به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»،جمعی از اعضای ادواری شورای مرکزی اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی طی بیانیهای به تحلیل انتخابات ریاست جمهوری پرداختند.
متن کامل این بیانیه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
در مکتب سیاسی امام، مردمسالاری از متن دین برخاسته است؛ از «امرهم شوری بینهم» برخاسته است؛ از «هو الّذی ایّدک بنصره و بالمؤمنین» برخاسته است. ما این را از کسی وام نگرفتهایم. عدهای میخواهند وانمود کنند که نقش مردم در اداره حکومتها را باید غربیها بیایند به ما یاد بدهند! غربیها خودشان هنوز در خم یک کوچه گرفتارند!» (رهبر معظم انقلاب، ۱۴/ ۰۳/ ۸۳)
دوره یازدهم ریاست جمهوری اسلامی ایران یکی از پرتجربهترین انتخابات در طول سی و پنج سال گذشته بوده است که تحلیل آن میتواند به رفتار فعالان جبهه انقلاب اسلامی کمک نماید. بر این اساس جمعی از اعضای ادوار شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی به عنوان یکی از مهمترین جریانات موثر در شکلگیری گفتمان عدالت خواهی، بر خود لازم دانستند تا در تکمیل و تحکیم آرمانهای انقلاب اسلامی و تلاشهای ده ساله این اتحادیه دیدگاههای خود را در این زمینه بیان نمایند.
اینک باید به طور شفاف بار دیگر این حقیقت را بیان و پررنگ کرد که میان راست و چپ در نگاه گزینشی و تفسیر به رای گفتمان انقلاب اسلامی چندان تفاوتی نیست و دعواهای ظاهری بیشتر از اینکه جنس مبنایی داشته باشد، بر سر کسب قدرت است. در انتخابات به شفافی مشاهده کردیم که تسامح راست سنتی در سیاست خارجی بیشتر از گروه موسوم به اصلاح طلب است و شعار تنشزدایی که قبلا اسطوره سیاسی جریان اصلاح طلب بود این بار از زبان راست سنتی مطرح شد. مشاهده کردیم که برخی نامزدهای به ظاهر اصولگرا چگونه از ولنگاری فرهنگی دفاع کرده و کمک به تشکلهای روشنفکرنمای فرهنگی را به عنوان افتخار و وسیله ی جذب آراء بیان کردند. مشاهده کردیم که چگونه لیبرالترین تیم های اقتصادی و اصحاب ثروت مسئول تدوین برنامه ای اقتصادی اهالی راست شدند و… با چنین شکاف فکری متعجب هستیم که چرا عدهای وقت حزب الله را گرفتند که ائتلاف باید رخ دهد. به راستی با این شکافهای فکری ائتلاف چه معنایی دارد؟ چنین ائتلافی بیش از آنکه معنای هم افزایی داشته باشد، شبهه سهم خواهی را به ذهن متبادر میسازد.
سخن این است که اگر اصولگرایی آنقدر باز و وسیع است که چنین افرادی هم در آن جا می شوند؛ باید بسیاری از اصلاح طلبان که قانون اساسی معتقد و رهبری نظام را قبول دارند و قرائتی از دین دارند که شایسته حکومتداری است؛ را هم به این جرگه وارد کرد (بر این باوریم که این کار ضرورت دارد) و اگر چنین نیست فاصله هر کس از اصولگرایی باید به میزان فاصلهاش از اصول خالص انقلاب باشد و یقینا افرادی با تفکرات غیراصولگرایانه حق ندارند نماد اصول شوند. حضور سلایق و تفکرات مختلف مشروط بر پایبندی بر اصول در دایره اصولگرایی نه تنها اشکال ندارد بلکه لازم و ضروری است؛ لیکن محوریت و نماد اصولگرایی باید کسانی باشند که بیشتر پایبندی نظری و عملی به اصول را داشته باشند.
به نظر ما انتخابات بیست و چهار خرداد همچون گذشته اثبات کرد که جمهوریت یک اصل انکارناپذیر بوده و این اصل مهم با مشارکت گسترده مردم تقویت و صیانت شد و از سوی دیگر فرصتهای متعددی را در اختیار گفتمان انقلاب اسلامی قرار داده است که باید برای استفاده از آنها اهتمام ورزید:
۲۴ خرداد ۹۲ از حیث این فرصت به مراتب متفاوتتر از ۲ خرداد ۷۶ است. اکنون با تجربه ۸ ساله گذشته، جمع کثیری از نخبگان انقلابی تولید شدهاند که هم تجربه جدی مدیریتی در دولت را دارند و هم در عرصه نظری قابلیت آن را یافتهاند تا متناسب با رویکردهای اسلامی و انقلابی حرف ایجابی جدیدی را مطرح کنند. علاوه بر این گفتمان انقلاب اسلامی امروز از ظرفیت چند میلیونی اجتماعی در سراسر کشور برخوردار است. در مدت ۴ سال آینده باید به غنیسازی این نظرات و تبیین و ترویج آن در بدنه علمی و دانشگاهی کشور همت گمارد.
البته جریان اصیل انقلاب اسلامی و نسل جوان دلسوز باید پرونده یکسانسازی جریان عدالتخواهی و راست سنتی را ببندد و متوجه باشد که راست و چپ سر و ته یک کرباسند و تا زمانی که بخواهد عدالتخواهی را قربانی قبیله راست کند باید قید اقبال اجتماعی در انتخابات را هم بزند. باید قید ائتلاف با راست سنتی را زد و باید از یکسان پنداری میان حزباللهی و راستی به شدت پرهیز نمود و تنها با این قاعده است که میتوان به حاکمیت دوباره گفتمان ناب انقلاب اسلامی بر کشور امیدوار بود.
در عین انتقاد از نقاط ضعف دولت نهم و دهم (بویژه دو سال اخیر) بر کسی پوشیده نیست که این دولت از نقاط برجستهای برخوردار بوده و حجم فعالیتها و نوآوریهای این دولت در عرصههای مختلف با دولتهای گذشته قابل مقایسه نیست. این تجربه به همراه گفتمان اسلام ناب ملاکهای خوبی در اختیار جریان حزباللهی قرار میدهد تا بتواند عملکرد دولت یازدهم را نقد و پیشرفت انقلاب اسلامی را به طور جدی از آن مطالبه کند. به عبارت دیگر با این پشتوانه عینی دیگر بهانهای برای ضعیف یا کند کار کردن باقی نخواهد ماند، چرا که در این ۸ سال به ما اثبات شده است که اگر بخواهیم، میتوانیم.
تجربهی دولت نهم و دهم تجربه بینظیر برای گفتمان انقلاب اسلامی است. در سالهای پیش رو باید برای آسیبشناسی این ۸ سال وقت بگذاریم. نبودن در بخش اجرایی حاکمیت به معنای عدم مشارکت در فرآیند دولتسازی نیست. یکی از گامهای دولت اسلامی، بازخورد گرفتن از عملکرد گذشته آن است و اکنون که در بسیاری از عرصهها زمینه آشنایی جریان ارزشی با ساختارها، سازوکارها و فرآیندهای اجرایی فراهم شده است، میتوان در سالهای آتی برای اصلاحات ریشهای معطوف به تحقق عدالت و پیشرفت طراحی و برنامهریزی کرد.
جمعی از اعضای ادوار شورای مرکزی اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی