کد خبر:۲۹۰۴۵۷
نگاهی به فیلم‌های جشنواره سی‌ودوم

قصه‌هایی با کنایه‌های سیاسی پررنگ

فیلم سینمایی «قصه‌ها» به کارگردانی رخشان بنی‌اعتماد در مورد شخصیت‌های فیلم‌های سابق اوست که البته چاشنی‌های سیاسی نیز با آن مخلوط شده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، فیلم «قصه‌ها» به کارگردان رخشان بنی‌اعتماد و با بازی بازیگران مطرح ایران پس از کش‌وقوس‌های فراوان یک سال گذشته، بالاخره در دومین روز سی‌و‌دومین جشنواره بین‌المللی فیلم فجر اکران شد.


این فیلم که از چند اپیزود تشکیل شده، نگاهی به عاقبت کاراکترهای اصلی فیلم‌های بنی اعتماد دارد و در این میان یک مستندساز نیز وجود دارد که در مقاطع مختلفی از فیلم ظاهر می‌شود و از مردم و اتفاقات اجتماعی فیلم می‌گیرد. بنی‌اعتماد سعی کرده تکلیف قهرمان‌های فیلم های گذشته خود را در این فیلم روشن کند. از عباس و معصومه «زیر پوست شهر گرفته» تا نوبر کردانی «روسری آبی» سارای «خون‌بازی» و ...

 

اما فیلم به روایتی قطعه‌قطعه تبدیل شده است که به دلیل اپیزودها و شخصیت‌های متعدد مخاطب را دچار سردرگمی می‌کند و اگر مخاطبی فیلم های قبلی کارگردان را ندیده باشد و از رویکرد قصه‌ها نیز اطلاع قبلی نداشته باشد، طول می‌کشد تا با آن همراه شود.


«قصه‌ها» پر از کنایه‌ها و ارجاعات سیاسی پررنگ است و کارگردان سعی کرده با اشاراتی مانند تعطیلی سازمان برنامه‌ریزی، بین‌التعطیلین‌های متعدد و مشکلاتی که این تعطیلات برای مردم ایجاد کرده‌، به کار بردن مکرر واژه اغتشاش که اشاره به اتفاقات سال 88 دارد و اشاره به دانشجویان ستاره‌دار و اخراجی و ... اشاره‌ای به اتفاقات سیاسی و البته نقدی نسبت به سیاست‌های حاکم بر هشت سال گذشته داشته باشد، اما این کنایات سیاسی نیز در سطح باقی مانده و به چند پارگی بیشتر قصه‌ها دامن می‌زند. گویا فیلم‌ساز سعی داشته تمام مشکلات سیاسی خود را با سیاست‌های حاکم نشان دهد که البته در سطحی‌ترین شکل ممکن این کار انجام داده است.


«قصه‌ها» حاصل مجموع دغدغه‌های کارگردان آن است و به همین دلیل فیلم پر از حرف است؛ در واقع مسائل زیادی در این فیلم مطرح می‌شود که همه آنها در حد نگاه‌های ناقص و ابتر باقی می‌مانند و به سرانجام نمی‌رسند.


کاراکتر حبیب رضایی در نقش مستندسازی که با دوربین خود مشغول فیلمبرداری از جاهای مختلف است، تکلیف مشخصی ندارد و وصله نچسبی به فیلم می باشد که گاهی ظاهر و گاهی غایب می‌شود و تصویر درستی از او به نمایش در نمی‌آید.


این مستندساز نمادی از خود رخشان بنی‌اعتماد است که به جامعه توجه دار،د اما در اعتراض به شرایطی که آن را مناسب نمی‌داند، فیلم نمی‌سازد، بخصوص در سکانس آخر فیلم که حبیب رضایی تلفنی صحبت می‌کند و می‌گوید هیچ فیلمی در کمد باقی نمی‌ماند؛ این دیالوگ را رخشان بنی‌اعتماد نیز در مواجهه با مشکلاتی که با مسئولان سابق سینمایی داشته، مطرح کرده است. جدا از محتوای فیلم برخی بازی‌ها مانند بازی گلاب آدینه، فرهاد اصلانی و حسن معجونی با وجود کوتاه بودن بازی‌های درخشانی هستند که ارزش دیده شدن دارند.


با توجه به نقش خوب رخشان بنی اعتماد در ساخت فیلم های اجتماعی انتظار می‌رفت این فیلم نیز با کیفیت آثار دیگر او قابل مقایسه باشد، اما ایده‌های خوب فیلم به دلیل نداشتن تمرکز و مطرح کردن مسائل مختلف ابتر می‌مانند و ایده‌های رو به رشد سیاسی نیز در سطح متوقف می‌شوند.

 

به نظر می‌رسد بنی‌اعتماد بیشتر سعی داشته دیدگاه‌های سیاسی خود را به تصویر بکشد و این ایده‌ها به قدری پررنگ مطرح می‌شوند که مسائل اجتماعی که انتظار می‌رفت در کانون توجه فیلم باشند، در ذیل و حاشیه مسائل سیاسی قرار می‌گیرند.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار