به گزارش خبرنگار اقتصادی «خبرگزاری دانشجو »، شواهد حاکی از آن است که بسیاری از مردم آمریکا در شرایط کنونی نمی توانند به لحاظ اقتصادی تاب بیاورند. فقر ، بیکاری ، داشتن شغلی با درآمد کم ، بی خانمانی ، گرسنگی و ناامیدی زندگی بسیاری از مردم این کشور را تحت تاثیر قرار می دهد و این در حالیست که مقامات ثروتمندترین کشور جهان به این وضع اهمیتی نمی دهند.
ثروت بین بانکداران ، شرکت های بزرگ و ثروتمندان توزیع می شود و فقر بیش از پیش بر طبقه فقیر جامعه آمریکا سایه می افکند.
در دهه هزار و نهصد و هفتاد میلادی ، از هر پنجاه آمریکایی ، یک نفر کمک غذایی دریافت می کرد. در پایان سال دو هزار و هشت میلادی از هر شش و نیم آمریکایی ، یک نفر یعنی سی و یک میلیون و ششصد نفر این کمک را دریافت می کردند اما امروزه این تعداد به حدود چهل و هشت میلیون نفر رسیده و آمار همچنان رو به افزایش است.
بیش از نیمی از جمعیت آمریکا به کمک فدرال نیاز دارند و با گذشت یک یا دو دهه این تعداد احتمالا افزایش می یابد.
در عین حال درآمد متوسط یک خانوار رو به کاهش است و نرخ بیکاری به بیست و سه درصد رسیده است.
حدود صد میلیون آمریکایی در سن کار ، بیکار هستند و شمار زیادی نیاز درآمد بسیار کمی دارند.
شرایط روز به روز بدتر می شود ، طبقه متوسط آمریکا در حال ناپدید شدن است و اغلب کودکان در خانواده هایی با درآمد کم یا بسیار فقیر زندگی می کنند.
در دوره نخست ریاست جمهوری باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا ، نیروی کار حدود هشت میلیون و پانصد هزار نفر کاهش یافت.
نرخ تورم در آمریکا چند برابر بیشتر از آمار رسمی است و یک درصد آمریکایی ها ثروتی بیشتر از نود و پنج درصد آمریکایی ها دارند.
آمارها نشان می دهد میزان نابرابری درآمدی در آمریکا بیشتر از سایر کشورهای توسعه یافته است و شیلی ، مکزیک و ترکیه نیز در این زمینه رتبه بالایی دارند.
آمریکا سالانه صدها میلیارد دلار صرف رفاه و خدمات اجتماعی می کند اما این رقم کافی نیست.
از سال هزار و نهصد و هشتاد و نه میلادی تاکنون ، نابرابری و اختلاف طبقاتی در چهل و نه ایالت از پنجاه ایالت آمریکا افزایش یافته است.
سایر کشورهای توسعه یافته بودجه زیادی صرف برنامه های اجتماعی می کنند.
آلمان در سال دو هزار و نه میلادی ، بیست و هفت و هشت دهم درصد از تولید ناخالص داخلی خود را صرف این برنامه ها کرد اما آمریکا نوزده و دو دهم درصد تولید ناخالص داخلی خود را به این برنامه ها اختصاص داد.
تا اواسط دهه هزار و نهصد و هفتاد میلادی نسل جوان از نسل سالخورده به لحاظ مالی پیش بود اما امروز با وجود تورم ، وضع تغییر کرده است.
مشاغلی با درآمدهای بالا محو شد و شغل هایی با درآمدهای کم جای آنها را گرفت که بسیاری از آنها نیز موقت یا نیمه وقت هستند.
در سال دو هزار و یازده میلادی ، بیش از نیمی از فارغ التحصیلان دانشگاهی کمتر از بیست و پنج سال در آمریکا یا شغلی با درآمد کم داشتند یا بیکار بودند و پیش بینی می شود این وضع بدتر شود.