شهدای دوران دفاع مقدس از دانشجویان بورسیه خارجی تا کفتر بازان ته خیابانها بودند و ...
به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از قم، شهید زین الدین از جمله دانشجویانی است که دعوت نامه تحصیل در خارج از کشور را قبول نکرد و پای این نظام و انقلاب ایستاد و مردانه به مبارزه پرداخت. مهدی زین الدین در 23 سالگی فرمانده تیپ قم شد و به دلیل مدیریت قوی در عملیات محرم تیپ قم به لشکر ارتقا یافت و در عملیات خیبر بود که لقب سردار خیبر شکن را گرفت.
این فرمانده جوان و دلیر لشکر 17 علی بن ابیطالب علیه السلام، لشکر خود را برای نبردی دیگر در جبهه غرب آماده می کرد، لذا برای شناسایی به همراه برادرش مجید به منطقه رفته و در کمین دشمن قرار گرفته و به ندای حق لبیک گفتند.
احمد فتوحی، جانشین فرمانده تیپ و لشکر 17 علی بن ابیطالب قم بود. امروز این رزمنده دوران دفاع مقدس به عنوان استاد دانشگاه و کارشناس مسائل استراتژیک جنگ در جبهه دیگری مشغول به فعالیت و مبارزه می باشد.
به مناسبت شهادت شهید مهدی زین الدین پای صحبت های این یادگار دفاع مقدس زانوی ادب زده و به خاطراتش گوش فرا داده ایم:
«خبرگزاری دانشجو»: برای شروع لطفا خودتان را معرفی کنید.
«احمد فتوحی»: احمد فتوحی متولد سال 1336 از محله خاکفرج قم هستم. در خانواده ای مذهبی و پر جمعیت زندگی خود را شروع کردم. تحصیلات متوسط خود را در زمان قبل از انقلاب در مدرسه حکیم نظامی به اتمام رساندم. در زمان ورود امام(ره) به قم محافظ شخصی ایشان بودم. ابتدا عضو کمیته انقلاب اسلامی و پس از آن در سال 58 به عضویت سپاه در آمدم و در سال 88 نیز بازنشسته شدم. چند ماهی هم هر چند ناقابل در جنگ حضور داشته ام.
«خبرگزاری دانشجو»: نحوه آشنایی شما با شهید مهدی زین الدین به چه صورتی بود؟
«احمد فتوحی»: آشنایی من با آقا مهدی از گزینش خود در سپاه با سفارش ایشان در سال 58 آغاز شد. از علمیات بیت المقدس قرار شد که در سپاه بومی سازی شود و آقامهدی در 2 مردادماه 61 به عنوان فرمانده تیپ 17 قم انتخاب شد.
اولین فرمانده گردان که در عملیات فتح المبین بودم. برج 7 سال 61 به عنوان جانشین تیپ در کنار آقامهدی حضور داشتم. در آن زمان کجا بودن مهم نبود، در راه بودن مهم بود. بعد از آن یگان توسعه پیدا کرد و از تیپ به لشکر تبدیل گردید. آقا مهدی عصر 26 آبان سال 63 در کمین دشمن افتاده و به درجه شهادت نائل آمد. حدود 28 ماه در کنار هم تا شهادت ایشان حضور داشتم.
«خبرگزاری دانشجو»: در خصوص ویژگی های شخصیتی شهید زین الدین توضیحاتی را بفرمایید.
«احمد فتوحی»:بخشی از خصوصیات فردی متعلق به تمام شهدا و افرادی است که در آن دوران زندگی می کردند. آقامهدی کسی بود که تحصیل کرده بود و پذیرش شده از طرف خارج بود، ولی انصراف می دهد و در کنار آن ابوالفضل صفایی بود که فردی چاقو کش بود و هر دوی شان شهید شدند. در آن دوران همه با هم در کنار هم قرار گرفتند و این معجزه سید بزرگوار بود که شد آنچه که به آن می توانیم بگوییم، کارستان.
شهدا از مریخ نیامده اند
نباید شهدا را دست نیافتنی در جامعه بدانیم و آنان را باید همانند کسانی که در کنار هم در جامعه حضور دارند، بدانیم. شهدا از مریخ نیامده اند و بچه های امروزی از 20 سالگی احمد فتوحی با اخلاص تر و با ایمان تر هستند. عموم شهدا و رزمندگان انسان هایی از خود گذشته بودند. میزان در ایمان، حمایت و پشتیبانی از ولایتی است که پیامبر نصب کرده بود و نه در حافظ بودن و جزو اصحاب پیامبر بودن.
باید در جامعه ما به این بپردازیم که حجت شناس باشیم. باید به راه شناس افراد توجه کنیم که این شاخصه همه شهدا بوده است. شهدای دوران دفاع مقدس از دانشجویان بورسیه خارجی تا کفتر بازان ته خیابان ها بود.
انگیزه جوان کفترباز برای حضور در جبهه
با یکی از جوانان مصاحبه کرده بودند که انگیزه تان از جبهه آمدن چیست؟ گفته بود که من انگیزه نمی دونم چیه؟ فقط می دانم که 50 تا کفتر را بدون آب و دون ول کردم اومدم جبهه. این یعنی فهم در مسائل جامعه...
شهدا ذهن تجزیه و تحلیل گر نسبت به مسائل جامعه داشتند. مشکلات و سختی های جامعه را می توانستند درک کنند و خود به خود پیشوا می شدند و جزو ویژگی های خاص این شهید هم بودند.
سردار جعفری می گفتند که بیشترین چالش را با فرماندهان داشتند. اول سنگهایشان را باهم باز می کردند، بعد که به نتیجه می رسیدند، پای آن می ایستادند. طوری بود که این افراد جلو می ایستادند و بقیه افراد را به دنبال خود می کشاندند.
این افراد کسانی بودند که وقتی به نتیجه می رسیدند، طوری بود که دنبال این نبودند که از ملامت ملامت کنندگان ترس داشته باشند، و یا دلی خوش به تشویق و تبلیغ و به قول امروزی ها سوت و کف زدن افراد داشته باشند.
«خبرگزاری دانشجو»: در رابطه با نحوه، شرایط و زمان شهادت شهید زین الدین توضیحاتی را بفرمایید.
«احمد فتوحی»: زمانی که آقامهدی شهید شد، 24 یا 23 آبان سال 63 بود. در سردشت ساختمان های نیمه کاری بود که به صورت مخفیانه حضور داشتیم. می خواستیم کسی متوجه نشود که عملیاتی می خواهیم انجام دهیم. من آن موقع فرمانده تیپ دوم بودم، چون فرماندهان ما شهید شده بودند. وقتی شهید شدند، آقا مهدی من را از جانشینی برداشت و به عنوان فرمانده تیپ گذاشت. عملیات خیبر فرمانده تیپ اول شهید حسن پور بود که شهید شد و من هم مجروح شدم.
در خیبر من شدم فرمانده تیپ دوم و فرمانده تیپ اول عبدالله عراقی شد. در جلسه ای به آقا مهدی گفتیم که ما با تجهیزات پاییزی آمدیم و الان زمستان شده است. قرآن جیبی خود را برداشت و آیاتی از سوره کهف آمد و همانطوری که قرآن را باز کرده بود، گفت که احمد جواب تو آمده است. آمده بود که اگر گفتند که اصحاب کهف تا چه زمانی اینجا بوده اند بگو تا 309 سال.
آقا مهدی رفت تا قرارگاه نجف. برفی آمد و تمام میادین مین زیر برف رفت. از منظر ما عملیات کنسل شده بود مگر این که تدبیری می انجامیدیم. همان روز شهادت به ما گفتند که یکی از تویتوهای شما کمین خورده است. من هم فرمانده تیپ بودم و به من این مطلب را گفتند. رفتیم دنبالشان که پای پل رسیدم و پتو را از روی جنازه برداشتم مبهوت مانده بودم. تردید کرده بودم که این ها چطور با هم تلاقی شده اند. چه اتفاقی اتفاده که هر دوی این ها با هم شهید شدند. راننده ای هم که با آقا مهدی رفته بود، فهمیدیم که علی یزدی راننده مهدی قم است. معادله ای چند مجهولی برای ما شده است. مهدی و علی یزدی با هم رفته اند و مجید هم قم بوده است. الان مهدی و مجید را پشت تویوتا می بینم و علی یزدی قم است.
«خبرگزاری دانشجو»: عملیات به علت شهادت شهید زین الدین لغو شد یا علت دیگری داشت؟
«احمد فتوحی»: با آن برفی که آمده بود، عملیات خودبخود لغو شده بود و نیاز به شناسایی های جدیدی داشت. مرتضی قربانی در آن اوقات به سردشت آمد و گفت که به نتیجه ای رسیدیم که عملیات لغو شود.
با آمبولانس این دو شهید را راهی فرودگاه کردیم. اولین خبر را جناب شهید صادقی متوجه شدند. چند تکه صحنه های فیلم خیلی بی کیفیت از آن زمان موجود است ولی بسیار تکان دهنده است. عده ای از دوستان که آن جا متوجه می شوند که آقامهدی شهید شده است، بسیار تکان دهند بود.
آقا رحیم صفوی به عنوان جانشین کل بود البته آقا رحیم به عنوان فردی بود که کارهای زمینی کارهای تخصصی انجام می داد. چند روز بعد در قرارگاه آمد و بحث و گفتگوی زیادی شد و آقای غلامرضا جعفری به عنوان فرمانده یگان معرفی شدند و خداوند خلا را خوب پر کرد. تا سال 67 لشکر به ماموریت خود ادامه داد.
«خبرگزاری دانشجو»: در زمان جنگ به این مطلب فکر کرده بودید که روزی بنشینید و از شهید زین الدین سخن بگویید؟
«احمد فتوحی»: ما هرگز باور نمی کردیم که بمانیم و حوادث را نقل کنیم، زاویه دید ما سطحی نگر بود و مثل خبرنگار نبود. دوران دفاع مقدس ما رهگذر بودیم و نمی دانستیم که بمانیم که روایت کنیم. ما مسائل را از جزئیات روایت گری نگاه نمی کردیم. الان به اندازه طبع، استعداد و زاویه دید می گوییم.
«خبرگزاری دانشجو»: بعد از شهادت آقامهدی لشکر 17 در چه وضعیتی قرار گرفت؟ آیا از لحاظ کارایی افت و کاهش داشت؟
«احمد فتوحی»: بنده در شرهانی جانشین تیپ بودم و در کارخانه نمک در کربلای 4 و 5 جانشین لشکر بودم. نه این که نقش ها کمرنگ تر نشده بود، بلکه بسیار شدیدتر و جدی تر شده بود. تفاوت این جا بود که فضا عوض شده بود.
در کربلای 5 ، 800 متر محدوده یگان من می شد. به لحاظ تراکم دشمن در این زمان و هوشیاری و تجهیزات قوی و سنگرهای مستحکم بود. کل منطقه کربلای 5 و 4 و 8 شاید بشود یکی از محدوده های جزایر جنوبی می شود. تفاوت های زیادی وجود دارد.
در شلمچه کل جمهوری اسلامی در 150 کیلومتر جنگ می شود، کار فشرده می شود، حریف هم قدر تر و هم در طیف وسیع تر عمل می کند. آن طور نیست که نقش ما کمتر شده باشد. این لشکر حدود 17 عملیات بزرگ انجام داده است و جزو ماموریت هایی بوده است تاثیرگذار بوده است.
شاهکار ما این بوده است که در والفجر 8 کل یگان ما را تغییر دادند و با تمام شرایط سختی که ایجاد شد، ما آن کار را انجام دادیم و به نتیجه رساندیم.
توضیح این مسائل در حد حوصله و طاقت مردم نیست.
لشکر 17 علی بن ابیطالب علیه السلام قم، شاهکار جمهوری اسلامی را انجام داد
در لشکر 17 قم شاهکار عملیات جمهوری اسلامی را انجام دادیم. سنگین ترین نبرد تاریخ نظامی زمینی در این قرن و قرن قبلی این بود که فقط یگان ما جلوی عراق ایستاد. غرب حورالعظیم و شرق دجله. بالاترین تانکی که در طول تاریخ جنگی بین قوای روسیه و با حمایت های کشورهای دیگر با آلمان در محدوده یک شهری است که 500 هزار جمعیت داشته است در سال 1945 اتفاق افتاد ه است که 1500 تانک وجود داشته است. ما در خاکریز 5 کیلومتری که یک کیلومتر آن باتلاقی بود با 17 تیپ عراق درگیر بودیم. یعنی 1700 تانک وجود داشت. عراق با این استعداد نظامی با ما درگیر بود چون بحث مرگ و حیات بود. لشکر 17 به مدت 5 روز دفاع جانانه و مردانه انجام داد.
تقابل و مبارزه است، ولی جنگ همیشگی نیست. ما در جنگ نباید آرتیست بازی بپردازیم و همچون فیلم ها یک حاجی و سید را جلوی ارتش عراق داشته باشیم. چرا که این طور نبوده است و ما برای این بخش ها راضی نیستیم.
امام معجزه گر قرن 21 بود. اعجاز او این بود که فردی که در میدان جنگ حضور داشت ولی اصلا امام را ندیده بود، فرقی نمی کرد که فرمانده تیپ بود و یا تیربارچی باشد.
