفی فعالیتهای پرویز پرستویی، لیلا حاتمی، دانیال حکیمی، الهام حمیدی، آهو خردمند و مهدی کرم پور اختصاص داشت؛ همچنین امین زندگانی، بازیگر فیلم سینمایی «اختاپوس» مهمان برنامه بود.
وی ابتدا درباره تجربه حضور در این فیلم گفت: من در این اثر نقش عجوزه و تام کروز را بازی میکنم. طی صحبتهایی که با جواد هاشمی داشتم تصمیم بر این گرفته شده تا این نقش را بر عهده بگیرم. با توجه به تسلطی که هاشمی در کارگردانی دارد و همچنین فیلمنامه خوبی که فیلم داشت و همکاری دیگر بازیگران توانستم در این نقش با توجه به منفی بودن آن دیده شوم. این کار برای کودک است و مخاطب کودک نیز مخاطب مشکل پسندی است، اما خوشحالم که این فیلم توانسته ارتباط خوبی با مخاطبانش برقرار کند.
زندگانی درباره تجربه حضور در آثار تاریخی گفت: بازی در مجموعههای «معصومیت از دست رفته» و «مختارنامه» افتخار بزرگی برای من بود که با داود میرباقری همکاری می کردم. بازی در فیلم «ملک سلیمان» نیز باعث شد که من بتوانم تجربههای بازیگریام در طول سال ها را به چالش بکشم. هر تجربهای که از بازیگری دارم به خاطر حضورم در تئاتر بوده؛ چون معتقدم که پشتوانه تئاتر برای بازیگر بسیار موثر است؛ البته در این سال ها این پشتوانه کمرنگتر شده است.
این بازیگر سینما گفت: من بیشتر تجربیاتم را مدیون حضور در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان هستم که استادانی مثل داود کیانیان، نصرالله قادری و رضا کیانیان در آنجا به ما آموزش میدادند. متاسفانه این روزها دستمزدهای بازیگران در فیلمها با فاصله زیادی پرداخت میشود و این مسئله به دلیل نبودن قانون مدون در زمینه سینماست. معتقدم که این قوانین باید از جانب افرادی خارج از سینما تدوین شود.
وی ادامه داد: مسئله دیگری که می خواهم به آن اشاره کنم این است که متاسفانه مطبوعات این روزها به جای حمایت از تولیدات فرهنگی به انتقاد از آثار میپردازند، در حالی که باید به بهتر شدن اوضاع سینما کمک کرد؛ چون وظیفه نقد تنها حاشیه سازی نیست؛ با ادامه این روند این پیکره نحیف، نحیفتر میشود.
گفت و گو با طرلان پروانه، بازیگر نقش پیشونی سفید، بخش دیگری از برنامه شب گذشته بود. پس از آن نقد و بررسی فیلم سینمایی «اختاپوس: دفتر اول آهوی پیشونی سفید» با حضور شاهین شجره کهن و منوچهر اکبرلو، منتقدان برنامه به همراه سید جواد هاشمی، کارگردان فیلم و البته بدون حضور مسعود فراستی، منتقد همیشگی برنامه برگزار شد.
اکبرلو در ابتدا با بیان اینکه شیوه نقدگویی در برنامه هفت درست نیست، گفت: نقدگویی در این برنامه همیشه نامش نقد نیست، بلکه بیشتر یک اظهار نظر شخصی است؛ بر این باورم که منتقد باید شان نقد را حفظ کند و خودش را درگیر چند واژه و اصطلاح نکند؛ امیدوار بودم امشب آقای فراستی در برنامه حضور داشت تا این صحبتها را در حضور وی بیان میکردم.
پس از آن هاشمی ابتدا درباره تجربیاتی که در عرصه ساخت و نگارش آثاری در زمینه کودکان و نوجوانان داشت، صحبت کرد و گفت: من به چندین وضعیت در جامعه امروز سینما گلایه دارم؛ اولین گلایهام به خانواده سینماست؛ چون معتقدم که ما به اندازه کافی در سینما مشکل داریم، پس نباید به راحتی از آن انتقاد کنیم.
