گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» مریم فاطمی؛«بیتابی بیتا» ساخته مهرداد فرید فیلمی در ژانر اجتماعی است. فیلمی که سعی کرده فارغ از جریانات مرسوم سینمای ایران به نمایش معضلات اجتماعی بپردازد، اما این که تا چه اندازه در بیان دغدغه خود موفق بوده است، بحث دیگری است.
«بیتابی بیتا» برخلاف پوسترها و تبلیغات خود که فیلمی ملودرام و عاشقانه را به ذهن متبادر میکنند، نه ملودرام است، نه عاشقانه و این مساله نشان میدهد که فیلمساز سعی کرده بدون ایجاد جذابیتهای مرسوم به بیان دغدغههای اجتماعی خود بپردازد. بیتابی بیتا نشان دهنده دغدغه فیلمساز در نمایش معضلات اجتماعی گوناگون مانند فقر، بیکاری و معضلات ناشی از آن، مشکلات نسل جوان و خانوادههایشان، بی اعتمادی در جامعه، قضاوت زودهنگام و مسایلی از این دست است.
بیتا که منشی یک مطب دندانپزشکی است دختری است که سال گذشته پدرش را از دست داده و به همراه مادرش که کارگر یک کارخانه است زندگی میکند. زندگی آنها با مشکلات اقتصادی که دارند به آرامی پیش میرود تا این که در محل کار بیتا دزدی میشود و دزدی را به او نسبت میدهند. ادامه فیلم نیز به نمایش تلاش بیتا برای اثبات بی گناهی خود میگذرد.
«بیتابی بیتا» توانسته به معضلات و مسایل اجتماعی جامعه امروز نزدیک شود اما با زبانی الکن به بیان این مشکلات پرداخته است و نتوانسته آن گونه که باید و شاید مسایل اجتماعی را به صورت جدی مورد واکاوی قرار دهد و در سطح متوقف شده است. ایراد اصلی کار هم به فیلمنامه ناپخته فیلم بر میگردد که همانگونه که بارها گفته شده و دیگر تکراری به نظر میرسد، معضل اصلی سینمای ایران است. فیلمنامه بیتابی بیتا پر از شکافها و ایرادات منطقی است و مانند اکثر فیلمهای دیگر علامت سوالهایی را برای مخاطب ایجاد میکند اما مخاطب را با این سوالها تنها میگذارد و سراغ تیتراژ پایانی میرود.
به عنوان مثال در ابتدای فیلم، رابطه بیتا و مادرش بسیار نزدیک و دوستانه به نظر میرسد اما مشخص نمیشود چرا مادرش رابطه شرعی خود و مرد همسایه را از او مخفی میکند و به گونهای رفتار میکند که موجبات ظنین شدن بیتا را نسبت به خود فراهم کند؟ چرا خانمی که از او دزدی شده شماره سریال تراولهای خود را یادداشت کرده است؟ آیا تمام کسانی که از تراولهای 50 هزار تومانی استفاده میکنند این کار را انجام میدهند یا این که فیلمنامهنویس ترجیح داده برای آسانتر شدن کار خود، خانم مالباخته، شماره تراولها را برای روز مبادا یادداشت کند و با خود داشته باشد؟! چرا ماموران پلیس آنقدر ناشیانه عمل میکنند؟
چرا امیر که در فاکتورهای خرید دکتر دست میبرد و میخواهد پول بیشتری بابت خریدها از او بگیرد برای این کار از تیغ استفاده میکند؟ مگر نه این که به وسیله تیغ فقط میتواند قیمتها را کمتر کند، نه زیادتر؟! چرا بیتا وقتی از خانه قهر میکند به جای این که به دوستش زنگ بزند به خانه امیر میرود و پس از احساس خطری که در آنجا میکند تازه یادش میافتد به دوستش زنگ بزند و نزد او برود؟ چرا دندانپزشک وقتی میفهمد دزدی کار امیر بوده به جای این که او را تحویل پلیس بدهد، از مطب اخراج میکند؟ و هزاران چرای دیگر که پاسخی برای آنها وجود ندارد.
