به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، نشست بررسی «وضع کنونی تفکر در ایران» به بهانه تجدید چاپ کتابی به همین نام با حضور دکتر رضا داوری اردکانی، رئیس فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران و مولف این کتاب در سالن سرای اهل قلم بیست و ششمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد.
دکتر اردکانی در ابتدای این نشست گفت: همیشه در این کشور چنین بوده است که اگر کسی کوچکترین تعلق خاطری به علم داشته باشد، قدرش را میدانند و این خلق نیکو و سنت حسنهای است.
وی با بیان اینکه کتاب «وضع کنونی تفکر در ایران» کتاب پیری است که 45 سال از عمر او میگذرد، اظهار داشت: فکر نمیکردم در 45 سالگی این کتاب حضور داشته باشم و حرف بزنم و از این بابت بسیار خرسندم.
مؤلف نامدار کتابهای فلسفی، تصریح کرد: هر نویسندهای که مطلب مینویسد مخاطبانی دارد که میخواهد دیگران آن را خوانده و درباره آن اظهارنظر کنند اما درباره کتاب «وضع کنونی تفکر در ایران» کمتر اظهارنظر شده، شاید مطالب چندان مهمی نداشته است.
وی ادامه داد: اواخر سال 1345، مقدمهای که من بر «وضع کنونی تفکر در ایران» نوشته بودم، حذف شد. در واقع این مقدمه، یک نوع پیشبینی بود. پیشبینی تحول عظیم در کشور که البته هنوز جرقههای انقلاب اسلامی، ظاهر نشده بود و من هم به خاطر حذف این مقدمه اعتراضی نکردم، اما در سال 58 تعبیری را که بیان دیگری از همان مقدمه بود، نوشتم و کسی هم خردهای به من نگرفت. چرا که آن زمان به پیروزی انقلاب نزدیکتر شده بودیم.
داوری اردکانی اظهار داشت: آنچه که در کتاب «وضع کنونی تفکر در ایران» نوشتم و کمتر مورد توجه قرار گرفت؛ فلسفه اسلامی زمینهساز تحولی نو و فکری نو بود که من برای اولین بار مسئله اعتباریات را از منظر علامهطباطبایی(ره) طرح و اهمیت آن را ذکر کردم و در آنجا گفتم که علامه طباطبایی کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» را درباره مارکسیسم نوشته و این موضوع اصلا در آن هویدا نیست، در شرایطی که علامه طباطبایی نتوانست در تبریز بماند و من خیال میکردم این افشاگری باید مورد توجه قرار گیرد.
نویسنده کتاب «وضع کنونی تفکر در ایران» با بیان اینکه اگر بخواهیم اظهارنظری درباره دیدگاه علمی داشته باشیم، باید علت موافقت و یا مخالفت خود را بیان کنیم، گفت: زمانی که کتابم در سال 58 به چاپ رسید تنها یک نفر به اظهارنظر درباره آن پرداخت و آن مرحوم آقای دکتر فردید بود که با برخی از مطالب من مخالف بود و البته من نیز علت مخالفت او را میدانستم و واقف بودم که برخی از مطالب من با مبانی فکری او جور در نمیآید.
داوری اردکانی به بیان خاطرهای از علامه طباطبایی(ره) پرداخت و عنوان کرد: متأسفانه بنده، فرصت همصحبتی و حضور در جلسات علامه طباطبایی را نداشتهام و در ملاقات کوتاهی که با ایشان داشتم به علامه طباطبایی گفتم که من همه فرمایشات شما را درک نمیکنم، آیا فرصتی دارید که هفتهای نیم ساعت پرسشهایم را برای شما مطرح کنم؟ فرصت نداشتند و فرمودند بعد از نماز ظهر نیم ساعت میخوابم که گر شما بیایید آن روز نمیخوابم. اما من حاضر نشدم مزاحم علامه طباطبایی شوم.
وی یکی از مسائلی که در کتاب «وضع کنونی تفکر در ایران» مطرح کرده بود را مسئله زبان برشمرد و تصریح کرد: در همه تاریخها به خصوص تاریخ اسلام که نسبتاً اطلاعات خوبی از آن در دست داریم، هر وقت این زبان نشاط داشته باشد زندگی مردم نیز نشاط دارد و هر وقت این زبان افسرده شد، افسردگی در همه شئون ظاهر خواهد شد و در واقع زبان، وسیلهای نیست که آن را به هر مصرفی برسانیم.
نویسنده کتاب وضع کنونی وضع تفکر در ایران، با تاکید بر اینکه مطلب اعتباریات و طرح آن با مشکلات زیادی مواجه بود، ابراز داشت: آن زمانی که با شهید مطهری حشر و نشر داشتم از تعالیم وی استفاده میکردم، وی چندان نظر مساعدی به این نظر آقای علامه طباطبایی نداشت.
