کد خبر:۲۱۶۹۱۷
امروز در کربلا چه گذشت - 10

حرکت کاروان اسرا از قتلگاه کربلا به سوی کوفه

عمربن‌سعد ملعون شب یازدهم را تا ظهر روز یازدهم در کربلا ماند و کشته‌شدگان خود را به خاک سپرد؛ بعدازظهر دستور داد اسرا را بر شتران بى‌جهاز سوار کنند و سپس از قتلگاه عبور دادند.

گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو» - سیده حنانه حسینی؛ وقتى چشم زنان به شهدا افتاد، فریاد کشیدند و اشک ریزان خود را از شتران به زمین انداختند.

 

زینب کبرى(س) چون نظرش به بدن مبارک امام افتاد، فرمود: «السلام علیک یا ذبیحاً من‌القفا» و سپس نعش برادر را به سینه خود چسبانید، عرض کرد: «اختک لک الفداء یا‌بن محمدالمصطفى و یا قرّة عین فاطمة الزّهرا» بعد با صوتى حزین و قلبى دردناک گفت: «یا محمداه صلّى علیک ملیک السّمآء» این حسین توست که با اعضاى پاره پاره در خون خویش آغشته است، اینها دختران تو هستند که اسیر شده‌اند و این حسین توست که بدنش بر روى خاک افتاده.

 

حضرت سکینه (س) جسد پدر را در بر گرفت، ناله زد و عرض کرد: «پدر جان شهادت تو، چشم دشمنان را روشن و دلشان را شاد کرد، پدر جان بنى‌امیه مرا در کوچکى یتیم کرد، بابا زمانى که شب مى‌شود چه کسى مرا حمایت مى‌کند؟ بابا گوشواره‌هایم را غارت و عبایم را ربودند.»

 

کفعمى نقل مى‌کند: حضرت سکینه(س) فرموده است: چون بدن نازنین پدرم را در آغوش گرفتم حالت اغما به من رخ داد، در آن حال شنیدم که پدرم مى‌فرمود: «شیعتى مهما شربتم ماء عذب فاذکرونى، او سمعتم بغریب او شهید فاندبونى.»

 

سعد سر مبارک آن‌ حضرت را به خولى و حمید‌بن‌مسلم سپرد و در همان روز عاشورا، ایشان را به ‌نزد ابن‌زیاد روانه کوفه کرد و بقیه سرها را نیز در میان قبایل پخش کرد تا به سوی ابن زیاد ببرند.

 

خولى با عجله تمام تمام حرکت کرد، شب یازدهم وارد کوفه شد، چون در آن وقت شب، ممکن نبود با پسر زیاد ملاقات کند، لاجرم به خانه خود رفت و سر پسر پیغمبر را در تنور خانه‌اش جاى داد.

 

اسرا نیز شبانه به کوفه رسیدند؛ آن بزرگواران داغدار و مصیبت زده را تا صبح پشت دروازه‌های کوفه نگه داشتند. هنگام صبح عمر بن سعد مانند فرماندهی که از فتوحات خویش خوشحال است همراه اسرا وارد کوفه شد.

 

 تشکیل مجلس ابن‌زیاد

 

وقتی خولی سر امام حسین را به محضر ابن‌زیاد ملعون رساند، او نیز اذن عمومی داد تا مردم در مجلس حاضر شوند. سپس راس مطهر امام حسین (ع) را نزد او گذاشتند و او به آن نگاه و تبسم کرده و با چوبی که در دست داشت به آن جسارت می‌کرد.

 

منبع:

 

حوادث‌الایام، سید مهدی مرعشی‌نجفی

 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار