در برزیل نیز همانند ایران مشکل مشابهی در مسیر برقراری پیوند سازنده میان صنعت و دانشگاه وجود دارد و آن...
گروه علمی «خبرگزاری دانشجو»؛ برزیل از ابتدای قرن شانزدهم میلادی با اشغال توسط پرتغالی ها دوره مستعمره بودن را آغاز کرد. پرتغالی های متجاوز با غارت و استثمار بومیان این سرزمین، حکمرانی بیش از سه قرن خود بر این کشور را آغاز نمودند و علاوه بر تجاوز به حقوق صاحبان اصلی این سرزمین، سیستم برده داری سنتی را با انتقال بردگان سیاه در این سرزمین اجرا کردند. با وجود آنکه برزیل یکی از قدیمی ترین نواحی مستعمراتی در قرون اخیر محسوب می شود، اما سرنوشت آن تفاوت چندانی با سایر کشورهایی که تنها هدف درآمدزایی استعمارگران قلمداد می شدند، نداشت.
استعمار کشورهایی نظیر هند، مالزی، ایران، برزیل و ... با استعمار سرزمین آمریکا متفاوت بود. استعمارگران در سرزمین هایی چون برزیل، هدفی جز تامین پول و کالا برای ادامه کشورگشایی ها و رفع نیاز صنایع پس از انقلاب صنعتی نداشتند؛ اما در آمریکا علاوه بر تامین این هدف، دست به یک اشغال دائمی زده شد. تنها وجه مشترک میان تمام این سرزمین های اشغالی، قتل عام وحشیانه مردمان بیشمار بومی بود که امروزه بر مرده ریگ آنها غول های صنعتی و تکنولوژیکی سر بر آورده اند.
برزیل به عنوان مستعمره پرتغال، با توجه به برتری یافتن دولت انگلیس در قرن 19، همزمان تحت نفوذ فرمانروایی انگلیس نیز قرار داشت. این کشور که مستعمره ای ارزشمند برای استعمارگران محسوب می شد، اجازه نیافت تا رشد صنعتی و علمی خود را همزمان با تحولات صنعتی و علمی در اروپا پی بگیرد.
تحولات صنعتی و علمی برزیل عملا از دهه 30 قرن بیستم آغاز شد. سیاست کلان برزیل از این دهه که به نقطه عزیمت این کشور به یک اقتصاد بزرگ تبدیل شد، بر راهبرد جایگزینی واردات تمرکز داشت. برزیل حتی در سال 1940 بیش از 70 درصد جمعیت خود را در روستاها می دید و سیاست جایگزینی واردات نیز به طور عمده در محصولات کشاورزی ظهور و بروز داشت. موج مهاجرت به شهرها از 1940 آغاز شد و همین پدیده به دلیل عدم توان مدیریت دولت مرکزی موجب بروز ناآرامی هایی شد که در نهایت سبب ایجاد حکومت 20 ساله نظامیان برای جلوگیری از هرج و مرج گشت.
به هر حال برزیل که از 7 سپتامبر 1822 با یک دولت دست نشانده پرتغالی، به ظاهر از استعمار پرتغال مرکزی آزاد شد، در سال 1891 توانست به یک کشور جمهوری فدرال تبدیل شود و بعد از یک دوره صد ساله با بهره گیری از تجارب متنوع بین المللی، سطح صنعتی و اقتصادی خود را به مرحله ای قابل توجه برساند. اگر چه صنایع و دانشگاه های برزیل نتوانستند پیوستگی منسجم و پویایی در تمام زمینه ها بین یکدیگر برقرار نمایند اما برزیل با تمرکز بر تولید داخلی و ارتقای سطح صنایع به یکی از ده اقتصاد برتر دنیا تبدیل شد.
در برزیل نیز همانند ایران مشکل مشابهی در مسیر برقراری پیوند سازنده میان صنعت و دانشگاه وجود دارد و آن نگاه کارمند محور صنعت به دانشگاه است. در برزیل صنایع بیش از آنکه در پی راه اندازی پارک های علم و فناوری مرتبط با دانشگاه باشند از طریق ساختارهای موجود مورد نظر خود به تولید می پردازند و تنها خواسته ای که از دانشگاه دارند تامین نیروی کار متخصص است. البته این آسیب در تمام بخش های صنعتی برزیل وجود ندارد. به عنوان نمونه در صنعت ارتباطات - هم در بخش ارتباطات نوری و هم ارتباطات کابلی - و نیز در صنعت نفت و استخراج در آب های عمیق، پیوند منسجمی میان صنایع مربوطه و دانشگاه های برزیل وجود دارد که همین امر موجب تقویت این صنعت و دانش در برزیل شده است.
