به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، نشست نقد و بررسی فیلم سینمایی «سر به مهر» عصر امروز با حضور هادی مقدم دوست، کارگردان این فیلم و مسعود فراستی، منتقد سینما در محل لانه جاسوسی سابق برگزار شد.
در ابتدای نشست مسعود فراستی که ظاهرا از وجود میکروفون برنامه هفت روی میز ناراضی به نظر می رسید قبل از شروع صحبت های خود برای نشان دادن اعتراضش میکروفون این برنامه را که به حالت ایستاده روی میز بود روی میز خواباند. در پی این اقدام فراستی که با تعجب جمع همراه بود مجری برنامه، میکروفن هفت را به دوستان خود داد تا از سالن بیرون ببرند.
فراستی در ابتدای صحبت های خود با بیان این مطلب که ما در سینمای ایران اسیر موضوع هستیم و فکر می کنیم تا موضوع پیدا شد همه چیز تمام است، گفت: سر به مهر نه اسمش فیلم است نه موضوعی دارد، فقط یک title است. متاسفانه موضوعی که مساله نمی شود مرکز سینمای ایران شده است. سر به مهر نیز تنها یک طرح است که تبدیل به فیلمنامه نشده است.
وی افزود: کی موضوع تبدیل به محتوای می شود؟ زمانی که با مدیوم سینما به آن فکر کنیم. مشکل اصلی این است که با مدیوم سینما به این موضوع فکر نشده بلکه با کلام فکر شده است. جایزه هایی هم که به این قبیل فیلم ها داده می شود برای شعارهایی است که به مدیوم سینما تبدیل نشده اند. شعارهای مورد نظر هنوز سینما نیست و به همین دلیل کاری نمی کند. نکته بدتر هم این است که ما فکر می کنیم فیلم ساخته ایم. تردید زن در مورد این که نماز بخواند یا نخواند در فیلم در نمی آید. این فیلم طرحی است که به آن آب بسته شده و جایزه ارزشی ها را هم گرفته است. این دست کم گرفتن همه چیز است.
این منتقد سینما با بیان این که محتوا بدون فرم ایجاد نمی شود اظهار داشت: موضوع باید با مساله شدن به فرم برسد و فرم بتواند به موضوع رنگ محتوا بدهد. در اینجا اگر تکنیک نباشد به فرم نمی رسیم. ما در سر به مهر این آدم را نمی شناسیم چون شخصیت او به کل روی هواست. او کنش های متفاوت ندارد و حتی کنش تردید او نیز در نمی آید. فیلمنامه به شدت ضعیف و فقط یک طرح است و این فیلم نه فیلمسازی است و نه فرم دارد.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: اگر فیلم فرم نداشته باشد محتوا هم در کار نیست. هر اندازه موضوع پخته شود و به فرم در آید محتوا می گیرد. اندازه قاب، فرم دوربین و ... همه محتواست. در واقع، تجربه ما در مواجهه با هر اثر هنری در ابتدا مواجهه با فرم است و فرم است که محتوا را می سازد. مثلا محتوای فیلم فارسی همان فرم زوم های زمخت و نوع اغراق آمیز بازیگری است. این که بگوییم فرم ضعیف است اما محتوا خوب است غلط است. محتوا پس از فرم می آید و چیزی که روی حس کار می کند محتواست.
در ادامه نشست هادی مقدم دوست کارگردان فیلم سینمایی سر به مهر با اشاره به ایده ساخت این فیلم گفت: فیلمنامه نویس صیاد مواد و مصالحی مثل شخصیت، موقعیت نمایشی، محتوا و ... برای نوشتن است. چیزی که ما پیدا کردیم موقعیت بود. موقعیت آدمی که شهامت ابراز نماز خواندن را ندارد که این موقعیت شامل ترکیبی از اضطراب و عهد و کنش های اوست. به نظر من این موضوع استعداد شروع یک فیلمنامه را داشت. راجع به سینمای دینی هم هیجانی برای انجام کاری درباره نماز وجود داشت. این هیجان که آدم فیلمی بسازد که برابر با تعریف های او از سینمای دینی باشد.
وی در ادامه بیان داشت: من فکر می کنم تعریف سینمای دینی در تعریف خود سینما قرار می گیرد که دستور زبان و قواعدی دارد. یکی از این قواعد، باورپذیری است. دین امری فردی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است که تغییراتی را در نفس انسان به وجود می آورد و این ها عرصه های صید واقعیت هستند. وقتی شما وارد این عرصه های واقعی می شوید نقاط برجسته ای را پیدا می کنید که می خواهید با زبان سینما آنها را بیان کنید.
کارگردان سر به مهر اضافه کرد: وقتی کسی از نماز خواندن می ترسد این مساله یک امر واقعی است که قابلیت مطالعات روانشناسی، مذهبی و اجتماعی بر روی آن وجود دارد. نقاط واقعی یکی از راه های باورپذیری هستند که از ابتدای مواجهه با آنها امکان تصدیق برای تماشاچی فراهم می شود. فیلمی دینی که دین را امری مجرد ببیند حالت فضایی پیدا می کند که امکان تصدیق آن فراهم نمی شود و حسی که به تماشاچی منتقل می کند برای نیاز روزانه او سودمند نیست. اصل باورپذیری اصلی است که در سینمای دینی به آن کم توجه شده است.
