به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، محمد ایمانی در سرمقاله امروز روزنامه کیهان نوشت:
1- نقشه راه ایران در سال 1392 کدام است؟ طبیعتا نقشه راه بر مبنای راهبرد اصلی که «پیشرفت و عدالت» و تبدیل ایران به قطب اول اقتدار در منطقه است، به انضمام رصد ظرفیت ها و چالش های موجود ترسیم می شود. متقابلا آن گونه که اخیرا خبرگزاری آسوشیتدپرس به سیاق بسیاری دیگر از تحلیل گران نوشت، «ایران بزرگ ترین چالش پیش روی باراک اوباما و اولویت وی است». در واقع باید ضمن «محاسبه ملی» برای ترسیم نقشه راه، در ابعاد این موضوع تأمل کنیم که سرعت حرکت و پیشرفت ما در سال جدید، حاصل جمع «میزان همت عمومی در به میدان آوردن توانمندی ها و فعلیت بخشیدن ظرفیت ها» و «میزان معارضه و سنگ اندازی دشمن برای مهار یا کاهش سرعت ایران» خواهد بود.
2- اخباری که دیروز درباره دور دوم مذاکرات ایران و 1+5 در آلماتی منتشر شد، نشان می دهد طرف غربی همچنان به دنبال تقابل و زورگویی است و نه تفاهم و توافق برای حل مسئله مطابق حقوق بین الملل و معاهده ان پی تی. طبق گزارش های جست وگریخته و اظهارات سخنگوی کاترین اشتون، طرف غربی مجددا پیشنهاد نامتوازن و بی ارزش بهمن ماه گذشته را مبنی بر تعلیق غنی سازی در فردو، کاهش حجم اورانیوم 20درصد موجود و افزایش بازرسی ها را در مقابل کاهش برخی تحریم ها در زمینه داد و ستد طلا یا تعمیرات قطعات هواپیما! تکرار کرده است. با این وصف دورنمای مذاکرات آن چنان که اغلب تحلیل گران پیش بینی کرده اند، متفاوت از تصویر مذاکرات چند سال اخیر و ادامه مصاف سیاسی-اقتصادی سال گذشته نخواهد بود. به عبارت دیگر، آنها به دلایل گوناگون حاضر نیستند پیشرفت بومی و خودجوش ایران را بپذیرند و راه را برای شتاب مضاعف این حرکت باز کنند. شعار گفتمانی «حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» از متن همین واقعیت سر برمی آورد.
3- راز مقابله جویی آمریکا چیست؟ 6 سال پیش- اواخر دی ماه 1385- وقتی ایران خبر تکمیل زنجیره 164تایی از سانتریفیوژها و ایجاد آبشار هسته ای برای غنی سازی 5/3درصدی اورانیوم را اعلام کرد، روزنامه نیویورک تایمز در تحلیلی با ادبیات قابل تأمل تأکید کرد «ایران با اورانیوم واقعی به آمریکا تازیانه زد. ایران با شادمانی ورود خود را به باشگاه هسته ای خوشامد گفته و آب دهان بر چشمان آمریکا پرتاب می کند... اعلام موفقیت ایران باعث شرمندگی بوش شد که یکی دو روز قبل از آن اعلام کرده بود متعهد شده تا از دستیابی ایران به فناوری غنی سازی جلوگیری کند». پیشرفت بومی و مستقل ملت ایران که اسلام را به عنوان مدل تمدن سازی انتخاب کرده اند، به تصریح نیویورک تایمز، زدن تازیانه بر پیکر آمریکاست. فناوری اتمی البته تنها یک نشانگر از ده ها نمونه پیشرفت برق آسا و پرسرعت جمهوری اسلامی در حوزه های مختلف قدرت و توانمندی است. این در تراز فهم مستکبران، انداختن آب دهان به صورت دولت مدعی ابرقدرتی جهان است.
4- ایران از این چشم انداز، یک مدل الگوسازی را با موفقیت ارائه کرده و اگر مهار نشود، میخ دومین مدل الگوسازی و الهام بخشی را نیز محکم خواهد کرد. اتفاق مهم در نگرش غرب استیلاطلب این است که سرعت11 یا 13 برابری رشد (جهش) علمی ایران در قیاس با متوسط سرعت جهانی، به ملت ها این پیام را داده که اگر خود را از شیر غرب بگیرند می توانند قله های پیشرفت مادی را زیر پا ببینند. این مدل موفق ایران در حوزه الگوسازی است. آمریکا و غرب با این فهم می کوشند از حلول اتفاق مهم دوم مانع شوند و آن جا افتادن این گزاره معطوف به واقعیت است که «با مقاومت و پایداری می توان حقوق مسلم خود را بر کرسی نشاند». بر مبنای همین تحلیل، مسئله غرب با ایران از چالش هسته ای که به ضرر غرب مغلوبه شده، گذر کرده و اکنون چالش آتوریته و اقتدار «سلطنت غرب بر عالم» در میان است. مثلث صهیونیسم مسیحی در دنیا معتقد است امضای مجدد حقوق تصریح شده ایران در معاهده ان پی تی پس از یک دهه زورگویی و تهدید و تحریم و ترور و خرابکاری و مذاکره در فضای تحت فشار، یعنی امضای گواهی مرگ سلطنت غرب یا به عبارتی صدور مجوز شورش ملت ها در اقطاب عالم.
5- با این مقدمات، نقشه راه اصلی آمریکا در مقابل جمهوری اسلامی ایران، همان روند مخاصمه و مزاحمت و معارضه است و نه گفت وگو برای تفاهم و توافق. آنها از مذاکره صرفا به عنوان یک تاکتیک دوگانه برای «سنجش آخرین موقعیت و محاسبه ایران در برابر فشارها» و «فریب افکار عمومی» (عملیات فریب) استفاده می کنند و حقیقت این تعامل، همان تخاصم نهادینه در خلق و خوی جبهه استکبار است. این خصومت در یک سال گذشته به اوج خود رسید و آمریکا با کاربست تحریم های همه جانبه، دست خود را مقابل ملت ایران و سایر ناظران جهانی رو کرد. این گارد دشمن با وجود همه تلخی ها، موجب ورزیدگی ملت ما در متن یک رزمایش حقیقی شد و منطق اقتصاد مقاومتی و جهاد اقتصادی در دل همین مصاف جا افتاد. آن گونه که رهبرمعظم انقلاب فرمودند؛ «اشکالاتی هم در داخل وجود داشت؛ برخی از کوتاهی ها و سهل انگاری ها انجام گرفت که به نقشه های دشمن کمک کرد، لیکن در مجموع، حرکت مجموعه نظام و مجموعه مردم، یک حرکت رو به جلو بوده است و ان شاءالله آثار و نتایج این ورزیدگی را در آینده خواهیم دید».
یکی از ابعاد این ورزیدگی در گزارش اخیر پاتریک کلاوسون مدیر پژوهش «انستیتو واشنگتن در خاور نزدیک» بازتاب یافته که می نویسد «ایران در حال دور شدن از اقتصاد نفتی است و این تحول تازه، تلاش های غرب برای اعمال فشار به ایران را کمرنگ می کند. هر چند مقامات ایران از مدت ها پیش درصدد گذار به اقتصاد غیرنفتی بوده و کوشیده اند از وابستگی به درآمدهای نفتی بکاهند اما در عمل گام های چندان مهمی برنداشته اند. اکنون تحریم های غرب، ظاهرا آنان را وادار به اقدام اساسی دراین باره کرده است. در سال 2012 میلادی، ایران حدود 57میلیارد دلار واردات و 34 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشت یعنی صادرات غیرنفتی، 60درصد هزینه واردات را پوشش داد. در حالی که 10 سال پیش، این رقم 24 درصد و 20 سال پیش، 14درصد بود... اکنون دیگر به نظر نمی رسد ایران از راه تحریم ها زمین گیر شود و غرب در این زمینه نیازمند بررسی استراتژی جایگزین است». این گزارش، روایت دیگر از تعبیری است که روزنامه هاآرتص سال گذشته نوشت مبنی بر اینکه «آرامش و ثبات موجود در ایران، دهن کجی به تحریم هاست».
