شاید این سوال در ذهن بسیاری از جوانان باشد که چرا سفارت انگلیس در ایران باید برچیده می شد؟ برای پاسخ این سوال فقط لازم است...
گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ «استعمارگر پیر»؛ شاید هر شهروندی ایرانی با شنیدن این واژه در وهله اول نقشه بریتانیا در ذهنش نقش ببندد و سپس بر اساس مطالعات، دیدهها و شنیدههای خود خصومتهایی را که دولت انگلستان بر مردم این سرزمین در سالهای گذشته روا داشته در ذهن مرور کند.
اولین قدمهای متکبرانه چکمهپوشان انگلیسی در خاک ایران و نگاه طمع آلود به مرزهای جغرافیایی این کشور به سال 1247 هجری شمسی بازمیگردد که روباه پیر قصد تصرف بلوچستان در زمان ناصرالدین شاه قاجار را داشت.
این در حالی بود که شاه قاجار به راحتی تسلیم اراده اربابان انگلیسی خود شد و با وجود مخالفت مردم بلوچستان، در نهایت نیمی از بلوچستان جدا شد و به پاکستان فعلی الحاق گشت و این بود قدمهای انگلیس در راه پر فراز و نشیب چشمداشت به منابع و منافع متعدد و مختلف در خاک سرزمین ایران.
بریتانیای کبیر و ریختن خون 10 میلیون ایرانی/ ایران در کجای پازل جنگ جهانی اول بود؟
ایران با وجود اینکه در جنگ جهانی اول اعلام بیطرفی کرد، اما کشتار قریب به 10 میلیون ایرانی بیگناه باعث شد تا نیمی از جمعیت کشور، قربانی زیادهخواهیهای عمال انگلیسی در بین سالهای 1917 تا 1919 شود.
نیروهای متخاصم انگلیس با آگاهی از اعلام بیطرفی ایران، گستاخانه وارد خاک ایران شدند و به دلیل بیم وقوع کودتای آلمانی در ایران، سربازان خود را تا نزدیکی دروازههای پایتخت پیش آوردند.
به اضطراب و نگرانی مردم ایران در آن زمان، قحطی و گرسنگی را نیز باید افزود؛ در این بیدادی قحطی، همه روزه تعداد زیادی از مردم جان خود را از دست میدادند؛ عدم رعایت بهداشت از سوی سربازان انگلیسی نیز مزید بر علت شد تا با شیوع بیماریهایی نظیر وبا و آنفلوانزا جانهای بیشتری از مردم ستانده شود.
ایران در اشغال بریتانیا بود و اعمال سیاستهای نابخردانه مالی و بازرگانی سبب مرگ میلیونها ایرانی می شد.
در حالی که مردم ایران در قحطی بسر میبردند، بریتانیا به دلیل ترک مواضع خود در اثر پیشروی عثمانی، آذوقهای را که نمیتوانستند با خود ببرند برای نرسیدن به دست عثمانیها از بین بردند تا دست به یک جنایت جنگی بزنند!
اسناد وزارت خارجه آمریکا نیز بیانگر این نکته است که انگلیسیها از ورود مواد غذایی از آمریکا به ایران جلوگیری میکردند؛ اندک مطالعهای در وقایع تاریخی آن سالها به هر ذهن بیطرفی ثابت میکند که محروم کردن ایران از منابع مالی خود توسط بریتانیا در راستای خط مشی انگلیس در محروم کردن ایران از تامین مایحتاج مردم بود.
تردید نمیتوان داشت که قحطی و نسل کشی، اقدام جنگی تعمدی بریتانیا برای تصرف ایران بوده است و دنسترویل، یکی از ژنرالهای انگلیس در بخشی از خاطرات خود درباره قحطی در ایران مینویسد: انگلیسیها مخفیانه تمام مخابرات میان حکومت تهران و حاکمان ولایت در غرب ایران را شنود کردهاند و بهترین شیوه برای ما این است که از هر جایی که میشود آذوقه و محصول خریداری کنیم.
کودتای 28 مرداد؛ کار، کار انگلیسیهاست
از انگلیس جز این انتظار نمیرفت که با ملی شدن صنعت نفت در ایران، برای بازگرداندن منافع و مطامع خود راههای نامشروعی را در پیش بگیرند.
از دست رفتن سلطه انحصاری نفت ایران، انگلیس را سخت وحشتزده کرده بود، بنابراین بیدرنگ در پی تضعیف دولت مصدق برآمد؛ هر چند در ابتدا تلاش کردند مسائل را با گفتوگو پیش ببرند، اما در آخر تنها راه را در سرنگونی دولت وقت جستجو کردند.
اختلاف بین سران نهضت ملی، بخصوص مصدق و آیت الله کاشانی سبب شد تا عمال بریتانیا با پول و رشوه برخی افراد را به خیابانها بکشانند.
عدم تشخیص واکنش صحیح از سوی مردم در حالی که بین سران نهضت ملی اختلاف جدی به وجود آمده بود، سبب شد انگلیس بازی خود را در میدان این اختلافات به نحو نامشروعی ایفا کند و پایهگذار کودتای 28 مرداد شود.
مقدمات کودتا به دست عوامل انگلیس و شرکت نفت سابق و هوادارانشان در داخل طراحی شد، ولی چون با مشارکت آمریکاییها به اجرا رسید، به کودتای آمریکایی شهره شد و در همان اوایل اجرای قانون ملی شدن نفت سرنگونی رهبران نهضت ملی نقطه سبیل اهداف استعمارگر پیر بود.
مارگارت تاچر، بانوی آلزایمری 87 ساله آن روز از سیاستمداران مورد اعتماد حکومت پهلوی در اروپا بود؛ او آخرین روز خود در ایران در زمان حکومت پهلوی را در اردیبهشت 57 تجربه کرد و در کاخ نیاوران حاضر شد.
او خریدهای تسلیحاتی ایران از انگلیس را باعث به وجود آمدن هزاران شغل در صنایع انگلیس دانست و معتقد بود، شاه کمک شایانی به مبارزه با بیکاری در این کشور کرده است؛ تاچر را از لحاظ بازی دادنهای سیاسی میتوان با کمی اغماض در سطح چرچیل دانست.
خصومتهای تاچر با جمهوری اسلامی
پیروزی انقلاب اسلامی آغازی بود بر 11 سال سیاست خصمانه تاچر علیه جمهوری اسلامی؛ بانوی به اصطلاح آهنین با اعلام موافقت با برخی مقامات آمریکایی مبنی بر حمله نظامی به ایران، در پاسخ به تصرف سفارت آمریکا در تهران، استارت ایران ستیزی خود را زد.
تاچر در اردیبهشت 59 و پس از حمایت از مداخله نظامی آمریکا در طبس، حمله تروریستی به سفارت ایران در انگلیس را تنها نظاره کننده بود.
در سال 1360 نیز کنسولگری ایران در منچستر و دفتر هواپیمایی ایران در لندن، سه بار مورد حمله عناصر ضد انقلاب قرار گرفت.
حمایت تمام قد تاچر از سلمان رشدی مرتد
انتشار کتاب آیات شیطانی توسط رشدی مرتد و حمایتهای سوال برانگیز تاچر از این حرکت و در پی آن فتوای امام مبنی بر مهدورالدم بودن سلمان رشدی تنش اساسی در روابط ایران و انگلیس را به وجود آورد.
تروریست نامیدن ایران از سوی تاچر سبب تخریب پلهای پشت سر بانوی گستاخ انگلیس شد.
در سال 1368تعداد 248 نفر از نمایندگان مجلس عوام انگلیس طی بیانیهای خواستار اخراج ایران از سازمان ملل و جایگزینی نماینده سازمان مجاهدین خلق در آن سازمان شدند.
