از گذشته های دور تا همین سال های نه چندان دور، یک پای ثابت موضوعات زنگ انشاء این بود که «علم بهتر است یا ثروت»؟ اما شاید این سوال از اساس غلط باشد
گروه علمی «خبرگزرای دانشجو»؛مسعود ابراهیمی-در کشورهای توسعه یافته از زمان انقلاب صنعتی به بعد اگر کسی می پرسید علم بهتر است یا ثروت پاسخ می دادند علمی خوب است که منتج به ثروت شود یا به عبارت دیگر ثروتِ حاصل از علم خوب است.
بله اگر مجبور بودیم از بین این دو یکی را برگزینیم قطعا گزینه علم بهتر بود، چرا که از وصیت امیر مؤمنان (ع) به کمیل بن زیاد آموخته ایم که «علم آدمی را حفظ می کند در حالی که آدمی باید ثروت را حفظ کند». اما وقتی جمع اینها - علم و ثروت - ممکن است، دیگر انتخاب، شایسته نخواهد بود. و مراد حضرت نیز در خصوص علم و ثروت در روایت بالا باید روشن شود.
امروزه یکی از شاهراه های جمع بین علم و ثروت، در ارتباط بین «دانشگاه» به عنوان محل ظهور علم و دانش و «صنعت» به عنوان محل کسب ثروت تجلی یافته است.
برقراری این رابطه از زمان انقلاب صنعتی مورد توجه قرار گرفت. چنانکه در این دوران دانشی که منتج به تولید ثروت نمی شد و صنعتی که دارای پشتوانه علمی نبود، مذموم شمرده می شد. با مطرح شدن مفهوم «توسعه پایدار»، ارتباط دانشگاه و صنعت بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. زیرا استفاده بی رویه از منابع طبیعی و بدون توجه به مصالح اجتماعی برای کسب ثروت، جهان را دچار بحران نمود.
ایران هم از این قاعده مستثنی نیست و در سال های اخیر با تلاش برای علمی کردن صنایع، در صدد افزایش تولید ثروت و بهره بری اقتصادی، کاهش خسارت های زیست محیطی، حفظ هرچه بیشتر منابع طبیعی و رعایت مقتضیات اجتماعی- فرهنگی بوده است. اما با وجود تشکیل نهادها و تعیین ساز و کار حمایتها در این زمینه هنوز به نقطه مطلوب و ایده آل نرسیده است.
در این رهگذر در صدد بررسی علل عدم تحقق ارتباط کارآمد بین دانشگاه و صنعت در ایران هستیم:
عدم نیازمندی دانشگاه و صنعت به یکدیگر
عدم وابستگی دانشگاه و صنعت به یکدیگر یکی از عوامل اصلی عدم تحقق ارتباط محکم و نظام مند میان این دو است. وجود قوانینی که این وابستگی را ایجاد کند، می تواند در افزایش ارتباط موثر باشد. برای مثال می توان با وضع قوانین مناسب، دانشگاه ها را برای تامین بخشی از بودجه شان به برقراری ارتباط با صنعت و کسب درآمد از طریق رفع نیازهای علمی-پژوهشی صنایع وادار ساخت. همچنین می توان با وضع قوانین حمایتی از آن دسته از صاحبان صنایعی که برای انجام امور خود از مشاورت و همکاری دانشگاه و دانشگاهیان بهره می گیرند، دیگر صاحبان صنایع را نیز به این امر متمایل کرد.
عدم درک متقابل یکدیگر
متاسفانه بعضا مشاهده می شود که صنعتگران، دانشگاهیان را به چشم گروه های ضربتی می بینند که قرار است یک شبه تمام مشکلاتشان را حل کنند. حال آنکه ماهیت دانشگاه و روحیه دانشگاهیان این نگاه را برنمی تابد. زیرا اساسا دانشگاه محل تفکر و مداقه در مسائل است و صاحبان اندیشه، تصمیمات آنی و غیرکارشناسانه که برای مدتی درد را از یاد می برد را بر نمی تابند. از طرف دیگر قشر دانشگاهی نیز می بایست مقتضیات صنعت را مد نظر داشته باشد از جمله دقت توام با سرعت(به دلیل وجود رقابت در اقتصاد)، زودبازده بودن طرح ها و ایده ها (حفظ حیات اقتصادی واحد صنعتی) و پرهیز از مطالبه دستمزدهای خارج از طاقت یا دستمزدهایی که واحد صنعتی مراجعه کننده را دلسرد کند. تا به این ترتیب موجبات ترقیب صنایع برای آمدن به سوی دانشگاه فراهم شود.
