به گزارش خبرنگار اعزامی «خبرگزاری دانشجو» از مشهد، علی پیراسته امروز در جمع دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در منطقه عملیاتی طلائیه بیان داشت: طلائیه اولین عملیات آبی و خاکی بود که ما پس از رد شدن از رود کارون در دوران دفاع مقدس انجام دادیم. یکی از محورهای عملیات خیبر محوری است که ما در این عملیات با شکست روبرو شدیم و موفقیتهایی را نیز علاوه بر آن به دست آوردیم.
وی افزود: در این منطقه یکی از محورهای عملیات به نام خیبر بود که متاسفانه ما در آن عملیات موفق نبوده و بسیاری از نیروهای خود را از دست دادیم.
این راوی جنگ به اظهارات مالک عبدالرشید از سران ارتش عراق اشاره کرد و گفت: عبدالرشید به نیروهای خود همیشه میگفت؛ ایرانیان در بدترین شرایط به ما حمله میکنند و کاملا غیرقابل پیش بینی هستند و ما در طلائیه این هیبت را به او و یارانش اثبات کردیم.
پیراسته به حضور لشکر 27 محمد رسول الله (ص) در عملیات خیبر اشاره کرد و بیان داشت: علاوه بر لشکر 27 رسول الله (ص) بچههای تیپ 21 امام رضا (ع) نیز جزو اولین تیپهایی بودند که به اهداف خود در منطقه رسیدند و توانستند پلی از این منطقه به منطقه نشوه بزنند و از آنجا با هماهنگی دیگر نیروها تهدیدی برای شمال بصره و توان دسترسی به رود فرات را پیدا کنند.
وی به شهادت شهید رفیعی از سرداران بزرگ دوران دفاع مقدس در این عملیات اشاره کرد و افزود: شهید رفیعی از جمله کسانی بود که در طلائیه مظلومانه شهید شد. یکی از اسرای ما به نام ریزویی که از اسرای عملیات خیبر بود، جنازه این شهید را در حالی که به شدت شکنجه و تا حدی سوخته بود، در بصره شناخت.
این راوی جنگ ادامه داد: دکتر ریزویی در برابر اصرار و فشار بعثیها برای نام جنازه شهید رفیعی، جهت شناسایی برای بعثیها، مقاومت کرد و تنها به صورت رمزی به ما خبر رساند که شهادت پدر فرزندان جعفر و صادق را به خانوادهشان برسانید و این چنین بود که ما فهمیدیم شهید رفیعی نیز به خیل شهدای طلائیه پیوسته است.
پیراسته به اخلاق شهید رفیعی و علاقه شدید او به فرزندانش اشاره کرد و گفت: وی بی اندازه عاشق فرزندانش بود و همیشه در همه کارها آنها را بر خود مقدم میدانست. خبر شهادت او برای خانوادهاش بسیار سنگین و برای فرزندانش غیرقابل باور بود.
وی به حضور حسین خرازی در عملیات واقع در طلائیه اشاره کرد و افزود: اگر شکست بچهها در برخی محورهای عملیات حاصل نمیشد ما به پیروزی بسیار بزرگی در این منطقه دست پیدا میکردیم؛ اما متاسفانه طلائیه تا سال 69 یعنی دو سال بعد از قبول قطعنامه دست عراقیها باقی بود.
این راوی جنگ در ادامه در انتقاد از سازمان ملل متحد در همکاری با ارتش بعثی بیان داشت: سازمان ملل متحد با رفتاری کاملا ناجوانمردانه سربازان خود را جهت خلع عراقیهایی که در این منطقه باقی بودندجلو نمیفرستاد و همچنان از بودن آنها در طلائیه راضی بود.
پیراسته قطع شدن دست حسین خرازی را در این عملیات از الطاف الهی دانست و گفت: حسین خرازی و یارانش در این منطقه شکست خوردند و حسین دست خود را از دست داد .در آنجا بود که اصرار خرازی برای بازگشت بچهها بیفایده بود و همه میدانستند که در این مکان بزودی به شهادت خواهند رسید.
وی در ادامه با بیان اینکه اگر شهید خرازی و بچههای تیپ 21 حمزه سیدالشهدا میتوانستند خود را به نشوه برسانند کار بزرگی انجام میشد، گفت: در صورتی که پیروزی بچهها در برخی محورهای عملیاتی در منطقه طلائیه به ثمر میرسید ما به پیروزیهای بزرگی دست پیدا میکردیم که سرنوشت جنگ را تغییر میداد.
این راوی دفاع مقدس در پایان به وجود برخی بولدزرها و ادوات جنگ در طلائیه اشاره کرد و با انتقاد از رفتار برخی زائران در خصوص بوسیدن این ادوات جنگی گفت: مردم ما بدانند بولدزرها و ادوات جنگیای که در این مکانها افتادهاند از آن ارتش عراق است و هیچ تبرکی در آنها وجود ندارد. دشمن با این وسیلهها جوانان ما را مورد هجوم قرار میدادند، پس بهتر است در انجام برخی رفتارها دقت نظر داشته باشیم.