گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ کتاب «راز یاسهای کبود» نوشته عصمت گیویان به معرفی 11 شهید به نام های فوزیه شیردل، حاجیه منور کفاییزاده، نازبیگم حسینمیرزایی، اقدس فراهانی، فهیمه سیاری، مهناز حاجیشاه، طاهره اشرفگنجوی، صدیقه رودباری، فاطمه قزوینی، نسرین افضل و افسانه ذوالقدری پرداخته و توسط انتشارات آرمان براثا منتشر شده است؛ «طلوع کن ای آفتاب»، «وعده»، «نازبیگم»، «امام زاده ریحانه»، «آرام مثل ماه»، «مامان شهناز»، «خانم پیشوا»، «شاعر»، «نذر»، «مسجد اباذر» و «گل آبی» عنوانهای خاطرات این کتاب است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
مادر با ناراحتی گفت: فهیمه با این کارها که نمی شود انقلاب کرد. انقلاب حساب دارد کتاب دارد. با یک شیشه بنزین و صابون رنده شده که نمی شود ارتش شاه را شکست اد. راهپیمایی خواستی بری گفتم عیبی ندارد. دنبالت آمدم، رفتی وسط خیابان شعار دادی مرگ بر شاه گفتی، قبول. از این کاغذها پخش کردی، قبول. هر جا خواستی دنبالت آمدم. آخه مادر جان، قربانت برم خوختل مولوتف اندختن کار پسرهاست. گارد شاهی سر کوچه وایستاده، بری چکار؟ بری این شیشه را پرت کنی و بیایی؟ اگر گیر افتادی، اگر گرفتن و بردنت من از کجا پیدات کنم. می برن دخترا رو بی سیرت می کنند، اینا که مسلمون نیستند.
فهیمه گفت: پس اجازه بدین از روی پشت بام پرت کنم.
مادر دستش را روی پا کوبید و گفت: لا اله الا الله! بری سر پشت بوم آنها کورند؟ ترا نمی بینند؟
فهیمه گردنش را کج کرد و گفت: پس اجازه بدین ببرم مسجد. بدم به بچه های دیگه که اقلا ازش استفاده کنند.
مادر از جا بلند شد و گفت: خدایا از دست این دختر. تو خودت که تنها نمی ری راهپیمایی، همه اهل خانه را راه می اندازی. فریبا و ملیحه و این پسر بچه، علیرضا، را هم دنبال خودت می کشانی. تو که خودت نمی ری این را پرت کنی. همه را دنبال خودت می کشی، پس صبر کن خودم بیام. بده بگیرم زیر چادرم. بچه ها شما هم بیاید که متوجه نشن، بعد یواشکی پرت کن و زود می آییم توی خانه. خدیا پناه بر تو، خدایا مایه آبروریزی نشه. از دست تو دختر!
خانم مدیر رو به مادر فهیمه گفت: خانم دخترتون مایه افتخار دبیرستان امیرکبیر شده است. آرام، مودب، درسخوان و باهوش. در سال تحصیلی 1345 بهترین دانش آموز در مدرسه و استان بوده. با توجه به اینکه اولین سال است که رشته جامع در کل کشور اجرا می شود، دختر شما نمونه ثمره انقلاب سفید شاهنشاه آریامهر و تغییرات در نظام آموزش و پرورش است. سال تحصیلی آینده، بدون گرفتن تعهد با شهریه رایگان در سال دوم رشته ریاضی فیزیک ثبت نام می شود. این لطف را جناب استاندار به شما اعطا کرده اند، این برای مدرسه مایه افتخار است.
مادر فهیمه چادرش را توی صورتش کشید و به خانم مدیر گفت: خیلی ببخشید معذرت می خواهم. اما انگار شما به دانش آموز فرموده بودید، شاگرد اول شده و قرار است جایزه ای به او بدهید. مراسم جشن کجاست؟
خانم مدیر یقه لباسش را بازتر و دستمال گردنش را سفت کرد و گفت: بچه شما باهوش، ساکت و بامعدل بالاست و مایه افتخار دبیرستان شده اما قرار است دختر آقای فرماندار جایزه شاگرد اولی را بگیرد و ......