گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ 13آبان فصل جدیدی از یک رویارویی انقلاب اسلامی ایران با آمریکا را در مقاطع مختلف در خود جای داده است که نخستین این رویداد پس از قیام خونین 15 خرداد 42 بود.
عوامل آمریکا در قالب رژیم شاهنشاهی در روز 13 آبان 43 واکنش خود را به مطالبات مردم ایران با تصویب لایجه کاپیتولاسیون نشان دادند، مردمی که خواهان آزادی، استقلال، اجرای قوانین اسلام و ابراز تنفر از حضور بیگانه در کشورشان بودند.
بدنبال تصویب این لایجه نگین، امام خمینی(ره) در روز چهارم آبان 1343 در یک سخنرانی عمومی، ضمن افشای عمق توطئه در این لایحه، تمامی محاسبات و تحلیل های رژیم شاه و آمریکا را در هم کوبید و قطع نفوذ سلطه آمریکا را در ایران هدف قرار داد و با بیانات افشاگرانه، سیلی محکمی به صورت آمریکایی ها نواخت. آبان فرا رسید روزی که دانشجویان پیرو خط امام (ره) بعد از سخنرانی کوبنده روز قبل، نشستند و تصمیم گرفتند مرهمی بر دل شکسته امام خویش بگذارند. حرف ها زده شد؛ نقشه ها کشیده شد و 13 آبان از راه رسید.
ریشه 13 آبان از کجا آب می خورد؟ برخی می گویند از تبعید امام به ترکیه در سال 42 که دقیقا در 13 آبان اتفاق افتاد، برخی می گویند 13 آبان 57 که دانشجویان و دانش آموزان متحصن در دانشگاه توسط مامورین رژیم شاه به شهادت رسیدند، برخی نیز می گویند قطعنامه آمریکا که ایران را به دلیل اعدام کردن فوری مقام های رژیم شاه محکوم کرده بود و ایران این کار آمریکا را دخالت در امور خود دانست و از پذیرفتن سفیر جدید آمریکا خودداری کرد، بعضی دیگر پذیرفتن شاه مخلوع توسط آمریکا را عامل اتفاقات 13 آبان 58 می دانند.
شاید همه این ها ریشه باشد، چرا که جوانان برومند سال 58 که به لانه جاسوسی ریختند و کارکنان آن را به اسارت در آوردن همان کودکان کوچه بازاری سال 42 بودند که چهره نورانی مردی را در خاطرشان حک کرده بودند که در اوج سادگی و نورانیت به جرم سر دادن ندای توحید از کشور تبعید شد.
کودکانی که یادشان رفت پشت میز و نیمکت های کهنه، از معلمان کراواتی طرفدار شاه درس اطاعت محض بگیرند و به جای آن در مکتب امام حسین (ع)، به کوفیان زمان خندیدند و قدم در مدرسه عشق امام گذاردند.
آری کودکان سال 42 بودند که در کلام امام شان حقیقت را یافتند و رشد کردند، مشق شب شان نوشتن ده بار جریمه نه عشق از روی اعلامیه های امام بود و خطر کردن در دل شب های حکومت نظامی برای پراکندن عطر عاشقی در خانه، خانه های شهرها و روستاها.
تا کودک بودند به مشق شب ها قانع، اما اینک سال 58 است و دیگر باید مشق های شب را کنار گذاشت و وارد میدان شد، باید حاصل تمام نوشتن ها و پرسه زدن های شبانه در دل تاریکی اسلحه و گلوله و شهادت را به بیرون کردن دشمن از خانه پیوند زد و ایستاد و ایستادند.
اینجا سفارت آمریکاست، ساعت 10 صبح؛ صداهایی از بیرون به گوش می رسد، دانشجویان پشت درهای سفارتند؛ قصد حمله دارند، مدارک را از بین ببرید؛ تکاپو بیرون و درون سفارت غوغا می کند، یکی برای بدست آوردن مدارکی که از جان مهمتر است و دیگری برای از بین همان مدارک که از آبرو واجب تر.
حریم دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا شکسته شد، سفارت سه ساعته به دست دانشجویان افتاد و به صورت کامل تسخیر شد، دانشجویان کمتر از 500 نفر بودند اما بحران بزرگتر از 50 میلیون نفر در عرصه بین المللی ایجاد کردند.
امام در بیانیه ای قاطع این کار دانشجویان را «انقلاب دوم ایران» نامید، این یعنی مهر تائید بر علم و عقل و عمل دانشجویانی که پای مکتب حسین (ع) درس عشق و جان دادن آموختند و واحدهای درس انقلاب را یکی یکی با نمره ایستادگی و پایمردی گرفتند و امروز فارغ التحصیل شده اند.
امروز روزی است که بار دیگر باید بیعت کرد، بیعت دوباره با خون، با عشق با ولایت، امروز روز ایستادگی ما در جبهه تهاجم تحریم ها و فرهنگ ها و خرده فرمایش های ریز و درشت سردمداران کفر.
امروز ملت مسلمان و ولایتمدار استان سمنان بعد از نماز جمعه؛ این نماد اتحاد و یکدلی و یگانگی به خیابان ها آمدند و با سر دادن شعار همیشگی «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر انگلیس» انزجار خود را از استکبار جهانی به رخ جهانیان کشیدند.
این فریادها روزی جوانه خواهد زد، همان گونه که ندای هل من ناصر ینصرنی امام خمینی اکنون در مصر، لیبی، تونس و ... جوانه زده و درس های ایثار و شهادت چمران ها، باکری ها، فهمیده ها و بهنام محمدی ها در فلسطین و غزه، تونس و مصر و ... شاگردان ممتاز تربیت کرده است.