گروه اندیشه «خبرگزاری دانشجو»؛ دکتر موسی حقانی، محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، در برنامه هنگام درنگ با موضوع اجرای شعائردینی در ایران و دلایل مخالفت جریان منورالفکر با برگزاری مراسم های دینی در ایران، با آقایان سیروس سعدوندیان، کارشناس تاریخ معاصر ایران، و دکتر اردشیر صالح پور، استاد دانشگاه و پژوهشگر در زمینه هنر های نمایشی، به بحث و گفت و گو پرداخت.
تکایا و هیئات مذهبی؛ اولین مکان هایی که رژیم پهلوی با آن ها برخورد می کرد
حقانی: رژیم پهلوی اجازه نمی داد مراسم مذهبی در ایران برگزار شود، استعمار هم از همان ابتدا نمی توانست برگزاری چنین مراسماتی را در ایران تحمل کند؛ اولین مکان هایی که رژیم پهلوی با آن ها برخورد می کرد تکایا و هیئات مذهبی بود؛ امام خمینی از پیام نهضت عاشورا برای انقلاب اسلامی ایران استفاده کرد؛ ظلم ستیزی یکی از پیام های این مراسمات در ایران است که نه استعمار و نه حکومت های استبدادی قدرت تحمل این مراسمات را نداشتند.
مروری بر برگزاری مراسم های مذهبی بعد از نهضت مشروطه تا حکومت پهلوی و برخوردهای برخی از گروه های ساختارشکن و غرب گرا به این مراسمات داشته باشیم.
فرهنگ عاشورا با روح مردم ایران منطبق است
صالح پور: آیا باید بپذیریم تجدد مرادف با غربی شدن است؟ آیا کشورهای همچون ژاپن که از جهت علمی پیشرفت کردند، اما هنوز با سنت های خود زندگی می کنند، دچار تعارض شدند؟ چگونه تجدد و نوآوری را در قبال حفظ سنت ها که هویت ما در گرو آن ها است، حفظ کنیم؟
ظلم ستیزی در روح و نهاد و فطرت دینی و آئینی و ملی ما است، بالاخص در یک واقعه تاریخی همچون عاشورا، که پای خود را از یک واقعه صرفا تاریخی در سال 61 هجری فراتر گذاشته است و به یک فرهنگ تبدیل شده است، که هر دم تازه می گردد؛ در دفاع مقدس شعارها و الگو برداری ما از فرهنگ عاشورا و ظلم ستیزی نهضت عاشورا بود و این نشان دهنده این امر است که بن مایه تمام این مناسک و آداب با روح مردم منطبق است.
دلیل اقبال مردم از این گونه مناسک و آداب مذهبی همین امر است؛ تجدد خواهی سعی دارد انقطاع ایجاد کند و هیچ گاه نمی توان جای هنرهای سنتی و مذهبی ما را بگیرد، چرا که یک هنر وارداتی است و هیچ گونه تشخص و پیوندی با روح آحاد اجتماعی مردم ندارد.
بسیاری از هنرهای ملی و مذهبی را در دوره پهلوی از دست دادیم
در این سیر یک شکل منطقی و طبیعی را دنبال می کنیم که احساس می کنیم حتی هنرمندان و روشنفکران ما هم نتوانستند واقعیت حقیقی و جوهره هنر را در یابند؛ تمامی عناصر به گونه ایی در کنار هم چیده شده بودند، چه عوامل درونی و چه عوامل بیرونی و حتی اتفاقاتی هم چون نهضت مشروطه که برای احقاق حقوق مردم بود، که با نیازهای معنوی و ارزشی ما منطیق نبود.
بنابراین با نوعی آشفتگی و نابه سامانی در هنرها مواجهه شدیم؛ تمام این مراسمات اگر چه از سوی نهادهای دولتی قدغن اعلام می شود، اما مردم به دلیل اعتقادی که دارند در اشکال مختلف این کار را انجام می دهند؛ چراکه خود مردم آن را به وجود می آورند و خود مردم آن را پاس می دارند و هیچ کدام از تجدد آمرانه نمی تواند مانع این امر شود و این انقطاع هرگز به نتیجه نمی رسد.
متاسفانه ما بسیاری از هنرها را که با فرهنگ ما درگیر بوده است و به ریشه های فطرتی و دینی و نیاز معنوی ما بر می خورد، هم چون سقاخانه ها، قهوه خانه ها، پرده خوانی ها، چاوش خوانی ها، مدح خوانی ها و... در این دوره از دست دادیم؛ الان هم اگر سعی داریم به آن ها نگاه کنیم یا اقبال عمومی صورت نمی گیرد و یا زمینه آن فراهم نمی شود، باید بررسی کنیم؛ چرا این گسست ایجاد شده است.
یاد کردن از عاشورا در دفاع مقدس همانند وضوی قبل از نماز عمل می کرد
حقانی: اشاره خوبی دکتر صالح پور به دفاع مقدس و تاثیر شعائر دینی در این جنگ، داشته اند؛ در جنگ گنجه نیز شب عاشورا رزمندگان حمله می کنند برای باز پس گیری گنجه ایی که در محرم سال قبل از دست داده بودند.
سعدوندیان: در تمامی مراسم مذهبی این وجود دارد که همان طور که شما قبل از آغاز نماز اذان و وضو را دارید، این تطهیر روح و روان و پیکر شما برای ورود به یک آستانی است؛ بنابراین در تمامی این جنگ ها یاد کردن از حماسه عاشورا گونه ایی از این امر است و نقش وضو را بازی می کند؛ ساحت را ساحتی قدسی معرفی می کند و روح را برای این ساحت مقدس تطهیر می کند، چرا که واقعه عاشورا و شهادت امام حسین(ع) واقعه تاریخی تا به ابد جاری است و این مبارزه تا به حشر ادامه دارد.
حقانی: حدیثی از پیامبر(ص) نقل است که در آن فرمودند: «از قتل حسین حرارتی در قلوب مومنین است که تا ابد سرد نمی شود.»
سعدوندیان: بی زمانی و بی مکانی در این جمله که همه زمان ها عاشوراست و همه مکان ها کربلا است، وجود دارد.
هدف ایجاد تقابل ایران و اسلام بود
حقانی: با توجه به کارکرد مراسم مذهبی در تقویت روحیه مبارزه در دفاع مقدس و اتفاقات دیگر طبیعی بود که حکومت پهلوی و استعمار چنین چیزی را برنتابند و در صدد از بین بردن آن برآیند؛ قدری در خصوص این روند که از دوره پهلوی آغاز شد، صحبت بفرمایید.
سعدوندیان: از پبش از کودتا چیزی هایی در خصوص از بین بردن مراسم مذهبی دیده می شد؛ از سال 1300 زمزمه هایی در این خصوص شروع می شود و در سال 1305 کاملا این امر بالا می گیرد؛ کاملا مشخص است هدف این بود که تقابلی بین ایران و اسلام ایجاد شود؛ مردم چه بخواهید و چه نخواهید همزادپنداری می کنند، شباهت ها واقعه و تعزیه را با دوران خود شناسایی میکنند؛ بنابراین می بایست جلوی این امر گرفته می شد.
تمامی هنرهای ما آمیزه ایی از ایران و اسلام است
در ابتدا با اوهام و توهم و خرافه آغاز کردند به گونه ایی که تمام اتفاقاتی که به باور و اعتقاد دینی و ملی مردم بستگی داشت را خرافه نامیدند؛ حرف تمام کتاب های منتشر شده و روزنامه ها و کلوپ های تشکیل شده مبارزه با خرافه بود که این خرافه در واقع باورهای دینی مردم است و در تمام زندگی مردم جاری است و تمامی هنرهای ما آمیزهای از ایران و اسلام است.
صالح پور: در سال 1310 با تشکیل فرهنگستان ادب و زبان، کنگره فردوسی و... و حتی تئاترهای این دوره نوعی رویکرد باستان گرایی داشته است؛ دولت پهلوی از این سیاست دو بهره می برد، یکی اینکه در مقابل باور و سنت ملی و مذهبی ایران بتواند گونه دیگری را مطرح کند، دیگری اینکه پهلوی با طرح این موضوع در صدد تحکیم پایه های حکومت خود و اقتدار خود بوده است.
این رویه را پهلوی دوم نیز انجام داد؛ در سال 1350 و آغاز جشن های 2500 ساله به نوعی خود را ادامه دهنده سلسله کوروش و پادشاهان باستان ایران می داند؛ در حالی که قبل از حکومت کوروش ما حکومت با فرهنگ و مذهبی و دینی و آئینی به نام ایلام داریم؛ هرچه هخامنشی دارد وام دار ایلامیان است.
برای پرورش افکار مردم از تغییر سبک و آداب زندگی مردم آغاز می کنند به گونه ایی که حتی مراسم ختم افراد نیز به دو ساعت تقلیل می یابد و روضه خوانی زیر نظر آژان ها صورت می گرفت، مسئله کشف حجاب و کلاه پهلوی و... برای پیشبرد مسئله و هدفی دیگر بود.
راه اندازی کاروان شادی در عاشورا به بهانه تولد رضاشاه
حقانی: رضا شاه در گفت و گو با فردی چنین گفت که زمان آن فرا رسیده که مردم از امام حسین(ع) وطن پرستی را یاد بگیرند؛ به همین علت برهه ایی از تاریخ ایران را برش زدند تا برای رسیدن به اهداف خود از آن استفاده ابزاری کنند.
در دوره پهلوی اول شاهد هستیم که در شعائر دینی و باورهای مردم اخلال ایجاد می کند؛ به طور مثال در بسیاری از منابع تاریخی ذکر شده که مردم با صدای توپ افطار و سحر خود را تنظیم می کردند و پهلوی این امر را دچار اخلال کرد به گونه ای که قبل از اذان مغرب و بعد از اذان صبح صدای توپ می آمد؛ در نتیجه رضاشاه عزم خود را جزم کرده بود که بساط دین را از ایران جمع کند.
در سال 1318 محرم با اسفند ماه – سالروز تولد رضاشاه- مصادف شد و رضاشاه در اقدام باورنکردنی کاروان شادی در تهران راه انداخت؛ 2-3 سال در ایام عاشورا ما شاهد راه اندازی کاروان شادی در تهران بودیم؛ تا چه اندازه این نوع رفتارهای رضا شاه در رویگردانی مردم ایران از او موثر بوده است؟
صالح پور: رضا شاه آدم بی سوادی بود ولیکن قلدری محض داشته است؛ در این اتفاقات رضا شاه یکی از رذیلانه ترین رفتارها را داشته است؛ رضا شاه تنها با هیئت ها و مراسم مذهبی و روحانیون مبارزه نکرد بلکه حتی با روشنفکرانی که می توانستند مروج فرهنگ های دیگری از ایران باشند نیز مبارزه کرد.
رضا شاه به یاران خود نیز رحم نمی کند، نوعی جنون قدرت در نظام فکری رضا شاه اتفاق می افتد که باعث می شود به طور مثال کارهای فرهنگستان ادب نیز به سمع و نظر شاهی برسد که سواد خواندن و نوشتن نمی داند؛ بسیاری از شعائر و ارزش های ما به تاراج رفت که این شامل معماری، نقاشی و... ایران شده است.
در عرصه فرهنگ و باورهای مردم امریه به هیچ جایی نمی انجامد
حقانی: در کنار سرکوب جریان دینی و مرجعیت شیعه، جریان دیگری را تقویت می کنند که در مقابل جریان دینی موضع دارد؛ جریان کسروی، شریعت سنگلجی، حکمی زاده و... از جمله این جریان ها است که در مقابله با مرجعیت شیعه به اینها میدان داده می شود؛ قدری در خصوص رفتار کسروی توضیح بفرمایید.
سعدوندیان: تاریخ به ما نشان داده است که در عرصه فرهنگ و باورهای مردم امریه به هیچ جایی نمی انجامد؛ خود جامعه بهترین باورها را پیدا می کند و بهترین داور در زمینه فرهنگ است؛ همان گونه که وقتی محرم با عید نوروز ایرانیان مصادف می شود مردم پیش خوانی ها و روضه هایی منطبق با بهار می سرودند.
جریان کسروی با این حرف آغاز می شود که تمام این داستان ها خرافه است و زاده توهمات مردم است؛ این جریان در نهایت به هیچ ختم شد؛ کسروی همان طور که با اسلام مبارزه می کرد حافظ سوزی نیز می کرد و افکار ضد اسلامی خود را در زمینه عرفان ایرانب نیز داشت.
حقانی: دغدغه مردم تنها نان و آب نبود، مردم ارزش های دینی خود را نیاز داشتند که جلوی آن گرفته شده بود؛ این چیزی بود که پهلوی ها و منورالفکر ها در ایران درک نکردند.