تبلیغ ضعیف و بعضا نادرست اهداف و نتایج ارتباط صنعت و دانشگاه
بخش عمده ای از ترس هایی که در وجود آدمی نسبت به موضوعات مختلف وجود دارد، به عدم شناخت نسبت به آن موضوع باز می گردد. در واقع می توان گفت در بسیاری موارد ترس های ما به جهل ما باز می گردد. در ارتباط صنعت و دانشگاه نیز این امر تا حدودی دیده می شود.
از آنجا که انجام امور تحقیقاتی و پژوهشی مستلزم هزینه هایی گاه گزاف است، دیده می شود که صنعتگران ترجیح می دهند ریسک نکرده و چشم خود را به روی افزایش سود دهی و بهره وری مستمر ببندند و به روال فعلی ادامه دهند. حال آنکه اگر رسانه ها، به ویژه رسانه ملی به جای آنکه از یک صنعت گر موفق دعوت کنند تا بگوید از یک زیر پله به کارخانه داری رسیده و هم اکنون فلان تعداد کارخانه و کارگر زیر دست دارد و ... به اینکه آن صنعتگر موفق تا چه میزان علم و دانش را پشتوانه و سرمایه خود قرار داده و تاثیر این امر در موفقیت وی تا چه حدی بوده است، می پرداختند، امروزه صنایع با میل و رغبت و البته جسارت و جرات بیشتری به سوی دانش محور کردن فعالیت های خود می رفتند، زیرا دیگر صرف هزینه برای علمی کردن کردن امورشان را در بخش مخارج خود ذکر نمی کردند و آن را ذیل عنوان سرمایه خود می آوردند.
امری که کشورهای توسعه یافته چنان بر روی آن کار کرده اند که نه تنها صنعتگران این کشورها، حیات اقتصادی خود را منوط به دانش محوری می دانند؛ بلکه صنعتگران ما نیز گهگاه برای مشاوره در امور صنعتی خود، دست به دامن مستشاران صنعتی آنان می شوند. در حالی که متخصصان داخلی نیز می توانند همان خدمات را با هزینه کمتر ارائه دهند.
عدم حمایت از نخبگان و فقدان قوانین لازم
از دیگر موانع رونق ارتباط صنعت و دانشگاه می توان به عدم حمایت از نخبگان و بویژه مخترعان اشاره کرد. متاسفانه عدم تقنین مفصل و دقیق قوانین راجع به مالکیت فکری و حقوق معنوی نیز مزید بر علت شده است. یک نخبه و مخترع توقع آن را ندارد که مجبور باشد به این در و آن در بزند تا اختراعی که حاصل تدقیق در نقاط ضعف صنایع بوده است و وقت و زمان زیادی از وی گرفته است، تجاری سازی شود و به تولید انبوه برسد. اما همواره شاهد آن هستیم که بعضا نخبگان و مخترعان ما چنان مورد بی مهری واقع می شوند که یا با سرخوردگی دست از تلاش می کشند و یا راهی جایی می شوند که قدر آنان را بدانند.
البته لازم به ذکر است که تا کنون اقدامات مناسبی در زمینه ارتباط صنعت و دانشگاه و دستیابی به توسعه پایدار انجام شده نظیر ایجاد و حمایت از شرکت های دانش بنیان، ایجاد دفاتر در سطح وزارت خانه ها و دانشگاه ها جهت رصد نقاط مستعد همکاری میان دانشگاه و صنایع، حمایت از نخبگان و کمک به تجاری سازی ایده ها و اختراعات ایشان با ایجاد معاونت علمی- فناوری ریاست جمهوری و ... اما متاسفانه علی رغم وجود قوانین بسیار، نهادهای متولی، هنوز چندان میلی به برقراری و استحکام این ارتباط، ندارند.