به گزارش گروه فرهنگی«خبرگزاری دانشجو»؛محمد رحمانیان در نشست خبری نمایشهای جدیدش گفت: بعد از خرداد 88 فقط برای عصبانی کردن یک عدهی خاص تئاتر اجرا میکنم. به این کارگردان تئاتر ادامه داد: اگر از خرداد 88 به این سو، کار تئاتر میکنم به دلیل عشق به کارگردانی یا تعهد اجتماعی نیست، فقط به دلیل این است که عدهای را عصبانی کنم. هر روز فضای مجازی را چک میکنم تا ببینم چند فحش خوردهام. معذرتخواهی رحمانیان از اپوزیسیون! این هنرمند تئاتر در نشست خبری دو نمایش «آرش ساد» و «در روزهای آخر اسفند» اضافه کرد: برای اجرای نمایش «آرش ساد» مشکل مالی داریم و اگر این مشکل حل نشود نمیتوانیم نمایش را در تالار وحدت اجرا کنیم بلکه ناچاریم جلوی در تالار وحدت در خدمت تماشاگران باشیم.
در این نشست که در تالار رودکی برگزار شد، رحمانیان افزود: اگر نمایش «آرش ساد» اجرا نشود این خوشحالی را دارم که به خاطر ممیزی نیست و به دلیل مسئله مالی است به همین دلیل از همین الان از اپوزیسیون معذرت میخواهم! 17 میلیون تومان کم داریم او با اشاره به مشکلات مالی اجرای این نمایش در ایران اضافه کرد: از آنجا که هزینه بلیت رفت و برگشت بازیگران نمایش که همگی ساکن کانادا هستند بسیار بالا میشد، ناچار شدیم هزینهی بلیت نمایش را بالا ببریم و این مبلغ اصلا باعث خوشحالی من نیست، اما قرار بود حمایتی مالی انجام شود که چون انجام نشده دچار مشکل هستیم زیرا باید 30 میلیون تومان به بنیاد رودکی بپردازیم اما 17 میلیون تومان کم داریم.
وی با ارائهی توضیحاتی دربارهی نمایش «آرش ساد» ادامه داد: سالها بود دلم میخواست نمایشنامه «آرش» آقای بیضایی را اجرا کنم تا اینکه 26 دی ماه 91 از طریق مطبوعات گزارش تکاندهندهای دربارهی حمله شبانه بولدوزرهای شهرداری به بیمارستان روانپزشکی آزادی را خواندم. تصویر وحشتزده این بیماران که هنوز در بیمارستان بودند با نمایشنامه «آرش» در ذهنم پیوند خورد و تصمیم گرفتم این نمایش را کار کنم. رحمانیان توضیح داد: در شیوهی اجرایی، به نمایش «مارا ساد» پیتر شفر توجه داشتم هر چند که پیش از این هم در نمایش «مرغ دریایی» نوشته چخوف از شیوه اجرایی «مارا ساد» استفاده کرده بودم.
این کارگردان تئاتر که نمایش «آرش ساد» را در دو روز پایانی جشنواره تئاتر فجر اجرا کرد، افزود: به دلیل مشغله اعضای گروه و از آنجا که نمیتوانستیم یک سالن را به مدت طولانی در اختیار داشته باشیم، فقط سه شب اجرا در تالار وحدت گرفتیم. با کمک یک دوست توانستیم بلیت سفر بازیگران را تهیه کنیم. در حال حاضر از ستاد جشنواره فقط 10 میلیون تومان گرفتهایم، اما مشکل اصلی ما قراردادی است که با تالار وحدت داریم که بر مبنای آن باید 30 میلیون و 500 هزار تومان به تالار وحدت و عوارض شهرداری بپردازیم، اما 17 میلیون تومان کم داریم، این در حالی است که هیچ یک از عوامل گروه دستمزدی نمیگیرند.
نویسنده و کارگردان نمایشهای «خروس» و «پل» یادآور شد: تالار وحدت گفته تا وقتی این پول را نگیرد، نمیگذارد ما اجرا برویم به همین دلیل در نامهای که با جزئیات کامل به معاون هنری نوشتهام از ایشان کمک خواستهام و آقای مرادخانی هم در نامهای به آقای طاهری (مدیر مرکز هنرهای نمایشی) خواستار حل این مشکل شدهاند، اما این مشکل همچنان سر راه ما است. رحمانیان با لحنی طنزآمیز افزود: گویا در مورد من چیزی تغییر نکرده است و اگر هزار تا رییس جمهور دیگر هم بیایند باز هم من همچنان مشکل دارم.
البته محمد رحمانیان بارها تلاش کرده تاریخ را به روایت خودش تعبیر کند نمونه اش همین نمایش روز حسین که با مطالعه ان متوجه فضای فکری ایشان میشوید
نمایشنامه روز حسین یک مانیفست انحرافی است که از نظر اعتقادی پر است از التقاط. در جای جای نمایشنامه میتوان مواردی را دید که نشان از نگاه منحرف و غلط نویسنده به مقولههایی چون ولایت، جهاد، ایثار و شهادت و... دارد. برای نمونه به این موارد توجه کنید.
از زبان امیر که در اینجا در نقش امام حسین است گفته میشود:
«خسته ام خواهرانم، برادرانم... مادرم... علی که رفت ازش پونصد و سی درهم موند و قرآن و ذوالفقارش.... از ما چی میمونه؟... یعنی هیچ کی نیست ما رو یاری کنه؟»
یا در جایی از زبان حضرت ام البنین مینویسد:
«روزگارش به جنگ می گذرد و جنگ... من این خلیفگی نخواهم یا علی!»
جایی دیگر راوی میگوید:
«جنگ تمام شد و حالا می تونین منتظر جنگ بعدی بشینین. بچه هایی به دنیا بیارین برای انتقام و اونها بچه هایی به دنیا بیارن برای خونخواهی و بچه های بچه های اونا بکشند بچه های بچه هایی که پدرانشونو کشته بودن.»
این نوشتهها برایتان آشنا نیست؟ یک دهه پیش چنین مضمونی در مقالهای به قلم اکبر گنجی منتشر نشده بود؟ آیا او نیز مانند رحمانیان ماجرای کربلا را نتیجه جنگ طلبی و خون ریختن امام علی ندانسته بود؟!
اما این بخش که در ادامه خواهد آمد شاید زشت ترین قسمت نمایشنامه باشد چرا که نویسنده از زبان ابن زیاد، قیام عاشورا را نه نقطه آغازی برای حرکتهای آزادی طلبانه و حق مدارانه تاریخ بلکه پایانی بر این حرکتها میداند و عملاً همه جهادهایی که بعد از عاشورا صورت گرفته را با واژه هایی زشت توصیف میکند. دقت کنید که همه قیامها یعنی حتی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هشت ساله.
«بدبخت شدی رفت قربونت! نه الآن که تا همیشه این دست خر، چی می گن، تاریخ! از مظلومیتت پرچمی می سازند و می دهند دست یک مشت قلدر یالانچی که به اسم تو همچین بزنن، ملت رب و ربشونو یاد کنن… خون آلوده به ویروس HIV خودشان را ثار می خوانند تاآبروی ایثار را همه ببرند… همه سندلوم «خود حسین بینی» می گیرن در این ملک، می خوابن و پا می شن می گن حسینیم و انگشت در جهان کرده یزیدی می جویند! جنگ ما آخرین جنگ مردانه حق و باطله حسین جون! از فردای عاشورا همه خودشونو کس و کارشون حسینی ان و بقیه جماعت یزیدی! از پس فردای عاشورا، حسینی فقط با حسینی می جنگه و از پس اون فردای عاشورا حسین و یارانش دیگه به هیچ دردی نمی خورن جز واسه مصادره به مطلوب! آقا من متأسفم واسه شما و اهل بیتت ولی بلایی که امتت فردا و پس فردا سرت می آرن در مقابل پخ پخ ما، هیچی نیست… من و این شمر بدبخت و حکیم طفیل و حادث و ابن سعد و خولی در مقابل امتی که بعد ما می آن هیچی نیستیم جز چارتا طفل معصوم که فردای قیامت روسفیدیم به جدت!»
این جملات که از زبان ابن زیاد به امام حسین گفته میشود در واقع همه مجاهدان و قیام کنندگان شیعی بعد از عاشورا را چنان توصیف میکند که حتی شمر و ابن و سعد و خولی هم از آنها سرتر هستند! استغفر الله!
تلاشی که نویسنده برای قلب واژه شهید انجام میدهد هم قابل ذکر است. او در طول نمایشنامه به ندرت از کلمه شهید استفاده میکند اما به یکباره مثلاً به کاوه گلستان میگوید شهید! یعنی عکاسی که در جنگ عراق و آمریکا و هنگاهی که بعنوان خبرنگار بیبیسی مشغول کار بوده است، کشته شده شهید است اما رزمندگان دفاع مقدس که به شهادت رسیدند یکسری افرادی هستند که خون آلوده به ویروس... باز هم استغفر الله!
آیا این نمونهها کافی نیست برای آنکه اوج انحراف فکری و عقیدتی که در نمایشنامه مذبور موج میزند مشخص شود؟
در این نمایش شخصیت «امیر حسین» با بازی علی عمرانی به نحوی طراحی شده که تداعی کننده شخصیت میرحسین موسوی در دوران پس از انتخابات باشد. وی وقتی هر از چندی در بیمارستان به هوش می آید این شعار را تکرار می کند که «نصر من الله و فتح قریب». این نمایش اگرچه عنوان تئاتر عاشورائی را با خود یدک میکشد اما بخش عمده ای از آن در زمان حال می گذرد. ادبیات اهانت آمیز نسبت به عاشورا و عرفی سازی مفاهیم مقدس عاشورا از دیگر ابعاد این نمایش است.
از سوی دیگر به بهانه وحدت شیعه و سنی و اینکه قرار است این نمایش در دیگر کشورهای مسلمان نیز برگزار شود، نگاه مثبتی به برخی از چهره های منفور تاریخ اسلام ترویج شده بود. مثلا در جایی از نمایشنامه آمده است: «معاویه با تدبیر زندگی کرد و با تقدیر مرد». این درحالیست که سبک کارگردانی رحمانیان به نحوی است در طول اجرا و تمرین به اقتضای بازیگران داستان تغییر می کند و به این ترتیب نباید تغییر این عبارات در متن نمایشنامه ای که با موضوع محرم و برای مخاطب ایرانی اجرا می شود کار سختی باشد.
کي وقت(حال) داره انقد بخونه
يه خلاصه اي .. چيزي
واي به اون کشوري که امثال رحمانيان توش تريبون داشته باشن براي اين چنين اهانت کردن به سرور جوانان بهشت.
به خدا گلشيفته رو راه ميدادن برگرده به کشور، بهتر بود از ورود مجدد اين آقا.