گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ روشهای تبلیغاتی و رسانهای برای معرفی کاندیداها و جلب نظر مردم، مختلف است و از کشوری به کشور دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت. شاید به دلیل مختصات و فرهنگ جامعه ایرانی است که نامزدها و قبلتر از آنها مشاوران رسانهایشان تصمیم میگیرند تا از روشهایی مانند گریه کردن و در واقع، تاثیرگذاری بر احساسات مردم برای تبلیغات خود استفاده کنند.
نامزدی که اشک معاون اول خود را در آورد
انتخابات ریاست جمهوری سال 80 و فیلم مستند تبلیغاتی سید محمد خاتمی به کارگردانی احمد رضا درویش اولین جایی بود که یک نامزد در مقابل دوربین اشک ریخت و از آمدن خود خبر داد. پس از آن در انتخابات سال 84 هاشمی رفسنجانی در فیلم خود که به کارگردانی کمال تبریزی ساخته شده بود با شنیدن مشکلات جوانانی که با او سخن میگفتند به گریه افتاد. البته، این موارد پایان گریههای تبلیغاتی سیاستمداران نبود. در انتخابات سال 88 هم این مهدی کروبی بود که در فیلم مستند خود احساساتی شد و اشکهای معاون اول خود یعنی غلامحسین کرباسچی را در آورد!
گریه احمدی نژاد در سخنرانی مشایی
این گریستنها فقط محدود به زمان انتخابات نمیشود و صد البته، محمود احمدی نژاد هم از این قافله عقب نمانده است. احمدی نژاد در اسفند ماه سال گذشته در مراسم استقبال از نوروز، نشان درجه یک فرهنگ و هنر را به اسفندیار رحیم مشایی تقدیم کرد و هنگام سخنرانی وی که از اهدای مزایای مادی نشان خود به کودکان سرطانی خبر داد، احمدی نژاد و مشایی هر دو با هم گریستند و لحظاتی احساساتی را خلق کردند! هر چند که این برنامه ظاهرا ارتباطی با انتخابات نداشت اما به گمان کارشناسان و تحلیلگران، اقدام اهدای نشان و اقدامات پس از آن نیز نوعی آمادهسازی افکار عمومی برای ورود مشایی به عرصه انتخابات بود و به همین دلیل یک فعالیت انتخاباتی محسوب میشود.
در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری امسال نیز از ابراز احساسات کاندیداهای محترم محروم نماندیم و تا امروز دو تن از کاندیداها یعنی محمدرضا عارف و علی اکبر ولایتی در مقابل دوربین احساسات خود را در معرض نمایش گذاشتند. شب گذشته دکتر عارف در برنامهای که در شبکه سوم سیما و در پاسخ به سوالات جوانان داشت وقتی به مبحث اعتیاد جوانان رسید یاد خاطره خود از معتادی در خیابان ولیعصر افتاد و نتوانست احساسات خود را کنترل کند و گریست و برنامه به صورت موقت قطع شد.
نامزدی که در فیلم خود فقط گریه کرد
امشب نیز فیلم مستند تبلیغاتی دکتر ولایتی از شبکه اول سیما پخش شد که در نوع خود بی سابقه بود. این فیلم که با نام «ای وطن، ایران من» با طراحی حامد عنقا و کارگردانی محمدحسین لطیفی برای این نامزد ساخته شده بود، به بررسی سیر تاریخی انقلاب از مبارزات انقلابی و پیروزی انقلاب گرفته تا جبهههای جنگ و آزادی خرمشهر پرداخت و پس از آن، مقاطع تاریخی دیگری مانند رحلت امام (ره) و تصاویر دکتر ولایتی در مقام وزارت امور خارجه را به تصویر کشید.
دکتر ولایتی که در این فیلم در یک سالن سینما نشسته بود تمام این تصاویر را روی پرده نقرهای مشاهده کرد و در تمام مدت بغض کرده و یا اشک میریخت. در انتها هم از روی صندلی خود برخاست و از سالن بیرون رفت یا به عبارتی دیگر برای ادامه این انقلاب قیام کرد. فیلم تبلیغاتی دکتر ولایتی منحصر به فرد بود، از این جهت که یک نامزد انتخابات ریاست جمهوری را در تمام مدت در حال گریستن و البته در مواقعی، لبخند زدن نشان داد و از وی یک چهره تمام عیار احساساتی به نمایش گذاشت.
مدیریت چهره سیاستمداران؛ چیزی که در ایران مغفول مانده است
در این که هر یک از کاندیداها از منظر خود به تبلیغات میپردازند شکی نیست اما این که این تبلیغات به چه شیوهای باشد جای بحث دارد. امروز، روزگار رسانه است و ظاهرا هر یک از نامزدها در کنار خود از یک اتاق فکر و تیم رسانهای بهره میبرند که اگر این گونه نباشد جای تعجب دارد. در این روزگار، مدیریت چهره سیاستمداران در تمام دنیا یک فن و تخصص است و مشاوران رسانهای به ارائه مشاورهها و راهکارهایی برای مدیریت چهره سیاستمداران میپردازند. به این معنا که حضور رسانهای آنها را کنترل میکنند و از حضور بیش از حد یا کم آنها در رسانه جلوگیری میکنند و تلاش دارند به آنها بهترین مشاورهها را بدهند برای این که چطور با مردم ارتباط برقرار کنند.
البته این مساله مانند بسیاری از مسایل دیگر در کشور ما مغفول مانده و نتیجه این میشود که افرادی که از نظر آشنایی با رسانه و شیوههای تبلیغاتی تخصص چندانی ندارند در کنار کاندیداها قرار میگیرند و فیلمی ساخته میشود که در تمام مدت آن یک نامزد گریه میکند. آیا نمایش این احساساتگرایی مفرط میتواند در جلب نظر مردم برای رأی دادن به آن نامزد موثر باشد؟
مردم با هوش هستند، استدلال داشته باشید
آیا زمان آن نرسیده که نامزدهای محترم و مشاوران آنها به مردم ایمان بیاورند، به آنها احترام بگذارند و بدانند که مردم با هوش هستند و فرق سره را از ناسره تشخیص میدهند و نیازی به این روشهای منسوخ و غیر محترمانه نیست؟ آیا وقت آن نرسیده که سیاسیون محترم به آپدیت کردن روشهای تبلیغاتی خود روی بیاورند و بدانند که دنیا تغییر کرده و روشهای قدیمی نیز تغییر کردهاند؟
این که در یک موقعیت خاص، احساسات به هر انسانی از جمله یک کاندیدای ریاست جمهوری غلبه کند و بگرید امر مذمومی نیست و جزو وجوه انسانی هر فردی به شمار میرود حتی اگر در زمان تبلیغات انتخابات باشد. اما این که در مواقعی گریستن به یک روش تبلیغاتی تبدیل شود و نامزدها سعی کنند از این طریق به جای ارائه برنامهها و استدلال منطقی انگشت بر روی عواطف مردم بگذارند و آنها را به سمت خود جلب کنند حداقل در فرهنگ ما چندان خوشایند نیست و اتفاقا نتیجه معکوس خواهد داشت. روشهای تبلیغاتی نیز مانند هر چیز دیگر آداب و رسوم خاصی دارند و روی برخی از روشها نامی جز عوام فریبی نمیتوان گذاشت.
خنديدم جالب بود قربونت
واقعا به نکات جالب و پر تاملي اشاره کرديد متشکرم