آخرین اخبار:
کد خبر:۱۲۵۷۱۲۳
گزارش|

آمار فروش سینما در هفته دوم اردیبهشت / مسأله افت فروش نیست؛ جابه‌جایی ذائقه است!

آمار فروش سینما در هفته دوم اردیبهشت ماه نه با افتخار، بلکه با واژه‌هایی، چون «ثباتی ناامیدکننده»، «کاهش فروش» و «مخاطبی که دیگر دل به پرده نمی‌سپارد» پایان یافت. فیلم‌های پرفروش ثابت ماندند، اما این ثبات نشانه رکود است!
مهلا رنجبران

تحلیل آمار فروش سینما در هفته دوم اردیبهشت / پرفروش‌ها هم شکست خوردند

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو، اگر بخواهیم هفته دوم اردیبهشت ۱۴۰۴ را در تاریخ سینما ثبت کنیم، باید از واژه‌هایی، چون «ثباتی ناامیدکننده»، «کاهش فروش» و «مخاطبی که دیگر دل به پرده نمی‌سپارد» استفاده کنیم. گیشه در این هفته با فروش ۵ میلیارد و ۳۰۲ میلیون تومان، زنده ماند، اما بیمار!

سینمایی که دیگر شگفت‌زده نمی‌کند

ثبات در چینش سه فیلم پرفروش هفته شاید در نگاه نخست نشانه‌ای از اقبال مخاطب به آثار خاص باشد، اما در واقع، این سکون نشانه رکود است. در صدر جدول، «دایناسور» با کارگردانی مسعود اطیابی، با وجود کاهش محسوس فروش نسبت به هفته اول (که بیش از ۹ میلیارد تومان بود)، همچنان با اقتدار پرفروش‌ترین فیلم هفته باقی ماند. در رتبه دوم، «موسی کلیم‌الله» ساخته ابراهیم حاتمی‌کیا قرار دارد؛ فیلمی تاریخی که با فروش ۴ میلیارد و ۲۳۴ میلیون تومان در همین هفته، هنوز از نظر فروش کل، با اختلاف ۶۹۰ میلیارد ریالی از صدرنشین عقب‌تر است؛ و سومین فیلم جدول، «کوکتل مولوتف» با ۶۲۲ هزار بلیت و بیش از ۵۴۶ میلیارد ریال فروش، ثابت می‌کند که کمدی‌های پرهیاهو هنوز می‌توانند کورسویی در این تاریکی باشند.

فروش هفته دوم اردیبهشت ۱۴۰۴

تحلیل آمار فروش سینما در هفته دوم اردیبهشت / پرفروش‌ها هم شکست خوردند

مقایسه با اردیبهشت سال ۱۴۰۳: سقوط آزاد گیشه

در اردیبهشت ۱۴۰۳، فروش سینمای ایران بیش از ۱۸ میلیارد و ۲۵۰ میلیون تومان بود و بیش از ۳ میلیون مخاطب به سینما‌ها رفتند. همین جمله کافی است تا بفهمیم وضعیت فروش امسال نه تنها بهتر نشده بلکه حدود ۷۰ درصد افت فروش در همان بازه زمانی را تجربه کرده‌ایم.

روزی بود که “مست عشق” به تنهایی بیش از ۸۶ میلیارد فروخت. حالا، پرفروش‌ترین فیلم امسال – “دایناسور” – حتی به گرد پای آن نمی‌رسد. چه شد که از ازدحام مردم پشت گیشه رسیدیم به سکوت در سالن؟

هفته زنگ خطر

هفته دوم اردیبهشت ۱۴۰۴، روزی بود که سینما در آستانه یک بحران جدی قرار گرفت. این روز‌ها را می‌توان «هفته زنگ خطر» برای این صنعت بزرگ نامید. زمانی که همگان انتظار داشتند سینما با تولیدات جدیدش تماشاگران را به سالن‌ها کشاند، حقیقتی تلخ و پر از سوالات ناگفته در دل صنعت سینما نهفته بود؛ سینما هنوز زنده است، اما به شدت بیمار است.

نمایش خانگی و پلتفرم‌ها نفس سینما را گرفتند

در شرایطی که رقابت بی‌رحمانه میان نمایش خانگی و پلتفرم‌ها نفس سینما را گرفته، شاهد تکرار مداوم در محتوا و روایت‌ها هستیم. دیگر خبری از آن تنوع و نوآوری که زمانی سینما را جادویی می‌کرد، نیست. فیلم‌ها همان داستان‌ها، همان شخصیت‌ها و همان فضا‌ها را بازتولید می‌کنند، انگار فقط به قصد پر کردن روز‌ها ساخته شده‌اند. تکرار، تنها سکه‌ای است که در چرخ داغ سینما می‌چرخد و به جای آنکه تازگی و شگفتی بیاورد، تنها دلزدگی و خستگی می‌آورد.

کیفیت فنی و هنری آثار سینمایی هم، روز به روز در حال افت است. فیلم‌هایی که در گذشته به عنوان الگو‌ سینمایی شناخته می‌شدند، اکنون به تصاویری بی‌روح و سطحی تبدیل شده‌اند. آثار سینمایی، که روزی در دل‌های مردم جا داشت، اکنون به نظر می‌رسد فقط به خاطر رهایی از فشار مالی و تولید، ساخته می‌شوند.

از سوی دیگر، سینما نتوانسته است مسائل اجتماعی واقعی را به درستی و به شیوه‌ای تاثیرگذار بیان کند. مشکلات جامعه، که زمانی به عنوان بخشی از هویت سینمای ایران شناخته می‌شد، اکنون گم شده است. گویی سینما دیگر به جای نگاه به نیاز فرهنگی مردم، تنها به دنبال فروش بلیت و جذب مخاطب از هر طریق ممکن است؛ و در نهایت، تغییر سبک زندگی و کاهش حوصله مخاطب برای «دو ساعت نشستن در سالن» به یک چالش جدی تبدیل شده است. دنیای دیجیتال، پلتفرم‌های آنلاین و امکان تماشای فیلم‌ها در هر زمان و مکان، تمام معادلات را بر هم زده است. سینما دیگر نمی‌تواند مانند گذشته زمان و انرژی مخاطب را به خود اختصاص دهد.

راه نجات چیست؟

تنها یک بازنگری جدی در محتوا، ساختار و رابطه سینما با جامعه می‌تواند آن را از این بحران نجات دهد. اگر سینما دوباره به مردم، خواسته‌هایشان و واقعیت‌هایشان نگاه کند، شاید هنوز بتواند نفس بکشد. اما اگر این بازنگری به تأخیر بیفتد، باید منتظر هفته‌هایی تلخ‌تر بود و حالا؛ رقبای بی‌رحم، وسوسه‌گر و همیشه در دسترس!

مساله اصلی جابه‌جایی ذائقه است

مساله اصلی فقط افت فروش نیست؛ مساله، جابه‌جایی ذائقه است. دیگر رقبا آن بیرون، نه فقط قوی‌تر که هوشمندتر و بی‌رحم‌تر شده‌اند. وقتی تماشای یک سریال ترکی پرکشش، یا یک رئالیتی‌شوی پرحاشیه همچون «مافیا ویژه»، «شام ایرانی»، «پیشگو» یا «هفت» تنها با چند کلیک در خانه ممکن است، سینما با بلیت صد هزار تومانی‌اش دیگر وسوسه‌ای ندارد. یوتیوب، آپارات و شبکه‌های اجتماعی نیز با خوراک سرگرمی بی‌پایان، وقت مردم را بلعیده‌اند.

پلتفرم‌های داخلی مانند فیلیمو، نماوا، فیلم‌نت و روبیکا، در سال ۱۴۰۳ و ابتدای ۱۴۰۴ سریال‌هایی را پخش کردند که توانستند رکورد‌های بالای تماشا را ثبت کنند. «آکتور»، «زخم کاری»، «شبکه مخفی زنان ۲»، «سیاوش»، «بی‌گناه»، «سرگیجه» و اخیراً «آبان»، «تاسیان»، «وحشی» و ... از جمله آثاری هستند که در شبکه نمایش خانگی با مخاطب بالا روبه‌رو شده‌اند. 

در این میان، نسل جوان، بین انتخاب تماشای قسمت جدید سریالش روی مبل راحتی با تنقلات، یا نشستن دو ساعته در سالن تاریک برای دیدن فیلمی که شاید در نیمه راه خسته‌اش کند، ترجیحش را خیلی زود مشخص می‌کند. تکنولوژی به یاری رقبا آمده و سینما از قافله عقب مانده؛ آن هم نه فقط به‌خاطر سرعت اینترنت، بلکه به‌خاطر ایستایی خودش.

اما….

اما هنوز هم سینما، سینماست. جایی که جادوی تصویر روی پرده بزرگ، تجربه‌ای یگانه است؛ جایی که صدای مشترکِ خنده‌ها، اشک‌ها و سکوت‌های نفس‌گیر، جایش را هیچ نمایشگر خانگی پر نمی‌کند. سینما باید دوباره معنا پیدا کند؛ نه به‌عنوان تنها رسانه تصویری، که به‌عنوان تجربه‌ای فرهنگی و اجتماعی.

باید پذیرفت که مخاطب امروز، تیزبین‌تر، شلوغ‌تر و بی‌حوصله‌تر از دیروز است. اما اگر سینما بتواند زبانش را عوض کند، محتوایش را نو کند، و کمی به آثاری فاخر تر روی بیاورد، آن وقت سالن‌های تاریک دوباره روشن خواهند شد؛ با نور امید، هیجان و قصه‌هایی که دیده شدن را می‌طلبند.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار