گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» - مریم فاطمی؛ سریال «زمانی برای عاشقی» به کارگردانی محمد حسین لطیفی و نویسندگی علی اکبر محلوجیان، چند شبی است که به مناسبت ایام محرم از شبکه تهران پخش میشود. این، تنها سریال مناسبتی جدید تلویزیون برای محرم سال 92 است.
زمانی برای عاشقی، روایتگر زندگی حاج مرتضی، بازاری خوشنامی است که در آستانه محرم دچار مشکلاتی میشود. فرزند دوست قدیمیاش که زمین خود را وقف تکیه کرده بوده، بعد از فوت پدر، وقف او را نادیده میگیرد و تصمیم دارد در زمین تکیه یک پاساژ تجاری بنا کند که حاج مرتضی با این امر بشدت مخالف است. از طرف دیگر، حاج مرتضی با رفتن نوهاش امیرعباس به مهدکودک مخالفت میکند و او را با خود سر کار میبرد، اما در اثر بیاحتیاطی او، بچه تصادف میکند و فلج میشود. این مشکلات، حاج مرتضی را به تکاپو میاندازد تا مراسم تعزیهای را که 20 سال پیش به همراه دوستانش برگزار میکرد، دوباره علم کند.
فرمول ثابتی که در سریالهای مناسبتی تکرار میشود
همانطور که از خلاصه داستان برمیآید این سریال نیز در خیل عظیم! سریالهایی قرار میگیرد که به مناسبتهای مذهبی مختلف از تلویزیون پخش میشود. سریالهایی که بدون هیچگونه نوآوری و خلاقیت در فرم و محتوا، نسخه جدیدی از همان ورژنهای قدیمی داستان و ساختار را با اندکی تغییر در نام کاراکترها و بازیگران و تغییرات جزئی در فیلمنامه، به عنوان سریال جدید ارائه میدهند.
این سریال نیز از همان فرمول ثابت سریالهای مناسبتی، بخصوص سریالهای مناسبتی ماه محرم و شبهای قدر تبعیت میکند. بیماری که دچار بیماری سختی میشود و پس از کش و قوسهای فراوان احتمالاً در قسمت آخر شفا میگیرد، تکیهای که آدمهای مالدوست در صدد تصاحب آن هستند و مراسم تعزیهای که بهعنوان ترجیعبند سریالهای اخیر تلویزیون، قهرمان قصه سعی در احیای آن دارد.
عدم بهرهگیری از ظرفیتهای داستانی عاشورا و حوادث مربوط به آن
از لحاظ محتوایی و عقیدتی نمیتوان به هیچیک از این داستانها و خردهداستانها خردهای گرفت و آنها را سبک و کماهمیت شمرد، اما مشکل از آنجایی آغاز میشود که رسانه عریض و طویل و صد البته بیرقیبی مثل صدا و سیما یک خط داستانی مشخص به همراه خردهداستانهای تکراری را با فرمی نازل در سالهای متمادی و در قالب سریالهای مختلف تکرار میکند و کوچکترین تلاشی برای خلق داستانهای جدید و جلبنظر مخاطب از طریق بهرهگیری از ظرفیتهای عظیم قصهای مانند عاشورا و حوادث پیرامون آن ندارد. گویی تلویزیون و البته هنرمندان آن نیاز به کمترین تلاشی برای خلق قصهها و موقعیتهای جدید احساس نمیکنند و تلاش دارند با همان فرمولهای ساده و امتحان پس داده گذشته، آنتن را به هر نحوی که شده پر کنند.
سریالی که اثر شاخصی در کارنامه محمد حسین لطیفی نیست
چیزی که در مورد این سریال باعث تأسف میشود نام محمدحسین لطیفی به عنوان کارگردان است. کارگردانی که در سالهای گذشته از او سریالهای مناسبتی خوبی مانند «سفر سبز» که در ایام محرم پخش شد و همچنین «صاحبدلان» که در ماه رمضان روی آنتن بود را دیده بودیم. سریالهایی که هر یک وزنهای در میان سریالهای مناسبتی تلویزیون محسوب میشوند، اما متأسفانه لطیفی نیز با سریال اخیر خود نشان داد که با روزهای اوج خود در تلویزیون فاصله بسیار زیادی دارد و زمانی برای عاشقی نمیتواند اثر قابل ذکری در کارنامه او محسوب شود.
تقابل سنت و تجدد؛ حاشیهای که میتوانست به متن تبدیل شود
گذشته از موارد فوق، زمانی برای عاشقی اشکالاتی نیز در فرم و منطق داستانی خود دارد. یکی از مضامین موجود در این سریال تقابل سنت و مدرنیته است. حاج مرتضی که یک بازاری سنتی است با عروسش که به اندازه او سنتی نیست به مشکل برمیخورد و در حالی که عروسش تمایل دارد فرزند خود را به مهدکودک بفرستد و او را مطابق زمانه تربیت کند، حاج مرتضی با این مسئله مخالفت میکند. دلیل مخالفت او این گونه مطرح میشود که با رفتن به مهد، بچه اذیت میشود و نمیتواند صبحها درست بخوابد، اما به نظر میرسد این مسئله نمیتواند دلیل قانعکنندهای برای مخالفت با رفتن بچه به مهد و در نتیجه، مشکلات او با عروسش باشد؛ به عبارت دیگر، اصلاً مشخص نمیشود چرا او تا این اندازه با رفتن نوهاش به مهدکودک مشکل دارد.
این در حالی است که حاج مرتضی که مخالف اشتغال عروس و دخترش بوده، برخلاف مخالفتهای اولیه خود، در نهایت راضی شده که دخترش به عنوان پرستار در یک بیمارستان شاغل شود. موضوع مخالفت حاج مرتضی به عنوان یک مرد سنتی با مظاهر تجدد مانند مهد کودک و اشتغال زنان میتوانست به عنوان یک نقطه ثقل جذاب و پیش برنده داستان عمل کند، اما متأسفانه به دلیل نحوه پرداخت غیر منطقی و ناکافی آن، به موضوعی حاشیهای تبدیل شده است.
سریال زمانی برای عاشقی در شخصیتپردازی کاراکترها نیز از همان کلیشههای مرسوم تبعیت کرده و کاراکترهای آن در حد همان تیپهای آشنا که در فیلمها و سریالهای مختلف تکرار میشوند، باقی ماندهاند و فراز و فرود و ریزهکاریها و جزئیاتی در کاراکترها مشاهده نمیشود که آنها را به شخصیت تبدیل کند. مشکل دیگر این سریال، بازیهای تخت و کلیشهای غالب بازیگران است که به همراه طراحی صحنه و لباس و گریم سرد و بیروح، فضای سردی را به وجود آورد که با روح کلی داستان همخوانی ندارد.