شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» اصل اساسی حاکم بر سیاست خارجی کشور می شود و سالهای بعد مقام معظم رهبری آن را «بیت الغزل انقلاب» می خوانند.
گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ نعیمه موحد- بزرگترین تحول یک قرن اخیر دنیا در استانه 35سالگی است.انقلاب ایران اسلامی راهی را آمده است که هر روز آن همراه فراز و نشیب هایی بوده، جدای از آنچه تاکنون جهان و انقلابهایش تجربه کرده است.این انقلاب با همان شعارهای روزهای اولش، از ابتدا متفاوت آغاز کرد. وقتی با اشاره بنیانگذار انقلاب، شعار(نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی) اصل اساسی حاکم بر سیاست خارجی کشور می شود و سالهای بعد مقام معظم رهبری آن را «بیت الغزل انقلاب» وغیرقابل خدشه و تغییر می خواند؛ یعنی دنیا ازاین پس شاهد حکومتی است که برای بقای خود به هیچکدام از قدرتهای بزرگ دنیا وابسته نخواهد بود. اما در گذار ازاین سالها دولتهای روی کارآمده چقدر در تحقق این اصل اساسی موفق عمل کرده اند؟
بزرگترین چالش دولت هاشمی رفسنجانی وقوع جنگ تحمیلی و خسارت های ناشی از آن بود. از این رو در زمینه سیاست داخلی طرح هایی مثل تعدیل اقتصادی ونوسازی اقتصادی و بازار آزاد و در زمینه سیاست خارجی اصل بر تنش زدایی و تعامل با نظام جهانی قرار گرفت. مشخص است که این سطح وسیع نوسازی به علاوه تفکرات محافظه کارانه هاشمی در مقابل غرب و امریکا شرایط متفاوتی از اوایل انقلاب را رقم می زند که درآن عمل به شعار (نه غربی، نه شرقی) با اما واگرهایی مواجه می شود. دولت سازندگی با تفسیر این شعار در قالبی انعطاف پذیر راه را برای ورود وسیع سرمایه های خارجی به کشور وارتباط گیری با آنان بازکرد به طوری که درسال 1373 آمریکا پنجمین صادرکننده نفت ایران و همچنین خریدار آن بود. ایجاد رابطه با عربستان که امام در مورد آن گفته بود اگر از آمریکا بگذریم از آل سعود نخواهیم گذاشت و الگوگیری مدل توسعه از کشورهایی مثل ترکیه و کره جنوبی که برمبنای اقتصاد سرمایه داری زیست می کردند در دوران هاشمی رفسنجانی اتفاق افتاد. علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه دولت سازندگی در مورد آن دوران می گوید: ملاحظات اقتصادی اولویت های سیاسی را تحت الشعاق قرار می داد. اگرچه در دوره اول این دولت نفوذ در کشورهای تازه استقلال یافته شوروی سابق برمبنای تقویت جنبش های اسلامی در دستور کار می گرفت اما در ادامه و در دوره دوم ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی حرف از عدم امکان صدور انقلاب بدون الگوسازی اقتصادی به میان آمد وبا این بهانه که اگر آزادی و استقلال ملت ایران تامین شود ایران به طور طبیعی به نمونه والگو تبدیل می شد اصل صدور انقلاب که یکی از معانی نهفته در شعار (نه شرقی، نه غربی) است به کناری نهاده شد.
دوره اصلاحات آغاز فصل جدیدی در سیاست خارجی ایران بود وگفتگوی تمدنها شاه بیت این تغییرات و تحولات شد. خاتمی با طرح مفهوم گفتگوی ملتها وبعد تمدنها در مقابل نظریه برخورد تمدنهای هانتینگتون، پرچالش ترین دوره ایران بعد ازانقلاب را رقم زد. در همان زمان که خاتمی با مرکز گفت و گوی تمدنها درمیان اندیشمندان غربی که به خیال خود گورباچف ایرانی را برای رسیدن به اصلاحات خود یافته بودند آبراهام لینکلن را شهید خطاب کرد و اظهار امیدواری می کرد که دیوار بی اعتمادی بین ایران و آمریکا به تدریج برداشته شود ؛ جرج بوش رئیس جمهور وقت ایالات متحده، ایران را محور شرارت، حامی تروریسم و درصدد دستیابی به سلاح کشتارجمعی خواند.