6- چهارسال پیش شیمون پرز رئیس رژیم صهیونیستی ضمن حمایت از فتنه گران اعلام کرد «جنگ با ایران از داخل مرزهای این کشور شروع می شود». آن زمان رئیس جدید دولت آمریکا به تعبیر نیویورک تایمز، نشان دادن پتک را کنار گذاشته و گزینه اغواگری و تحبیب و فریب را پیشه کرده بود. امروز با قاطعیت می توان ادعا کرد دست مستکبران در مقابل ملت ما تهی تر از 4 سال پیش رو شده است. 4 سال پیش پرز صراحتا اعلام نمی کرد مسئله او و هم قطارانش «اسلام» است اما او اواخر اسفند سال گذشته نقاب از صورت برداشت و با تبیین «انتخابات آزاد» ادعایی، به یورونیوز گفت «باید بر انتخابات آزاد در ایران تأکید شود نه اینکه از میان مذهبی ها و اسلامگراها یکی انتخاب شود. اکنون زمان تأکید بر رعایت حقوق بشر در ایران می باشد. این موضوع مهم تر از مسئله هسته ای است... مردم ایران در رنج هستند. آنها به اندازه کافی غذا برای خوردن ندارند و نمی توانند بیماران خود از جمله بیماران سرطانی را درمان کنند و تمام این مشکلات به این علت است که سران مذهبی جاه طلب شده اند و می خواهند امپراتوری مذهبی راه بیندازند»! با این اوصاف حمایت از برخی بازیگران فتنه سبز را می توان تحرکی در زمینه معارضه با مذهب- عمود خیمه مقاومت ایران- ارزیابی کرد و منتظر ادبیات مشابه برخی سیاسیون در زمینه تخطئه سیاست خارجی جمهوری اسلامی و دادن حق به جانب شمر و یزیدهای جبهه استکبار بود.
7- جبهه استکبار طرفدار سیاستمدارانی بریده از دین -ولو با ظواهر و سوابق مذهبی- در ایران است که در مقابل زورگویی و اجحاف و حق کشی مستکبران، به گردن خم کردن و تسلیم دعوت کنند. با همین منطق بود که روزنامه نیویورک تایمز 27 خرداد 1389 به قلم رئول مارک گرکت (از متخصصان سابق سازمان سیا) نوشت «جنبش سبز، همان جریان سکولار مورد نظر آمریکا و جریانی برای نبرد در درون اسلام است. آمریکا بعد از 11 سپتامبر، منتظر ظهور چنین جریانی در ایران با گرایش های کم و بیش لیبرال و سکولار بود تا احتمال براندازی رژیم اسلامی را افزایش دهد. همکار قدیمی من در سازمان سیا می گفت تئوری های لیبرالی کارل پوپر پاسخ استبداد مذهبی حاکم بر ایران است و اکنون روشنفکران حامی جنبش سبز و از جمله سیدمحمد خاتمی عاشق پوپر و دفاع او از لیبرال دموکراسی هستند... وقتی به وقایع سال گذشته ایران نگاه می کنم، فورا کارل پوپر، ارتش دموکراسی و روحانیون روشنفکری به نظرم می آید که برای تغییر فرهنگ فعالیت می کنند. این گروه باید در سیاستگذاری های دولت اوباما در نظر گرفته شوند. جنبش سبز می تواند روشنفکران لیبرال و روحانیون مخالف و افراد پاکسازی شده حکومت را گرد هم متحد کند». در این صورت بندی، باندهایی نظیر حلقه انحرافی به عنوان پارسنگ ارزیابی می شوند و البته نقش جنجالی حاشیه ساز آنها برای انحراف توجهات از جبهه اصلی، مدنظر سرویس های اطلاعاتی غرب قرار دارد. در این میان تجربه 4 سال اخیر، ملت و دستگاه های نظارتی را به میزان بالایی در برابر شعبده بازی ها و ماجراجویی های سیاسی گذشته ورزیده و نفوذناپذیر کرده است.
8- دعوت به خلق حماسه سیاسی و اقتصادی در واقع دعوت به رویکرد جهادی از سر تدبیر و صلابت و موقعیت شناسی و عزت است. سنگ بنای این حماسه به هم تنیده ان شاءالله در روز انتخابات گذاشته خواهد شد. حضور گسترده مردم و تمهید مقدمات تشکیل دولتی پا به رکاب، پرانگیزه و عازم برای نقش آفرینی در آخرین مرحله از مصاف 10 ساله با جبهه استکبار، نقطه طلایی در خلق حماسه سیاسی و اقتصادی است. حکایت مصاف ملت و نخبگان ما با دشمنان فرومایه می تواند از جنس آن سلحشوری و حماسه آفرینی یاران صادق امیرمومنان علی(ع) باشد که امام با مشاهده رزم کارستان آنان و عقب راندن دشمنان بی سر و پا فرمود «سوز سینه ام فرو نشست وقتی دیدم دشمنان را از جای خود راندید همان گونه که شما را رانده بودند» (خطبه 107 نهج البلاغه).