دمیدن آتش جنگ ایران و عراق توسط روباه پیر
جنگ هشت ساله ایران و عراق و پیش انداختن صدام توسط غربیها برای انتقامگیری از ایران، دولت انگلیس را بر آن داشت تا مثل همیشه از موقعیت پیش آمده بهره برداریهای لازم را انجام دهد.
انعقاد قراردادهای تسلیحاتی متعدد با عراق، از جمله تحویل تانک به ارزش یک میلیارد دلار و فروش 300 هواپیمای هاوک به مبلغ دو میلیارد دلار بخشی از اقدامات نامشروع و غیرقابل توجیه از سوی بریتانیا بوده است.
دولت انگلیس کمک و تسهیل اقدامات متجاوزانه عراق به ایران را به همین جا ختم نکرد و در اختیار قرار دادن سلاحهای شیمیایی برای بمباران خاک ایران و یاری دادن صدام برای تولید سلاحهای شیمیایی از دیگر تحرکات کثیف انگلیس علیه مردم مظلوم ایران بود.
بر اساس برآورد انجمن فناوری ابزارهای ماشین انگلیس (MTAA)، فروش ابزارهای ماشین این کشور به عراق از 5.31 میلیون دلار در 1987 میلادی به 9.2 میلیون دلار در سال 1988 افزایش یافت تا جنایتهای خود علیه ایران را تکمیلتر کند.
ایران هستهای پدیدهای که بریتانیا برنمیتابد
هضم ایران هستهای که برای سران اروپایی و آمریکایی صلح آمیزبودن آن عیان شده (هر چند به ظاهر وانمود میکنند این حقیقت را درنیافتهاند) سخت و شاید غیرممکن باشد.
درک این موضوع زمانی سادهتر میشود که بخشی از سلطه جوییهای انگلیس در این سرزمین را که در این گزارش آمده است با دقت بیشتری از نظر بگذرانیم.
نقش جدی انگلیس در اتخاذ تحریمهای فراتر از قطعنامههای سازمان ملل بر کسی پوشیده نیست؛ قطع کامل تبادلات مالی با بانکهای جمهوری اسلامی از جمله بانک مرکزی که خارج از تحریمهای سازمان ملل متحد بود، از نمونه این اقدامات است.
فشارهای انگلیس هر چند فراز و نشیبهای فراوانی در عرصه هستهای ایران داشته، اما هرگز درجه صفر را به خود ندیده است.
هر چند سیاستگذاری سیاستمداران و دولتمردان ایرانی نیز در این فراز و نشیب بیتاثیر نبوده است و تاریخ ثابت کرده هر زمان انگلیس و غرب گامهای ایران را لرزان دیده گستاخانهتر رفتار کرده و کشور را به سمت پرتگاه هل داده و هر زمان عزم و جدیت توام با اعتماد به نفس از سوی دولتمردان ایران دیده حساب شدهتر رفتار کرده است.
در فتنه ساخته سفارت انگلیس که محصول 88 بود باز هم پای انگلیس در میان است
انتخابات 88 و حضور 85 درصدی مردم اتفاقی نبود که دولتمردان انگلیس بتوانند آن را تحمل کنند؛ بر همین اساس ماموریت ویژه سفارت انگلیس برای القای تقلب در انتخابات 88 کلید خورد.
در این راستا رسانههای انگلیس از جمله «بی.بی.سی» فارسی نیز بیکار نبود و با شانتاژهای خبری و بازیهای رسانهای سعی در بر هم زدن افکار عمومی در داخل کشور داشت.
نخست وزیر انگلیس در 26 خرداد 88 اعلام کرد: سوالات جدی درباره چگونگی اداره انتخابات اخیر ایران وجود دارد و نباید هیچ خشونتی در پاسخ به اعتراضات وجود داشته باشد.
از سوی دیگر اولین بیانیه دیوید میلیبند در 23 خرداد 88 تصریح کرد که نگرانی دو نامزد انتخابات نسبت به شمارش آرای صندوقها را دریافت کردیم و روند تحولات در ایران را دنبال میکنیم.