پروفسور استین گربر استاد دانشگاه پوزیتیو برزیل که در حوزه اقتصاد و روابط صنعت و دانشگاه، صاحب نظر است در مقاله ای اظهار کرده است روابط ضعیف صنعت و دانشگاه در برزیل موجب تضعیف سیر تحولات در دانش و صنایع این کشور گشته و باعث تکامل منطقه ای و بدون برنامه در شکل گیری روابط صنعتی در برخی حوزه های محدود شده است.
گربر مهمترین شاخص پیشرفت تکنولوژیکی دانشگاه ها در ارتباط با صنایع را ظرفیت نیروی انسانی دانشگاه می داند که به عنوان محقق و پژوهشگر، بازیگر اصلی این میدان هستند. وی معتقد است باید توسعه هدفمندی در افزایش این ظرفیت صورت بگیرد و همزمان با بالا بردن شاخص سرمایه گذاری در بخش پژوهش بتوان نخستین گام ها برای افزایش سطح دانش را برداشت. وی معتقد است توسعه رابطه صنایع و شرکت ها با مراکز علمی همانند پلی عمل می کند که نوآوری های علمی و صنعتی برای عبور کردن و رسیدن به محدوده پیشرفت و توسعه به آن نیاز دارند. گربر ضمن ارائه یک معادله تخمینی از متغیرهای دخیل در بهبود رابطه صنعت و دانشگاه در نهایت عوامل اصلی در ضعف پیوند منسجم میان دانشگاه ها و صنعت برزیل را فقدان سیاست های تشویقی از طرف بخش دولتی و بخش خصوصی در مسیر تقویت این پیوند می داند. عدم وجود قوانین مناسب و نیز نبود شرکت های واسط میان صنعت و دانشگاه بخش دیگری از آسیب شناسی رابطه صنعت و دانشگاه برزیل توسط پروفسور گربر است.
تمرکز ساختاری صنایع نفت و انرژی برزیل در دهه اول قرن بیست و یکم بر تحقیق و توسعه، نوعی اقدام پیشرونده برای سایر صنایع این کشور محسوب شده است. به نحوی که میزان استقبال دولت و صنایع به افزایش سرمایه گذاری های تحقیق محور کاملا محسوس بوده است. به عنوان نمونه در سال 2005 با همکاری دانشگاه سانتا کاتارینا و وزارت علم و فناوری برزیل، موسسه Portal Inovacao تاسیس شد. PI موظف شد تا به سامان دهی دانش و دانشمندان برزیلی و نیروهای موثر در بخش صنایع و دسته بندی آنها بپردازد و با طراحی روش های متناسب در حوزه های جدید دانش تکنولوژیک و نوآورانه زمینه های لازم برای برقراری مشارکت فعال میان آنها را فراهم سازد.
با تحولات انجام گرفته در برزیل به ویژه در توجه به موضوع تحقیق و توسعه، شاخص نسبت سرمایه گذاری R&D به GDP (تولید ناخالص داخلی) در برزیل از سال 2004 تا 2010 یک سیر صعودی معنادار داشته است. به نحوی که این شاخص از 0.9 در سال 2004 به 1.16 در سال 2010 رسیده است. شاخص نسبت تحقیق و توسعه به تولید ناخالص داخلی اهمیت بالایی در دسته بندی کشورها به توسعه یافته، در حال توسعه و عقب مانده دارد. به طوری که ضریب کمتر از نیم درصد، نشانه عقب ماندگی و ضریب های ما بین نیم تا 2 نشانه در حال توسعه بودن کشورهاست.
شاید در کنار عواملی که از آنها یاد شد بتوان اتکای بیش از حد برزیل در دهه های گذشته بر منابع معدنی و کشاورزی را نیز یکی دیگر از دلایل انفکاک میان صنایع و دانشگاه های این کشور قلمداد نمود. پدیده ای که در ایران در قالب وابستگی اقتصاد به نفت وجود دارد. اما برزیل توانسته با اصلاح برخی از ساختارها و تصویب قوانین سودمند، مسیر توسعه را با سرعت خیره کننده ای بپیماید. اصلاحاتی که ایران بدون انجام آنها هرگز قادر به نتیجه گیری مناسب از دهه پیشرفت و عدالت نخواهد بود.