تعلیق سعداباد را میتوان بزرگترین عدول دولت اطلاحات ازمواضع انقلاب دانست.توافقنامه سعدآباد اولین گام ایران به سوی پذیرش تعلیق بود که با اجرایی شدن در مهرماه82 غنی سازی اورانیوم در کشور به طور کامل تعلیق شد. توافق نامه بروکسل وپاریس قفلی های محکمتری بر در تاسیسات هسته ای ایران زدند و تمامی این کرنش ها دربرابر غرب تنها درجهت اعتمادسازی و بدون گرفتن هیچ امتیازی انجام شد.
با روی کارآمدن دولت محمود احمدی نژاد ورق درسیاست خارجی ایران برگشت و غرب و امریکا رئیس جمهوری را درایران برسرکار دیدند که هیچ وجه اشتراکی با محمد خاتمی نداشت. احمدی نژاد با جسارت و از موضع بالا با غرب سخن میگفت و با نفی هولوکاست و دست گذاشتن روی نقطه ضعف غرب یعنی اسرائیل ریشه های درخت امیدی راکه در دوران خاتمی درکشور روییده بود به مدت 8سال خشکاند. گرچه در راستای توجه به شعار(نه شرقی، نه غربی) احمدی نژاد نیز به راه کاملا درستی نرفت و با نفی کامل غرب، روی به شرق آورد. توجه بیش از حد ایران در این دوره به کشورهایی نظیر چین و روسیه مشکلات اقتصادی از قبیل تعطیلی کارخانه ها به علت واردات بیش ازحد کالاهای چینی را به همراه داشت.
اکنون در آستانه35سالگی انقلاب، یازدهمین رئیس جمهور ایران، حسن روحانی، با شعار اعتدال گرایی روی کارآمده است. این شعار که ازهمان ابتدا تلقی افراطی گری در دوره قبل را متبادر می کرد درعمل نیز روی به انتقاد گسترده به 8سال ریاست جمهوری احمدی نژاد و در تقابل کامل قرارگرفتن ایران و غرب آورد و در اولین گام به سمت مذاکره با غرب در مورد حقوق هسته ای ایران رفت. بعد ازچند هفته مذاکره ایران با کشورهای 1+5 در ژنو، حاصل کار توافق نامه ای شد که 30 دی ماه امسال را به یک روز غیرمنتظره برای نظام تبدیل کرد. گرچه هنوز حرف و حدیث پیرامون توافق نامه ژنو زیاد است و دولت به واسطه قول های عمل نشده و بازپس گیری مقداری از پول های بلوکه شده کشور ازغرب، آن را یک پیروزی تاریخی می داند اما آنچه مشخص است این است که اکنون درحالی به استقبال 35مین 22بهمن می رویم که غنی سازی20درصد ، حاصل سالها کار بی وقفه و پرثمر دانشمندان و شهدای هسته ای در تعلیق کامل است، اورانیوم ها اکسید شده اند و بازرسان اژانس با بهانه تمام نشدنی اعتمادسازی در حال بازدید از تاسیات نطنز، فردو اب سنگین اراک هستند.
حالا درشرایطی که ازهمان روزهای اولیه توافق، آمریکا ازدر تهدید و تحقیر ملت ایران وارد شد و مدام صحبت ازبه کارگیری گزینه نظامی علیه ایران و پایبند نبودن به مفاد توافق نامه کرد و مسئولین ایرانی هم درمقابل هیچ موضع قابل قبولی اتخاذ نکردند بتوان معنی سخن امام (ره) را که گفت( انحراف از اصل نه شرقی ونه غربی خیانت به اسلام ومسلمین است) را بهتر درک کرد. یا سخنان مقام معظم رهبری در آبان ماه83 که فرمودند:« اهداف راهبردی و قواره کلی سیاست خارجی امروز ما با ساعت اول انقلاب هیچ تفاوتی نکرده است ویا زمانی که انقلابی گری را حفظ کردن مواضع اسلامی و انقلابی قاطعانه وبدون رودربایستی ومرعوب وخام نشدن درمقابل برخی ازجهره های امیدبخش کاذب تعریف کردند.»
شاید گذر سالهای طولانی بعد از انقلاب نیازمند این باشد که گاهی بازگردیم و به روزهایی که آمده ایم نگاهی بیندازیم. روزهایی که آسان طی نشد و دستاوردهایش اسان به دست نیامد که با بهانه های کاذب آسان ازدست برود.