آخرین اخبار:
کد خبر:۲۱۲۹۴۵
گفت و گو ی تفصیلی با کارگردان مستند شهید باقری - بخش دوم؛

علت انتخاب «آخرین روزهای زمستان» برای مستند شهید باقری/ در 60 سکانس، از صداهای واقعی شهید باقری استفاده شد

شما بازیگر نقش شهید باقری را می‌بینید که با صدای خود حسن باقری ایفای نقش می کند، 60 سکانس وجود دارد که صداها، صداهای واقعی است و بسیار سکانس‌های تأثیرگذاری است.

گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ در این ایام که فیلم مستند «آخرین روزهای زمستان» در حال پخش از شبکه یک سیماست و به روایت زندگی شهید غلامحسین افشردی - با نام مستعار حسن باقری - و به قولی ژنرال 25 ساله جنگ هشت ساله می پردازد، گفت و گویی صمیمانه و خواندنی با نویسنده و کارگردان این اثر فاخر ترتیب داده ایم.

 

محمدحسین مهدویان متولد 1360 و دارای مدرک کارشناسی سینما از دانشگاه سوره و کارشناسی ارشد تلویزیون از دانشکده صدا و سیماست، کارگردانی جوان و متخصص، اما پرتلاش که این روزها زمزمه های فیلم جذاب وی زیاد شنیده می شود.

 

متن ذیل بخش دوم گفت‌وگوی «خبرگزاری دانشجو» با مهدویان است:

 

«خبرگزاری دانشجو» - شما تصمیم دارید باز هم فیلم‌هایی از این دست بسازید؟

 

مهدویان: بله، بالاخره من فیلم‌ساز‌م و کارم فیلم‌سازی است؛ الان حسن باقری را که ساختیم، دوباره کار کردن راجع به او راحت نیست؛ البته خوب است که تولیدات ما زیاد شود تا برای موضوعات دوباره فیلم بسازیم و این ایده‌آل است، ولی کاری کردیم که بشود تا مدت‌ها به آن اتکا کرد و این یکی از ویژگی‌های فیلم مستند است که در طول زمان‌های مختلف دیده می‌شود و به آن استناد می‌شود و در میراث فرهنگی یک کشور می‌ماند.

 

دوست دارم کارهای این چنینی را بسازم، ولی نمی‌دانم این کار قابل تکرار باشد یا نه. چون این کار با چنگ و دندان جمع شده (وقتی با سختی های کار مواجه می شدیم، می گفتیم خب کار اول است، ان شاءالله در کارهای بعدی امکانات بیشتر می شود) و دوباره نمی‌شود یک کار را با چنگ و دندان جمع کرد. اگر بخواهد ادامه داشته باشد باید از آن طرف هم مطالبه وجود داشته باشد، حتی یک قدم؛ چون ما عاشق این طور کارها هستیم.

 

این حرف‌ها را می‌زنم، ولی احتمالاً اگر لازم باشد فیلم بعدی را هم با چنگ و دندان می‌سازیم، اما اگر واقعاً کار خوبی است و باید ادامه پیدا کند، همه باید کمک کنند. مسئولان در یک چیزهایی گم شده‌اند و مدام در یک سرگشتگی هستند؛ وقتی چیزی جواب می‌دهد تازه می‌فهمند که باید حمایت کنند؛ عموماً فاقد نظر هستند، یعنی خودشان نمی‌فهمند که این کار بد است یا نه. با چنین آدم‌هایی کار کردن خیلی سخت است.

 

البته می‌خواهم در این کار سه نفر را نام ببرم که صمیمانه کارکردند و واقعاً پای کار ایستادند:


«سردار همدانی» که آن زمان فرمانده سپاه محمد (ص) بود و هر کاری کرد تا مشکلی نداشته باشیم. این پیرمرد پوتین به پا می‌کرد و سر صحنه می‌آمد و من شرمنده می‌شدم. باید تشکر ویژه از ایشان بکنم.

 

«آقای فرجی» که ابتدا در شبکه دو سیما فعالیت می کرد و قرار بود کار برای شبکه دو انجام شود، کار را به شبکه یک آوردند تا بتوانند حمایت کنند؛ آنها به آقای والی‌نژاد اعتماد کردند و در ادامه آقای والی‌نژاد به ما اعتماد کرد و به کار لطف داشت.

 

«آقای آوینی» که ما همیشه در سایه وی کار کردیم. یکی از شخصیت‌های فرهنگی تاثیرگذار کشور و واقعاً کم سر و صدا که ویژگی شخصیتی ایشان است. در شکل‌گیری کارهای فرهنگی بسیار موثر است. یکی از چیزهایی که در کار به من آرامش می‌داد و مرا از آن تردیدها عبور می‌داد مواجه‌ای بود که با آقای آوینی داشتم، چه در زمان روایت فتح و چه پس از آن. تا جایی که می‌دیدم ایشان هستند مطمئن می‌شدم که دارم تصمیمات درستی می‌گیرم. حضور بسیار موثر و پر رنگی داشتند.

 

«خبرگزاری دانشجو» - شما چقدر به این سخن شهید حسن باقری اعتقاد دارید که «صد درصد شناسایی مساوی است با صد درصد موفقیت؟»

 

مهدویان: زمان شروع کار به آقای والی‌نژاد گفتم این کار تحقیقات مفصل می‌خواهد، اصلاً شما فکر کن یک پروژه تحقیقاتی را انجام می‌دهی و فعلاً به تولید آن فکر نکن.

 

دوستان در موسسه شهید باقری هم کمک کردند؛ گروه تحقیق ما تحقیقات دقیق و خوبی را انجام داد، روزی 8 تا 10 ساعت روی اسناد کار می کردند و ایده های خوبی از همین تحقیقات بدست آمد.

 

بعد از یک دوره طولانی تولید مستند، انجام مصاحبه بود؛ مثلاً برای ضبط مصاحبه افراد به راحتی وقت نمی دادند، زمان هم که می‌دادند، می‌گفتند مثلاً فلان جا جلسه داریم، بعد که می‌خواهیم به جلسه بعدی برویم نیم ساعت بین آنها فاصله است، آن زمان بیا! اما من می گفتم این طور نه، می‌خواهم مثلاً آقای رشید دو ساعت از کارش منقطع بشود و به آنجایی بیاید که ما می‌گوییم که طراحی صحنه داشته باشیم و بعد مصاحبه بگیریم. یا به اهواز برویم و نیروهای شناسایی را یکی یکی پیدا کنیم. انتقال تجهیزات به جنوب و رفتن به آنجا سخت بود، ولی می خواستم همه این کارها دقیق انجام شود تا در دل ماجرا قرار بگیریم.

 

پس از دوره 9 ماهه تحقیق یک دوره 10ماهه تولید بخش مستند را داشتیم که مصر بودم همه ابعاد زندگی حسن باقری دقیق دربیاید. پس از آن گفتم یک دوره سه ماهه به من فرصت دهید تا همه نتایج تحقیقات به یک فیلمنامه دقیق تبدیل شود.

 

عین واقعیت‌ها را بازسازی کردیم و صدای خود شخصیت‌ها را قرار دادیم؛ یعنی شما بازیگر نقش شهید باقری را می‌بینید که با صدای خود حسن باقری ایفای نقش می کند. 60 سکانس وجود دارد که صداها، صداهای واقعی است و بسیار سکانس‌های تأثیرگذاری است.

 

پیشنهاد می‌کنم مخاطبانی که می خواهند اوج این ماجرا را ببیند، در تقابل بین حسن باقری و احمد متوسلیان در قسمت هشت، این سکانس گیرا و خوب را ببینند.

 

در فیلم که می‌بینید سکانس‌ها چطور با صدای حسن باقری عجین شده به این دلیل است که ساعت‌ها آنها را گوش داده‌ام، سعی کردم احساس او را بفهمم، ترسیده یا نه، با اعتماد به نفس حرف می‌زند یا نه و سعی کردم همه اینها را تحلیل کنم و بشناسم. یعنی زمانی که سر فیلمبرداری می‌رویم قصه حسن باقری کامل و با دقت شکل گرفته باشد، این مرحله بسیار شبیه طرح عملیات بود؛ پس از آن باید تلاش می شد که درست اجرا شود.

 

دکتر شجاعی کار جنگی زیاد کرده و در کار طراحی صحنه و لباس جنگ است؛ آدم بسیار دقیق و فوق‌العاده‌ای است. پس از اینکه نتیجه کار را دید گفت من کار جنگی خیلی انجام داده‌ام و برای همه کارهایم همین مقدار وقت و انرژی می‌گذارم، ولی همه کارها تا این حد خوب نمی‌شود؛ چون تو به موضوع خیلی مسلط هستی؛ این به خاطر شناسایی خوب بود، سعی کرده بودم موضوعات را با جزئیات بشناسم؛ یعنی به این بسنده نکردم که فقط حسن باقری را بشناسم.

 

یعنی داشتم یک دنیایی را می‌ساختم که باید به جزئیات آن مسلط می‌بودم. تاریخ جنگ، اطلاعات نظامی، شناخت شهر تهران و غیره در واقع یک شناخت عمیق نسبت به شخصیت حسن باقری، آدم ها و محیط اطراف، وقایع و از این قبیل که مجموعه این ها یک شناسایی دقیق را ایجاد کرده بود.

 

«خبرگزاری دانشجو» - به نظر شما شهید باقری که می‌گویند «نابغه جنگ» بوده، واقعاً همین‌طور است یا اغراق می شود؟

 

مهدویان:  در بازآفرینی هر موضوعی به یک شناخت تازه از آن می‌رسیم و یکی از ویژگی‌های فیلم‌سازی این است، همین که یک موقعیت را بازآفرینی می کنی باید در مورد آن فکر کنی، تصمیم بگیری و مدام به معرفتی تازه از آن برسی. در جریان ساخت، تحقیق و بازآفرینی این فیلم به شناخت خوبی از حسن باقری رسیدیم.

 

این سوال، سوال خود من هم بوده و اولین مواجهه من همین بود که خب شهید باقری نابغه جنگ است، وقتی جلوتر رفتم دیدیم واقعاً نمی‌شود او را در همین دو کلمه خلاصه کرد: «نابغه جنگ!»

 

و اصلاً نابغه جنگ بوده یا نه چقدر اهمیت دارد؟ البته نمی‌گویم نبوده قطعاً حسن باقری در کار نظامی، شناسایی و اطلاعات فوق‌العاده بوده، ولی وقتی راجع‌ به نبوغ صحبت می‌کنیم نمی‌دانم چقدر فضیلت است؟ ناپلئون هم نابغه جنگ بوده، چنگیز که در نبوغ نظامی فوق‌العاده بوده، طرح عبور از دیوار چین چنگیز فوق العاده بوده است.

 

بخشی از نبوغ نظامی در طراحی است و بخش زیادی هم در تلاش و پشتکار برای اجرای طرح، که مجموعه این ها یک نبوغ نظامی را به وجود می‌آورد.

 

به این نتیجه رسیدم که باید تمرکز روی این موضوع را یک مقدار کم کنم؛ یعنی حتی اگر بخواهم مسئله نبوغ نظامی شهید باقری را بیان کنم، او را مختصر به این نکنم. یعنی آدمی که هیچ بروز دیگری ندارد و به این دلیل برای ما عزیز است که نابغه نظامی بوده! به این معنا دنبال او نبودم.

 

اما فکر می‌کنم سرمنشأ شکل‌گیری بخش زیادی از تفکر ما در جنگ حسن باقری بوده، ولی فقط او نبوده، نباید بی‌انصافی کرد. مثلاً نقش آقای رشید و آقای رحیم صفوی را نمی‌توان نادیده گرفت. حسن باقری می‌تواند یک روایت درستی را از جنگ ارائه دهد؛ وی در نهایت همه آن چیزی را که در ذهن آدم‌های دیگر بوده جمع می‌کرده، چیزی که شاید به ذهن خیلی‌ها خطور می‌کرده، ولی باقری می‌توانسته جمع کند. در جاهایی که کار جمعی انجام می‌شود یک نفر لازم است که بیاید و حرف آخر را خیلی شسته و رفته بزند، حسن باقری این کار را در جنگ کرد.

 

من تلاش کردم که فقط به این بعد قضیه  نگاه نکنم و همه ابعاد را ببینم. البته شش هفت قسمت فیلم جنگ است، ولی بازیگران دارند در جنگ زندگی می کنند؛ طوری نبوده که بگوییم ذاتاً به کار نظامی علاقه داشته است، محمد باقری  - در قسمت سوم - می گوید: «من برای اولین بار دیدم که حسن پوتین به پا می کند، لباس نظامی می پوشد...» در حالی که این هم جزئی از زندگی حسن باقری اش بود. به نظرم آن روزی که به آن خانه رفت و آن زن را از داخل آتش بیرون کشید، با کاری که در بیت المقدس انجام داد، خیلی تفاوتی ندارد. فقط زمانه و شرایط عوض شده و این زمینه تاریخ اجتماعی است که باعث شده حسن باقری در آنجا قرار گیرد.