«خبرگزاری دانشجو»: با توجه به تغییراتی که در سطح فرهنگ جامعه و جهانی صورت گرفته، تحلیل شما از شرایط روز کشور و دنیا چیست؟
«احمد فتوحی»: الان هم اگر 20 درصد نیروی داوطلب داشته باشیم می توانیم کل دنیا را شخم بزنیم. امروز صحنه جنگ ما کمتر از والفجر 8 نیست. امروز رسما آمار می دهند که هزاران دلار دست مردم است ولی برخی به دنبال جو و غنیمت جمع کنی هستند. این فرد اگر سمت برگردد، باز خواهد گشت. در صحنه جنگ نیز 20 درصد حضور داشت و به عنوان صف شکن بودند و بقیه به دنبال جو حرکت می کردند.
این فرد نمی داند که به دنبال سود بیشتر بودن در این شرایط، تیغ کشیدن به سینه نظام است. آن روز بچه مدرسه ای پیاده به مدرسه می رفت و پول کرایه خود را برای خرج جنگ اهدا می کرد و امروز عده ای به دنبال سکه و طلا و دلار می دوند.
«خبرگزاری دانشجو»: به نظر شما فضایی که ترسیم می کنید، از کجا نشات می گیرد؟
«احمد فتوحی»: این فضا از حکمان سر ریز می شود. این است که حضرت آقا 20 سال است که جز و جگر می شود. می گوید که نروید به سمت تجمل. آن روز افرادی به دنبال معنویت می رفتند و بین مردم سرریز می شد و امروز نیز افرادی کشورگردان به سمت تجملات رفتند و به مردم به این سمت سرریزشده است.
«خبرگزاری دانشجو»: به نظر شما جنگ باید تمام می شد یا خیر؟ تحلیل تان در رابطه با نوشیدن جام زهر چیست؟
«احمد فتوحی»: پس از پذیرش قطعنامه بعضی از بچه ها زیر سرم رفتند و در حد کما، غش و رعشه رفتند. بعد از این که سر پا شدند گفتند که حرف امام است. شما در بحث مسائل جنگ باید عمیق تر نگاه کنید. امروز مسائلی همانند دوران زمان جنگ اتفاق می افتد. همان قصه امروز اتفاق می افتد. جبهه ملی های آن روز که بازرگان بود، وقتی نخست وزیر شد، به اندازه سن من در دانشگاه تدریس کرده بود و اهل نماز شب بود و تز دکترای خود را بحث مباحث اسلامی و اعتقادی بود. بیانیه 20 ماده ای نهضت ماده ای می گفت که ما باید با عراق کوتاه بیاییم، چون زور ما به عراق نمی رسد و دنیا پشت او می باشد. اگر آن روز به توصیه بازرگان عمل کنم، الان سرنوشت من چه بود؟ آیا بهتر از سرنوشت پاکستان و عراق بود؟
بحث ما با آمریکا بحث عزت و ذلت است
بحث ما با آمریکا بحث عزت و ذلت است. اتفاقی که اواخر جنگ می افتد، امروز در حال رخ دادن است.
همانطور که امروز این افکار وجود دارد، در زمان جنگ نیز وجود داشت. امام فرمود که من به کسانی که به این نتیجه رسیده اند، اعتقاد دارم؛ اما اگر همه علل و شرایط وجود داشته است، ما به پیروزی های بیشتری می رسیدیم.
اگر عراق از لحاظ ظاهری پیروز شده بود، نظام ما را به سیخ می کشیدند. تقدیر الهی بر این بود که امروز با نشان دادن آن ضرب شست، هیچ کشوری حتی جرات حمله نظامی به ما نکند. برای همین امروز با مسائل دیگر مثل مسائل اقتصادی و فرهنگی به کشور فشار می آورند.
میزان مقاومت کشور در بحث نظامی بی نظیر است و مایوس کننده برای هر قدرت نظامی است که وارد این بخش شود. امروز دشمن رگ خواب ما را فهمیده است، روی آن فشار می آورد. اگر ما مردانگی و ایستادگی داشته باشیم، خداوند برکات خود را چندباره نازل خواهد کرد.
«خبرگزاری دانشجو»: داستان نامه آقامهدی زین الدین به فرمانده سپاه چیست؟
«احمد فتوحی»: اولین کسی که استراتژی جنگ را برای محسن رضایی تبیین کرد و برای او نامه نوشت، مهدی زین الدین بود. خود آقامحسن نیز می گوید که مهدی زین الدین اولین فردی بود که استراتژی جنگ را برای من تبیین کرد. شهید زین الدین نامه ای به آقامحسن می نویسد و شرایط روز کشور و همچنین شرایط عراق را تبیین می کند و در نهایت نتیجه نهایی را برای او اعلام می کند.