در ادامه نشست مسعود فراستی اظهار داشت: باورپذیری مساله کلی سینماست و محدود به سینمای دینی نمی شود. باورپذیری از دیدن می آید نه از شنیدن. شما در سینما چیزی را که می بینید باور می کنید نه چیزی را که می شنوید. در سینما با دیدن طرف هستیم نه با شعارهای بیرون از دیدن و هر چیز را که خودمان به آن باور داریم باید به عرصه دیدن بیاوریم.
این منتقد سینما افزود: این که هر کس ممکن است بر سر خواندن یا نخواندن نماز تردید داشته باشد باورپذیری ندارد. اگر باشد شبیه این می شود که من با چیزی که تجربه خودم است جلو می روم. وقتی از برخی خانم ها که سریال های gem را می بینند می پرسیم چرا اینها را نگاه می کنید، می گویند این سریال ها ما را به یاد چیزهایی می اندازند که در زندگی داشتیم. اینها باورپذیری نیست. این سریال ها از پس یک قصه ساده هم بر نمی آیند، حالا ببینید ما چقدر اوضاعمان خراب است که از آنها هم عقب مانده ایم.
فراستی بیان داشت: وقتی با چیزی همذات پنداری می کنیم که خارج از اثر است، ربطی به آن اثر ندارد. تنها انسانی در وضعیتی خاص انعکاسی شبیه وضعیت من دارد. این در پروسه باور پذیری سریال نیست. سینما جایی است که ما تجربه های نکرده را کسب می کنیم و تجربه هایی که داریم را غنی می کنیم. پروسه باورپذیری از فرم رد می شود. مشکل 30 سال مدیریت سینمای ما این است که اراده کرده اند فیلم انقلاب اسلامی و دینی بسازند که اصلا هم نتوانسته اند. چون فیلم دینی با اراده من به وجود نمی آید، با مساله داشتن، باور و بلدی من است که قدمی برای آن برداشته می شود.
وی با بیان این که فیلم دینی، موضوع دینی نیست اظهار داشت: گاهی قصه پیامبری را هم برای ساخت سریال انتخاب کرده ایم اما فیلممان فیلمفارسی شده و دینی نیست. نگاهی که فرم گرفته می تواند به لحظات ما «آنِ» دینی بدهد. مثل فیلم بچه های آسمان که برخی لحظات دینی دارد.
در ادامه نشست هادی مقدم دوست گفت: کسی که واژه های فرم و محتوا را از زبان اصلی ترجمه کرده، محتوا را ترجمه کرده اما فرم را نه و به همین دلیل است که ما راجع به فرمی که ترجمه نشده نمی توانیم به فارسی فکر کنیم. ما فقط قرار نیست موقع نماز خواندن عملی دینی انجام دهیم بلکه وقتی کار می کنیم هم باید در حال امری دینی باشیم. یعنی تمام فرصت های ما در زندگی فرصت هایی برای انجام عمل صالح است. چنانچه قصد فیلم، قصدی صالح مانند صدقه دادن یا مدرسه ساختن باشد می تواند فیلم دینی محسوب شود حتی اگر در آن ردی از شعائر دینی وجود نداشته باشد.
فراستی در پاسخ به اظهارات مقدم دوست خاطرنشان کرد: قصد ما برای دینی شدن فیلم کافی نیست. مثلا فیلم گهواره ای برای مادر سر تا پا شعار دینی بود اما یک ثانیه هم دینی نبود بلکه یک فیلم فارسی مستهجن بود، در صورتی که تمام فیلم درباره طلبه و دین بود. قصد فیلمسازش را نمی دانم اما به قصدش شک می کنم. چیزی که از فیلم می بینم معلوم است که با کلاه برداری طرفم و فیلم می خواد برآوردش را بالا ببرد. پس اصلا قصد مهم نیست. کسانی هستند که از من مسلمان تر هستند و قصد دینی هم دارند اما فیلمشان فیلم فارسی است. عمل صالح در سینما پیدا کردن فرم دینی است.
وی افزود: در جشنواره یکی از افراد طرفدار سر به مهر بود. او در پاسخ من که پرسیدم چرا طرفدار فیلم هستی گفت: چون این فیلم می گوید نماز اجباری است و این اجبار را توضیح می دهد برای همین جایزه دارد! گفتم: این متلک از این فیلم در نمی آید و دنبال متلک گفتن نیست، فقط خواسته حرفی را بزند که نتوانسته بزند. ما با اثر سینمایی که تردید را بیان کند مواجه نیستیم. ما این دختر را نمی شناسیم. دختری که خانواده فقیری دارد از کجا سه میلیون تومان در حسابش است؟ او هم می نویسد و هم نوشته هایش را بیان می کند تا من خنگ بفهمم!
این منتقد سینما در ادامه گفت: اگر دختر بین سنت و مدرنیته در چالش بود و پز مدرن و روح سالم سنتی داشت با این تضاد می شد کار کرد چون آن وقت تردید برای دنیای مدرن و خدا برای دنیای سنت بود. فیلمنامه این کار رادیویی است و با ادبیات نوشته شده نه با سینما. شعائر به من در سینما حس دینی نمی دهد، حس دینی یعنی آدمی که ادای دین در نمی آورد اما چیزهایی که از نماز در سینما می آید بالای نود درصد اثر دینی ندارد. در حالی که انسان بعد از نماز خواندن باید قوی تر و محکم تر شود. حرف های هادی یک وسواس و وسوسه است که باید به اثری تبدیل شود که این حس دینی را به وجود بیاورد. کوشش در جهت ساختن باید به دانش و جوشش تبدیل شود.
ممنون