مشکل دیگر فیلمنامه به شخصیتپردازی کار بر میگردد. شخصیتهای اصلی داستان یعنی امیر و بیتا به خوبی پرداخت نشدهاند و نمیتوان به درستی با آنها ارتباط برقرار کرد و همذات پنداری نمود. امیر در حد یک تیپ تکراری باقی مانده است که در سینمای ایران امثال او را بسیار دیدهایم. پسری از یک خانواده فقیر که به دلیل بیماری مادرش و گرانی داروهای او دست به دزدی میزند و دزدی خود را گردن یک دختر بی گناه میاندازد. البته، او برای آزادی دختر تلاش میکند اما حاضر نیست مسئولیت عمل خود را بپذیرد. تمام شناختی که فیلم از امیر ارائه میدهد در همین اندازه است و وجوه و ابعاد مختلف شخصیت او ناشناخته و گنگ باقی میماند.
از طرف دیگر، شخصیتپردازی بیتا نیز مشکلات بسیاری دارد. بیتا در ابتدای فیلم دختری معقول و منطقی به تصویر کشیده میشود که سعی در کاهش مشکلات خانواده دارد و میخواهد باری از دوش مادرش بردارد و نگرانیهای او را برطرف کند. اما در ادامه فیلم، این دختر معقول، تبدیل به دختری احساساتی، بی تدبیر و فاقد منطق میشود که از کوچکترین رفتار منطقی و معقولی عاجز است و با رفتارهای تند و اشتباه خود فقط کار خود را سختتر میکند و مادرش را در نگرانی و ترس نگه میدارد. به این ترتیب، تصویر اولیه او در ذهن مخاطب گنگ و آشفته میشود.
«بیتابی بیتا» سعی کرده به مساله قضاوتهای زود هنگام که گریبان مردم جامعه را گرفته است نیز بپردازد و این قضاوتها را زیر سوال ببرد. مثلا در مورد مساله دزدی در مطب، تماشاگر به دلیل سابقه ذهنی که از بهار، دوست بیتا دارد تصور میکند او دزدی کرده است اما در نهایت مشخص میشود امیر که تا اواسط فیلم شخصیت مثبت داستان بود دزد است و به این ترتیب، فیلمساز مخاطب را در برابر وجدان خود میگذارد و به او تلنگر میزند. مورد بعدی قضاوت ناصحیح، جایی است که بیتا به مادر خود شک میکند اما وقتی با بهار صحبت میکند متوجه میشود رابطه مادرش و مرد همسایه شرعی است و به همین دلیل دوباره به خانه باز میگردد. موارد دیگری از قضاوت زودهنگام و نادرست نیز در فیلم مطرح میشود که به وسیله آنها فیلمساز سعی میکند به این بیماری اجتماعی و عواقبی که در خانواده و جامعه ایجاد میکند اشاره داشته باشد.
«بیتابی بیتا» فیلم چهل تکهای است که فیلمساز سعی کرده در آن تمام دغدغههای اجتماعی خود را بیان کند. بیتابی بیتا در هر سکانس خود معضل و مشکلی را مطرح میکند اما فاقد یک محور کانونی برای اتصال این موضوعات به یکدیگر میباشد و همین مساله انسجام فیلم را از بین برده است. فیلمساز در این فیلم سعی کرده از همه چیز و همه جا صحبت کند اما در نهایت از حرف اصلی خود نیز بازمانده و فیلم فقط در این حد باقیمانده که به هر موضوعی نیشتری بزند و سپس آن را رها کند. برای همین هم هست که تماشاگران با دیدن تیتراژ غیر منتظره پایانی با تعجب سالن را ترک میکنند و نمیدانند سرنوشت این داستانها و خرده داستانها به کجا میانجامد.