گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ «ما مهرجویی را دوست داریم، حتی اگر به ما لقب «خر» دهد باز هم به او علاقهمندیم؛ این بیپرده حرفزدن مهرجویی نشانه شفافیت و صراحت اوست.» این جمله واکنش رضا درستکار، منتقد فیلم به اظهارات داریوش مهرجویی در «خر» دانستن منتقدان فیلم است.
قبلترها یعنی آن زمان که عشقها کمی واقعیتر از الان بود و سریالهای آبکی ماهوارهای به مردم عشقهای چند ضلعی را یاد نداده بودند، ضربالمثلی بود که میگفت عشق آدم را کور میکند. آدمی هم که کور است دیگر هیچ چیزی را نمیبیند. بعدها یعنی حدود چند دهه پیش که کلاه مخملیها برای خودشان برو بیایی داشتند، یکی از الفاظی که نشان دهنده محبت و دوست داشتن این جماعت بود، جمله کوتاه و پر معنی «خرتیم» بود.
یعنی «خر» بودن برای کسی که دوستش داشتند بیش از هر چیز دیگری محبت را منتقل میکرد. آن طور که از این جمله پیدا است «خر» بودن در آن زمانها آن چنان چیز بیکلاس و توهین آمیزی نبوده است. آن زمانها داریوش خان تازه از فرنگ برگشته بود و برخلاف جو حاکم، آن چنان در قید و بند «خر» نبود، به طوری که وقت خود را بیشتر با «گاو» سپری میکرد.
آن قدر هم در این کارش دقت داشت که حسابی بین فیلمسازها گل کرد و اسمش به عنوان کارگردان «گاو» سر زبانها افتاد، اما چه کنیم که این روزگار نه به «خر» وفا کرد و نه به «گاو»؛ آن چنان که داریوش مهرجویی دیگر هر چه کرد نتوانست خاطره گاو مش حسن را دوباره زنده کند و دوستدارانش در آرزوی تکرار «اجارهنشینها» و «هامون » سوختند. ولی خب همچنان عشق آدمها را کور میکرد و برخی دیگر را «خر». به طوری که استاد هر چه فیلم آبکی در این اواخر ساخت هیچ کس از طیف دوستداران سینهچاک سعی نکردند که استاد را نصیحت کنند که ای داریوش این کار را نکن. داریوش هم هیچ وقت گوشش به حرف آنهایی که دوستش نداشتند، بدهکار نبود؛ تا آنجا که وقتی زیاده از حد به او گیر دادند، ناگهان حرکتی انفجاری کرد و همه منتقدین را فیالجمله «خر» دانست. اما کاری که عشق با آدم میکند و تأثیری که عشق بر روان آدم دارد گاهی فرد سالم را به جنون میکشاند، به طوری که مجنون لیلی میشود. آن وقت هزار بار هم به او بگویند لیلی (شما داریوش بخونید) به تو میگه «خر» میگه قربون دهنش برم که این «موید شفافیت» اوست و ما خدا را شکر کردیم که داریوش به همین مقدار از شفافیت قناعت کرد، وگرنه معلوم نبود چه چیزهایی میخواهد به منتقدان خود نسبت دهد. ساحت قدسی داریوش مهرجویی در ذهن عدهای آن چنان رفیع است که حتی خر بودن در آستان داریوش افتخاری به شمار میآید.