 

وقتی مسئله جنگ و انقلاب پیش آمد، وارد کار نظامی شد، والا خبرنگار بود. زمانی که خیلی از جوان‌های هم عصر  او تمایل داشتند به سپاه و گروه‌های نظامی بروند، او کار فرهنگی می‌کرد و آنجا را تشخیص داده بود، ولی وقتی جنگ پیش آمد ماجرا فرق کرد و به یک آدم نظامی تبدیل شد.

 

«خبرگزاری دانشجو»- چرا نام «آخرین روزهای زمستان» را برای فیلم انتخاب کردید؟

 

مهدویان: در تلویزیون یک طرحی بود به نام «نابغه جنگ»، پس از آن که به دنبال کار تحقیقات رفتیم به نظرم آمد به چند دلیل اسم مناسبی برای کار نیست؛ یکی اینکه به همان دلایلی که گفتم نمی‌خواستم روی آن تمرکز شود، دوم در بین آدم‌های نظام این حرف حساسیت برانگیز است، این را پس از مواجه با آنها دیدم، سوم برای خودم هم خیلی قابل دفاع نیست، اگر قرار است محصول فیلم این باشد که حسن باقری نابغه جنگ بوده، حرف آخر فیلم را که همان اول نمی‌زنند.

 

علاوه بر همه اینها به دنبال یک اسم مبهم‌تر و رازآلودتر برای فیلم بودم. برایم مهم بود که بشود تعبیرهای مختلف از آن کرد. فیلم‌نامه را که می‌نوشتم «آخرین روزهای زمستان» به نظرم جالب آمد، نمی خواهم تعبیرات مختلف را بیان کنم تا راه برای تعابیر دیگر بسته شود، ولی چند چیز به نظرم رسید: حسن باقری در آخرین روزهای زمستان به دنیا آمد در حالی که اصلاً قرار نبود در آن روزها به دنیا بیاید و در بهار منتظر او بودند. این آخرین روزهای زمستان شروع تقدیر تاریخی‌ای بود که برای حسن باقری رقم خورد مضاف بر اینکه زمستان در این فیلم خیلی مهم است. در زمستان اتفاقات بزرگی برای او افتاده از جمله شهادت!

 

یک مسئله دیگر هم در ذهنم بود  - که دوست نداشتم تعبیر اصلی فیلم بشود - به نظرم این اسم غیر از کارکرد در فیلم یک تعبیری را از دور دارد:  اینکه به هر حال راجع به یک دوره تاریخی فیلم می‌سازم و این فیلم فقط فیلم حسن باقری نیست. فیلم نسل حسن باقری است. فکر می‌کنم این احساس تا حدی منتقل شده که فیلم، فیلم یک دوره است؛ درست است که قصه، قصه حسن باقری است، ولی همراه آن یک نسل و دوره تاریخی را هم می‌بینیم که این دوره، دوره تولد دوباره انسان است.

 

شهیدآوینی درباره این دوره می‌گوید: «انقلاب اسلامی رستاخیز تاریخی انسان است پس از قرن‌ها هبوط»؛ همچنین «آخرین دوران رنج» هم به نظرم رسید، اما آخرین روزهای زمستان یک نوع اطلاق به این دوره تاریخی هم می‌تواند باشد، گویی که بشر دارد آخرین روزهای یک دوره هبوط را پشت سر می‌گذارد و بالاخره اینکه آخرین روزهای زمستان یک مقدار نزدیک شدن به بهار است ولی خود بهار نیست.

 

 علاوه بر این ها اصلاً اسم قشنگی است و سینمایی است؛ تعبیر زمستان، روز یا آخرین یک مقدار چشمگیر است.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
مخاطب
-
۰۸ آبان ۱۳۹۱ - ۱۳:۰۹
اين مستند جزو بهترين كارهايي است كه تا كنون در صدا و سيماي ما پخش شده است. در شوره‌زار رسانه‌ي ملي شكوفه‌هاي اين‌چنيني مايه‌ي مباهات است.
اميدوارم چنين مستندهايي تداوم داشته باشد.
10
0
سلام
-
۰۹ آبان ۱۳۹۱ - ۰۰:۰۵
واقعا اين مستند براي من يک جور مختارنامه معاصره.چون علاوه بر روايت داستان حسن باقري داره قصه هاي ناگفته اي از جنگ رو ميگه که هيچ وقت روش کار نشده يا تصاويري که براي اولين بار پخش ميکنه واقعا عاليه.خدا به تيم سازنده اش خير بده واقعا
4
0
پربازدیدترین آخرین اخبار