«خبرگزاری دانشجو»: چه اتفاقی افتاده است که پس از گذشت این سال ها شما و عده ای دیگر در خط ولایت مانده اید و برخی دیگر از همرزمان شما در جبهه مقابل و با دشمن حرکت می کنند؟
«احمد فتوحی»: ما موافق مرشد و مراد خود برای جنگ بودیم. پس از جنگ خیلی ها می گفتند که جمهوری اسلامی کودتا می شود و نظام اسلامی بهم خواهد خورد. می گفتند که رزمندگان که به شهرها بازگردند، جمهوری اسلامی به هم خواهد خورد و این طور نخواهد شد.
خداوند به ما رحمت کرده است که در راه ولایت مانده ایم. خدا بیامرزد حسین خرازی. قبل از جلسات رسمی می گفت، بیاید بشینیم و جلسه ای خصوصی و دو سه نفری بگذاریم.
احمدکاظمی شانه های رفقای خود را می گرفت و تکان می داد و می گفت: خره، خره، این مسئولیت ها ما ها را گول نزند، بچه بسیجی ها شهید می شوند و ماها می مانیم و شرمنده می شویم، آبرومان می رود.
جاهایی که دلم می لرزد از خدا می خواهم که شهادت در راه خدا و در راه ولایت را نصیبم بکند؛ مصداق امروز ولایت آقا سیدعلی خامنه ای. بعضی ها در ولایت مشکل ندارند ولی در مصداق آن شبهه ایجاد می کنند. من با این ولایت این آقا دوست داریم که شهید بشوم.
بعضی وقت ها صورتم را روی پنجره قتلگاه امام حسین(ع) می گذارم و دلم می لرزد، این را می خواهم که با این شرایط شهید شوم. من معتقد هستم که اگر با شهادت نروم، مفتضح شده ام.
«خبرگزاری دانشجو»: چه توصیه هایی در رابطه اردوهای راهیان نور دانشجویی دارید؟ دانشجویان با کدام بخش از زندگی و سیره شهدا آشنا شوند؟
«احمد فتوحی»: برای نسل دانشجو ببرید تقابل حق و باطل را به نمایش بگذارید. به دانشجویان بگویید که دفاع در صحنه چه طوری باید قلمداد کرد. اگر گربه ای را در مکانی در بسته قرار دهی، به مقابله می پردازد.
درب های سازش تا کجا پیش خواهد رفت. عراق اگر مقابل آمریکایی ها می ایستاد، تلفات کمتری خواهد داد. مصادیق را پیش بکشید. اگر ما سازش می کردیم، این حد سازش تا کجا پیش می رفت. سالانه بسیاری از زنان عراق مورد تجاوز قرار می گیرند. این ها بخشی از عومل و نتایج سازش است.
مقاومت و ایستادگی بهای کمتری از سازش دارد
مقاومت و ایستادگی بهای کمتری دارد. نمونه آن کشور ما است. امروز جانباز عراقی گدایی می کند ولی جانباز ما چکار می کند؟ عراق کشور بسیار ثروتمندی است ولی با آن همه نفت و صنایع و محصولات مثل خرما با گاری با اسب گاز کپسولی می آورد که 4هزار و 500 دینار پول می دهد. عراق ملتی است که مقاوم نیست و ترسو در مقابل تاریخ است.
بهای مقاومت همیشه درطول تاریخ کمتر از سازش است. اول مدد و کمک را از خدا بخواهید. دست یافتنی است و بگویید که شهدا مریخی نیستند و از مریخ نیامده اند.
از رزمنده دلير اقاي فتوحي تشکر مي کنيم آنان ميراث انقلاب و حاصل عرفان امامند و بايد چراغ راه نسل جديد قرار بگيرند ما نيز در آرزوي شهادتيم براي ما هم دعا کنيد
سرت سلامت سردار... با شايد با بعضي ندانم کاريهاي دولت مشکل داشته باشيم ولي به همين ماه آه قسم آقامون و سرورمون رهبر بزرگوارمون اراده کند و لب بجنباند چنان گرد و خاکي به پا مي کنيم که حداقل شرمنده بزرگاني چون شما نباشيم
خدا خيرتان بدهد بيشتر از مهدي زين الدين بنويسيد دلم براي طلايه اي که زين الدين خيلي از دوستان و هم رزمانش را آن جا از دست داد تنگ است دعا کنيد زائر کربلاي ايران شوم
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.