وی ادامه داد: در حال حاضر برنامه ریزی درستی در سینمای ما وجود ندارد؛ به عنوان نمونه به طور همزمان چهار فیلم کودک اکران شده، در حالی که فیلم من قرار بود به جای «کلاه قرمزی و بچه ننه» نمایش داده شود، اما در زمان اکران من 34 سینما در گروه قدس در اختیار داشت و 54 سینما در اختیار «کلاه قرمزی» که این عادلانه نیست؛ البته «کلاه قرمزی» فیلم بسیار خوبی است و امیدوارم به فروش بیش از این دست یابد.
هاشمی گفت: دومین انتقادم به مدیریت در سینمای ایران است که با مشکلات بزرگی روبروست؛ به عنوان مثال چگونه وزارت ارشاد فیلمی را تصویب کرده، اما حوزه هنری اعلام میکند که این فیلم را اکران نمیکند؛ متاسفانه ما در کشورمان بحران مدیریت داریم و این فرهنگ در کشور ما در حال نابودی است. چرا باید هزینه یک میلیاردی فیلمی با نظر و سلیقه یک نفر از بین برود و فیلم نتواند به نمایش درآید.
در ادامه اکبرلو درباره فیلم گفت: یکی از نکات قابل توجه فیلم سرمایه گذاری بخش خصوصی در آن است؛ همچنین مهمترین ویژگی مثبت آن نیز این است که از افسانهها بهره برده است؛ چون افسانهها چکیده فطرت بشری است، البته جای ساختارشکنی در الگوهای کهن وجود ندارد و جاهایی هم این فیلم موفق است که به افسانهها وفادار بوده و در جاهایی در جا زده که از داستان اصلی افسانهها تخطی کرده است.
شجره کهن نیز در این باره عنوان کرد: این فیلم الگوی آشنایی به مخاطب ارائه میدهد، اما معتقدم که هاشمی در این فیلم به الگوها بیش از حد ممکن وفادار بوده است. اگر کمی آزادانهتر با افسانهها برخورد میشد و بنمایهها و انگیزههای افراد درستتر معرفی و آدمها محکوم نبودند که طبق مقتضیات افسانهها رفتار کنند، فیلم جذابتر از کار درمیآمد.
هاشمی در این باره گفت: اگر امکان ساخت قسمت دوم فیلم را پیدا کنم، کلید بسیاری از مسائل در فیلم فاش میشود و مثلاً دلیل عصبانیت پدر آهو و انسان بودنش مشخص میشود. متاسفانه فیلمنامه نویسی در کشور دچار معضل بزرگی است. پس نباید در مقام قیاس با آثار خارجی بربیاییم. نگارش فیلمنامه این فیلم 16 ساعت به طول انجامیده، اما 30 سال تجربه پشت آن بوده است. من از گاو پیشونی سفید که اصطلاحی پلشت است، به آهوی پیشونی سفید که شخصیت مثبت دارد، رسیدم، اما حیف که فیلم در بدترین شرابط اقتصادی مردم و در بدترین زمان به اکران درآمد.
بخش پایانی برنامه به میزگرد آسیب شناسی اجتماعی در سینمای ایران با حضور ابوالحسن داودی و ناصر هاشم زاده اختصاص داشت.
داودی در ابتدای صحبتهایش اظهار داشت: ژانر اجتماعی تنها ژانری است که براساس سلیقه و معیار و پند و اندرز و سفارشی بودن سازگار نیست؛ این سینما از ابتدا با واقعیت و آسیبهای اجتماعی سر و کار دارد. من به عنوان یک ایرانی مسلمان بیش از هر چیزی علاقه مند عزت جامعهام هستم، اما وظیفهام نشان دادن درد است و اگر افرادی می خواهند راه نشان دادن این درد را ببندند، به این دلیل است که تصور می کنم درمان این درد نیز من فیلمساز است.
وی ادامه داد: معتقدم که آن مسئول توان ارائه درمان را ندارد متاسفانه این رویه، سینمای اجتماعی ما را به قهقرا برده است، بنابراین نباید صورت مسئله را پاک کرد. بخش مدیریتی ما باید آن قدر عزت نفس داشته باشد که دردهای جامعه را ببیند و راه ورود به آنها را نبندد.
