گروه اقتصادی «خبرگزاری دانشجو»؛ بخش کشاورزی ایران هم بدلیل تامین امنیت غذایی کشور و هم بدلیل استقلال غذایی بخاطر تحریم ها نقش بسیار پررنگی در راهبردهای کلان کشور دارد.
در بخش اول این گزارش سعی شده است وضعیت کنونی کشاورزی در ایران شرح داده شود و در بخش دوم چالش ها و فرصت های پیش روی آن ذکر خواهد شد.
1_ اهمیت راهبردی بخش کشاورزی
بخش کشاورزی در ایران وظیفه تامین امنیت غذائی با تکیه بر تولید ملی با استفاده علمی و کارآمد از منابع آب و خاک و سایر منابع و حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی را بعهده دارد.
این بخش با برخورداری از حدود 8/12 درصد تولید ناخالص داخلی، 20 درصد اشتغال و 25 درصد صادرات غیر نفتی و تامین کننده حدود 80 درصد مواد غذائی مورد نیاز کشور، جایگاه والائی در اقتصاد ملی دارد. اما اهمیت بخش در راهبردهای جمهوری اسلامی به همین جا ختم نمی شود. افزایش رشد تنش در محیط خارجی و گسترش تحریم ها، وزن استقلال غذایی را در راهبردهای کلان کشور دو چندان کرده است. محدودیت منابع آب و فرسایش نگران کننده آن، چالش اصلی فرا راه توسعه صنعتی، معدنی، شهری، روستایی و گردشگری درکشور کم آب و بیابانی ایران است.
کشاورزی با سهم بیش از 90%، بزرگترین بخش مصرف کننده آب کشور است. هیچ تغییری در بهره وری ملی آب، بدون اصلاحات اساسی در کشاورزی متصور نیست. کشاورزی پایه گسترش جمعیت در پهنه خشک و بیابانی ایران مرکزی، جنوبی و شرقی است. مثلاً امنیت مطلوب جنوب شرق ایران در مجاورت پاکستان و افغانستان ملتهب، مدیون گستردگی جمعیت روستایی و وجود شبکه وسیع راهها، مزارع و روستاهاست. افول کشاورزی در این مناطق بمعنی کاهش جمعیت روستایی و ظهور برهوتی بیابانی با تمرکز جمعیت در شهر هاست. چنین تغییر آمایش جمعیتی، اثرات عمیقی بر پایداری اجتماعی، امنیتی و نظامی ایران خواهد داشت.
2_ استعداد کشور
استعداد بالقوه 37 میلیون هکتار از اراضی قابل کشت با محدودیت منابع آب روبروست. کشور 120 میلیون واحد دامی، 86 میلیون هکتار مراتع، 2/14 میلیون هکتار جنگل و منابع ژنتیکی غنی (12 هزار گونه گیاهی، 110 گونه حیوانی و 485 گونه آبزیان) را داراست. 416 میلیارد مترمکعب - سال نزولات آسمانی و 135میلیارد مکعب - سال ظرفیت آبهای سطحی و زیرزمینی قابل بهره برداری است. 2700 کیلومتر مرز دریایی در شمال و جنوب فرصتی کم نظیرست. نیروی علمی و کارشناسی بخش کشاورزی ایران در منطقه وضع مطلوبی دارد. تنوع آب و هوایی کشور نیز یک امتیاز است.
3_ عدم توفیق در وصول به اهداف چشم انداز و برنامه چهارم و پنجم
انتظار می رفت در سالهای برنامه چهارم و پنجم، کشور با استفاده از افزایش غیرقابل تصور درآمدهای نفتی و در راستای تحقق بخشیدن به احکام و تکالیف اسناد بالادستی برنامه های چهارم و پنجم، بسیاری از مشکلات تاریخی کشاورزی نظیر سرمایه گذاری را حل کرده و موجبات توسعه مستمر و پایدار اقتصادی را فراهم آورده و وابستگی کشور را کاهش محسوس بخشد و موجب افزایش درآمد ملی و درآمد سرانه تولیدکنندگان و شاغلین و همچنین ارتقاء مدیریت منابع شود. اما متاسفانه نه تنها توفیقی حاصل ننمود بلکه بر چالش های بخش افزوده شد که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره نمود:
1-3 عدم تحقق نرخ رشد
بیش از 35 درصد زمان سند چشم انداز جمهوری اسلامی سپری شد. فراز و فرودهای بخش کشاورزی کشور طی هفت سال گذشته از دوران سند حاکی از عدم توفیق بخش کشاورزی در تحقق اهداف پیش بینی شده دوران فوق بوده است. از رشد پیش بینی شده برنامه چهارم (88-1384) به میزان 5/6 درصد بخش کشاورزی، تنها 3/1 درصد ( 20 درصد هدف برنامه) تحقق یافته است. در حالیکه در سالهای مذکور، تنها یکسال، خشکسالی عامل تهدید جدی تولید بوده است. سه سال بعد از آن نیز با شروع اجرای قانون هدفمند نمودن یارانه ها و عدم اجرای احکام قانونی حمایت از تولید، نابسامانی تولیدات کشاورزی توام با عدم تعادل در عرضه و قیمت بعضی از محصولات رخ داد.
2-3 افزایش چشمگیر اتکا به واردات
تلاش دولت برای کنترل نابسامانی های فوق بر رویکرد تشدید واردات متمرکز بوده است. به نحوی که کسری تجاری بخش کشاورزی از متوسط سالیانه مقدار 4/1 میلیارد دلار در برنامه سوم به مقدار متوسط سالیانه 3 میلیارد دلار طی برنامه چهارم (حدود 215 درصد افزایش) و در ادامه متوسط سه سال اخیر بالغ 3/5 میلیارد دلار گردیده است که در کشاورزی کشور سابقه ندارد.
متوسط مقدار واردات طی چهار برنامه و سه سال گذشته حاکی است که متوسط سالیانه آنها به ترتیب از 9/7 میلیون تن (برنامه اول)، 2/9 (برنامه دوم) و 3/10 (برنامه سوم) با حدود 34 درصد رشد به 8/13 در برنامه چهارم و حدود 6/16 میلیون تن متوسط سه سال اخیر افزایش یافته است.
باید توجه کرد که آغاز برنامه سوم مسبوق به خشکسالی شدید سال قبل از شروع و استمرار آن در دو سال اول آن برنامه بود. در برنامه چهارم، تنها یکسال خشکسالی در کشور حاکم شده و شرایط اقلیمی سه سال اخیر نیز در حدود متعارف بوده است.
3-3 تشدید وابستگی کشور در تامین انرژی غذایی
از بعد امنیت غذائی، وابستگی کشور در تامین انرژی غذایی در برنامه سوم به کمتر از 20 درصد رسیده بود. این دستاورد بزرگ در طی برنامه چهارم از دست رفت و وابستگی تامین انرژی غذایی کشور به 38 درصد افزایش یافت. این شاخص طی سالهای 89 و 90 نیز همواره بیش از 30 درصد بوده است. با احتساب مقادیر واردات سال 91 می توان گفت خودکفائی تامین انرژی غذائی به عدد هشدار دهنده 50 درصد نزدیک می شود. لذا از برنامه چهارم تا کنون، خودکفائی کشور تضعیف و وابستگی تشدید گردیده است.
این گزارش ادامه دارد...