رشد علمی و صنعتی در هند روندی غیرخطی داشته که موسسههای فعال در حوزه دانش و فناوری، نقشی کلیدی در ایجاد آن بازی میکنند.
گروه علمی «خبرگزاری دانشجو»؛ چشم انداز سیستم نوآوری ملی در کشور هند، یک روند غیر خطی در ایجاد رشد علمی و صنعتی را به نمایش گذاشته است؛ روندی که موسسه های فعال در حوزه دانش و فناوری، نقشی کلیدی در ایجاد آن بازی می کنند. در طول سه دهه اخیر سیاست عمومی هند، دانش و تکنولوژی را به سمت تاسیس شبکه های ملی پژوهشگاهی و نیز راه اندازی دانشگاه های بزرگ رهنمون ساخته است.
عقب ماندگی کشور هند - به عنوان دومین کشور پهناور جهان - ارمغان شوم استعمارگران انگلیسی بود که از اواخر قرن پانزدهم میلادی سایه سنگین خود را بر پهنه زرخیز هندوستان و مردمان آن سرزمین افکندند. اگر چه 1 ژانویه به مناسبت امضای مصوبه اولیه الغای بردگی که توسط لینکلن در سال 1862 صورت گرفت در تقویم جهانی ماندگار شد اما بر حسب تقویم تطبیقی اگر یک گام در روز و 262 گام در سال به عقب بر گردیم یعنی در 31 دسامبر 1600 فرمان تاسیس «کمپانی هند شرقی» توسط الیزابت صادر شده بود و این به معنای راه اندازی یک سازمان بزرگ برده داری محسوب می شد که به راحتی می توان آن را از مصادیق تروریسم دولتی انگلیس برشمرد. فرمانی که از بستر آن چندین قرن جنایت و یغماگری توسط سیاست مداران و سوداگران انگلیسی بر تاریخ هند تحمیل شد.
کمپانی هند شرقی، شرایطی را در هند پدید آورد که تنها در طول یک دهه از اوخر قرن 18 میلادی و در حالی که چرخ های انقلاب صنعتی در انگلیس چرخیدن گرفته بود و دانش و فناوری شکوفا می شد، بیش از 10 میلیون هندی در ایالت بنگال به دلیل سیاست استعماری انگلیس قتل عام شدند. این قتل عام های میلیونی بار دیگر در فاصله سال های 1942 تا 1944 در هندوستان تکرار شد و جمعیتی در حدود 5 میلیون نفر از قحطی حاصل از سیاست های استعماری انگلیس که این بار از آستین چرچیل رخ نموده بود جان باختند.
هندوستان به سبب اسارت تاریخی در بند سیاست های استعماری، در گروه کشورهای عقب افتاده دسته بندی شد تا اینکه با تحولاتی که در دهه 50 قرن بیستم با روی کار آمدن جواهر لعل نهرو رخ داد، توانست زیربناهای لازم برای قرار گرفتن در رده کشورهای در حال توسعه را فراهم سازد. بر اساس تحقیقات و اخبار موجود، تا سال های دهه 80 نیز دولت هند توان سیر کردن مردم کشورش را نداشته است.
با این وجود پس از اتخاذ سیاست های کاربردی توسط دولتمردان کاردان هندی، سرمایه گذاری در ابعاد مختلفی از دانش و صنعت نوین صورت گرفت و با سرعتی قابل توجه، اقتصاد هند را در مسیر صعودی خیره کننده ای قرار داد.
پژوهشگاه هایی که رفته رفته از نیمه دوم قرن بیستم در هند تاسیس می شدند بر تمرکز در حوزه هایی متعهد شده بودند که در ارتباط با دانشگاه های پایه و مرکزی باشد. با اینکه در برخی صنایع همانند IT تعامل مناسبی میان صنعت و دانشگاه هند صورت گرفته است اما تا همین اواخر نیز به دلیل وجود نگرانی هندی ها از عدم همکاری منسجم و همه جانبه میان صنعت و دانشگاه، همچنان تمرکز صاحب نظران این حوزه در بهبود این فرایند قرار داشته است.