هاشم زاده نیز در این رابطه گفت: هنرمند به دلیل دردمند بودنش باید به آسیبهای اجتماعی توجه کند؛ این در حالی است که موضوعات اجتماعی زمانی در سینما مطرح میشوند که فقط بخواهیم درد را نشان دهیم و به درمان نپردازیم، اما باید دید این دردها به چه زبانی باید گفته شود که درمان را هم به نحوی بیان کند.
وی ادامه داد: متاسفانه گفتن درمان و علاج به مزاج بسیاری از سیاستمداران خوش نمیآید؛ نکته مورد توجه دیگر این است که ارائه این درمان و جهت گیری از سوی فیلمساز تا چه اندازه درست می باشد و منطقی انتخاب شده است.
داودی در بخش دیگری از این بحث عنوان کرد: باید مدیریت فرهنگی در سینما وجود داشته باشد، اما اینکه مدیریت فرهنگی حرف اول و آخر را بزند، درست نیست؛ به عنوان نمونه من فیلمی به نام «زادبوم» را سه سال قبل و در همین دولت ساختم. در آن زمان چند سیمرغ گرفت و جایزه ویژه نگاه ملی را از آن خود کرد، اما همین فیلم با تغییر گروهی مدیر به فیلمی توقیف شده بدل شده که اجازه اکران ندارد، بنابراین ما به جای نگاه سیاسی با سلیقه سیاسی روبرو هستیم.
وی افزود: برخی افراد حتی نمیدانند این دردی که نشان داده می شود، درست است یا نه؛ چرا فیلمی باید در یک مقطع تحسین شود، اما دو سال بعد با نگاه توقیف شده با آن روبرو شویم. سینمای اجتماعی بیش از هر ژانر دیگری احتیاج به سعه صدر مدیران دارد. مدیریت فرهنگی ما تا زمانی که براساس یک قاعده مندی عمل نکند و سلیقههای سیاسی خط مشی آن را تعیین کنند، پیشرفتی نخواهد داشت.
هاشم زاده نیز در پایان صحبتهایش یادآور شد: چرا زمانی که برای اکران یک فیلم مجوز صادر میشود و حتی جایزهای هم به آن تعلق میگیرد، پس از آن اجازه میدهیم فیلم را توقیف کنند؛ این نشان دهنده بحران مدیریت در سینمای ماست و فیلمساز در این زمینه مقصر نیست، بلکه مدیران باید پاسخ دهند که چرا به فیلمی که توقیف شده اجازه ساخت و اکران دادهاند. نوعی چندگانگی سلیقهها در سینمای ما حکمفرماست که تکلیف فیلمسازان را مشخص نمی کند.
پرداختن به فیلم ضد آمریکایی «آرگو» به کارگردانی بن افلک و گفت و گو با محمدرضا اسلام لو و حمید بهمنی پایان بخش برنامه شب گذشته بود.
نظرسنجی برنامه نیز به طرح این سوال اختصاص داشت که سینمای اجتماعی ایران در نشان دادن معضلات و ناهنجاریهای جامعه تا چه اندازه موفق عمل کرده است که در پایان اکثریت بینندگان گزینه ضعیف را انتخاب کردند.
حالا که نميتوانيم فيلم خوب بسازيم در مقابله با هاليوود لااقل فيلم مقوايي نسازيم. فيلمهايي که آقاي فراستي از آنها انتقاد ميکند مثلا که جهش تاثير شگرفتي در جامعه ايران ميگذارد غير از گسترش ابتذال و فحشا که اين همان هدف دشمنان اين مرز و بوم است. اميدوارم امثال فراستي ها در جامعه خميده و مزور و فاسد سينما آنقدر زياد بشود که ديگر هر سالوس صفتي حداقل از ترس نقد امثال فراستي ها هم که شده مقداري مراعات ادب و احترام چهارچوب هاي فني و اخلاقي و اعتقادي اين عرصه را بکنند. انشاالله.
براي آقاي فراستي و امثالهم آرزوي سلامتي ميکنم و اميدواريم شاهد گسترش هر چه بيشتر اين نوع نقد در همه زمينه هاي هنر باشيم.
مرگ بر مزدوران منافق صفت!
مرگ بر صاحبان زر و زور و تزوير!