وی در ادامه با بیان اینکه در فلسفه اسلامی داعیهای ندارم و نمی توانم داشته باشم، افزود: باید به استادان علمها و مفسر قرآن بزرگ تأمل و توجه کنیم، که این استادان میتوانند داعیه فلسفه اسلامی داشته باشند.
داوری اردکانی با بیان این نکته که اگر ما فلسفه اسلامی داریم، به آن چه نگاهی داریم؟ گفت: برخی کتابهای مختلف در مقام فلسفه نوشتهاند، حقیر هم کتابهای مختلفی در زمینه فلسفه نوشتهام و مثل سؤالهایی از قبیل ما و تاریخ اسلامی یعنی چه؟ و یا آینده فلسفه چه میشود؟ را مطرح کردهام.
وی با اشاره به اینکه، باید به زبان فارسی توجه داشت، اظهار داشت: به یک چیزی توجه داشته باشید که هر وقت این زبان نشاط داشته باشد زندگی آدمی هم نشاط دارد، هر وقت افسرده شده زندگی هم افسرده شده است، به زبان فردوسی، زکریا، ابن سینا توجه داشته باشید که زمان ساسانیان است، اینها با هم در تاریخ به هم پیوستهاند، من میخواستم بدانم، که ما با زبان چه میکنیم؟ و زبان با ماچه میکند؟
داوری اردکانی با بیان اینکه در فلسفه غرب تا زمان جنگ جهانی دوم مساله تجدد هنوز مطرح نشده بود و غربیها آن را مطرح کردند افزود: در دهه 70 میلادی عنوان غرب آشکارتر شد و مسأله ما با غرب مطرح شد، بنده حقیر اجمالا به آینده این نسبت توجه کردم و این مسأله را برای نخستینبار مطرح کردم که یک فیلسوف غربی خانه خود را میبیند و نظریههای خودش را دارد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به ماجرای دیدارش با «یورگن هابرماس» فیلسوف آلمانی در سال 1381 عنوان کرد: زمانی که «هابرماس» به ایران وارد شد، من نیز با او ملاقات داشتم و گفتم ما که فلسفه میخوانیم؛ از یونان شروع کردهایم و کم و بیش نیز با شما آشنا هستیم و از وضعیت غرب هم بیخبر نیستیم. شما از ما چه خبر دارید، شما درباره ایران چه نوشتهاید؟ آیا فکر میکنید که اگر غرب دستخوش بحران شود، در ایران چه اتفاقی خواهد افتاد و چون اسم یکی از بزرگان را نزد هابرماس بردم، خوشحال شد و در تأئید حرفهای من گفت: فلانی از دوستان نزدیک من است و دیگر حرفی نزد و سکوت کرد.
داوری اردکانی گفت: برخی از دوستانم میگویند رضا داوری 40 ساله خیلی بهتر از داوری 70 ساله مینویسد و من میگویم اگر آنها بگویند داوری 70 ساله بدتر از داوری 40 ساله مینویسد، بهتر خواهد بود.
وی عنوان کرد: دانشجوی فلسفه باید این پرسشها را در نظر بگیرد و به این پرسشها بیاندیشد که ما در تفکر چه کردهایم؟ ما در علم و به تناسب آن در نشر علوم و معارف و فلسفه و ادب توسعه پیدا کردهایم و هر ملتی استعدادهایی دارد که باید پیشرفت خویش را در نسبت با استعدادها ببیند.
نویسنده کتاب «ما و تاریخ فلسفه اسلامی» یادآور شد: ما سرمایه علمی، تاریخی و فرهنگی بزرگی داریم. بنابراین اگر توقع ما از خودمان بالا باشد، نباید آن را زیاد دید. از این رو اگر در لحن من شکایت از اصول را میبینید، نشان از اعتراض نیست.
وی افزود: انتظار داشتم بعد از انقلاب در زمینه فلسفه اسلامی، کاری کارستان انجام میشد. درست است که ما در ترجمه، درک و فهم کارهای بزرگی انجام دادهایم، اما اگر کسی بگوید که باید بیشتر از این جلو برویم این غر زدنها به عنوان نادیده انگاشتن کارهای انجام شده نیست، بلکه باید ما را تشویق کند تا گامهای بعدی را بهتر برداریم.
داوری اردکانی در پایان از انتشارات سروش به دلیل چاپ مجدد کتاب «وضع کنونی تفکر در ایران» تشکر کرد و گفت: این انتشارات علاوه بر چاپ این نوشته پیر، توجه خاصی به من کرد که من اصلاً توقع آن را نداشتم.