بر همین اساس در چند سال اخیر، همکاری میان صنایع و دانشگاه ها برای تقویت ظرفیت تکنولوژیکی ملی و نیز افزایش توان رقابت بین المللی در هند مد نظر قرار داده شده است. سیاست هایی که از سال 1991 در هند تنظیم شد دانشگاه ها را به طرق مختلف به سمت صنعت هدایت می کرد و به همین نسبت صنایع را برای رو آوردن به دانشگاه ها ترغیب می نمود.
«جهانی سازی» و «رقابت پذیرسازی» در دانش و صنعت دو عامل محرک بود که هندی ها در قالب قوانین و راهکارهای کوتاه مدت و میان مدت و سیاست های تشویقی برای بهبود رابطه صنعت و دانشگاه تصویب نمودند. روحیه تجاری سازی ایده ها و استفاده از نیروی کار انبوه و ارزان در هند از عواملی است که این سیاست های تشویقی را تقویت می نمود.
در ادامه این روند، حمایت های دولتی از بخش های مختلف مرتبط با آموزش به ویژه پژوهشگاه های بزرگ کاسته می شد و همین امر نه تنها موجب آن شد که مراکز آموزشی و تحقیقاتی برای درآمد زایی مجبور به تامین نیازهای علمی صنایع شوند بلکه از این طریق بستر فروش آموزش های خود را نیز برای تامین بودجه مراکز تحقیقاتی و آزمایشگاه ها به دست آوردند.
از سوی دیگر صنایع نیز به طور مشهودی متوجه شدند که بدون دست یابی به دانش نوین نه تنها توان حفظ بازار مصرف داخلی را نخواهند داشت بلکه در رقابت های جهانی شدن نیز به شدت از فقر دانش مدرن رنج خواهند برد. صنایع دریافتند که هم بازار داخلی و هم بازار خارجی جایی برای محصولات آنها که همگام با مسیر توسعه دانش نبوده اند نخواهد داشت.
راهکار تشویقی و تنبیهی در کنار هم در هند نتیجه بخش عمل کرد و صنایع چاره ای جز از این ندیدند که به دانشگاه ها در حکم منابعی جدید برای کسب ثروت بنگرند. از سوی دیگر نظریه پردازان هندی، همزمان به اهمیت کانال های ارتباط گیری بین صنعت و دانشگاه نیز پی بردند و توانستند مدل های اروپایی و آمریکایی این کانال ها که بر محور ایجاد فضاهای کنفرانس مشترک میان صنعت و دانشگاه و پارک های علمی استوار بود را عملیاتی نمایند. این کانال ها برای تمرکز بر بخش R&D صنایع تعریف شده بودند و موجب ارتقای سطح سرمایه گذاری های مالی و معنوی در حوزه تحقیق و توسعه می شدند.
هرچند بسیاری از شرکت های صنعتی و تجاری هندی به اهمیت بخش R&D پی برده اند اما در مطالعه ای که در سال 2009 انجام شده است حدود 14 درصد از این شرکت ها R&D را هزینه بر و غیر ضروری قلمداد کرده اند. در همین مطالعه نشان داده شده است که در هند شرکت های صنعتی قدیمی، بزرگ و یا آن دسته از شرکت هایی که در کلان شهرها فعالیت می کنند همزمان با سرمایه گذاری در بخش R&D هم از دانش مراکز دانشگاهی استفاده می کنند و هم خواستار دست یابی به تحقیقات صورت گرفته در پژوهشگاه ها و بنیادهای دانش محور هستند. با این وجود هنوز نواقص فراوانی در برقراری پیوندها ساختاری میان صنعت و دانشگاه هند وجود دارد که به شکل گام به گام در حال بر طرف شدن هستند.
مجموعه این سیاست گذاری ها و همگامی دانشگاه و صنعت موجب شده است که هند ضمن پشت سر گذاشتن دوران عقب ماندگی به یکی از اقتصادهای برتر دنیا تبدیل شود و افق روشنی از دست یابی به جایگاه های بالاتر عرصه علم و فناوری را در مقابل خود ببیند.