حمایت انگلیس از قاتلین مردم ایران
در ادامه دلسوزیهای دولتمردان بریتانیا برای مردم ایران، وزیر خارجه انگلیس بار دیگر زبان گشود و این بار از دو تروریست بمبگذار گروهک تروریستی انجمن پادشاهی حمایت تمام قد کرد.
انگلیس در موقعیت های گوناگون محاکمه عوامل این شبکه تروریستی را زیر سوال برد و چشم بر جنایات این گروه در عملیات هایی ماننده انفجار در حسینیه سیدالشهدای شیراز بست.
اذعان یکی از مقامات انگلیس مبنی بر عدم تقلب در انتخابات
اذعان به عدم تقلب در انتخابات 88 توسط فرانک بیکر، از مسئولان وزارت خارجه انگلیس مایه تعجب کارشناسان سیاسی شد؛ او که در دیدار با یکی از نمایندگان مجلس عربی به این موضوع اعتراف کرده بود، در اظهارنظری گستاخانه گفت: ما میدانستیم در انتخابات تقلب نشده، اما موضوع رکسانا صابری و انتخابات 88 فرصتی بود تا بریتانیا انتقام بازداشت 15 ملوان بریتانیایی را از ایران بگیرد.
فتنه به کارگردانی سفارت انگلیس؛ محصول 88
تعداد کارکنان ثابت سفارت انگلیس در تهران 250 نفر و کارکنان محلی در حدود 150 نفر هستند؛ مواضع رسمی علیه مسائل داخلی ایران و به دور از عرف دیپلماتیک توسط دولتمردان انگلیس نشان داد که فشار و عصبانیت روباه پیر بر روی درجه آخر قرار دارد.
کارگردانی سفارت انگلیس در اجرای فتنه 88 باعث شد چند کارمند محلی سفارت انگلیس توسط نیروهای امنیتی ایران بازداشت شوند و دو دیپلمات بریتانیایی نیز از کشور اخراج گردند و یک نفر از نیروهای سفارت انگلیس رسماً محاکمه و محکوم شود.
دیدار دبیر اول سفارت انگلیس با برخی اعضای حزب اعتماد ملی و دفتر تبلیغاتی یکی از کاندیداها بخشی از اعترافات دستگیرشدگان است.
این کارمند سفارت انگلیس اذعان کرد، این سفارت پیگیر موضوع ادعای تقلب یکی از کاندیداها بوده و دبیر دوم سیاسی سفارت، در درگیریهای 14 خرداد 84 حضور داشته است.
اینها تنها بخشی از اعترافات این کارمند سفارت انگلیس در دادگاه بود که بار دیگر ثابت کرد روباه هرگز ترک عادت نمیکند.
مصوبه پر امتیاز کاهش رابطه با انگلیس
نقش مخرب انگلیس در فتنه 88، مجلس را بر آن داشت تا در طرحی دو فوریتی به کاهش رابطه با بریتانیا اقدام کند؛ مصوبهای که تنها چهار مخالف در مجلس داشت و این بیانگر موضع جدی نمایندگان مردم برای پاسخگویی به اقدامات روباه پیر است.
روابط ایران و انگلیس با این دو مصوبه به سطح روابط کاردار تنزل یافت تا کشور با بستن چمدان سفیر انگلیس در تهران نفسی تازه کند.
برگزاری بی حاشیه و بیدغدغه انتخابات مجلس نهم در حالی رخ داد که سفارت انگلیس ایام تعطیلی خود را سپری میکرد؛ این امر بار دیگر ثابت کرد که در پای هر فتنهای در کشور امضای انگلیس است و نبود این سفارت، به آرامش کشور کمک شایانی میکند، بنابراین چرا باید در پی دایر کردن مجدد خانه تئوریسینهای مغرض با کشور باشیم.
این در حالی است که شاهد تقلای قطعی دولتمردان انگلیس برای بازگشایی مجدد سفارتخانه در تهران هستیم؛ تقلایی که با نگاهی واقعبینانه بوی توطئه میدهد.