نامه حسرت بار سرشار به همسر حسن روحانی
آن گاه که شنیدم به تماشای خرامیدن دخترانی نشسته‌ای که پرچمهای برافراشته تبرج در شهرمان هستند، خدا را شکر کردم که چشمهای کم‌سوی پیرزنانی که در جوانی، داغ‌دار نوجوانان شهیدشان شدند، نبودند تا ببینند چگونه از خون جوانان وطن، چمنهای کاخ سعدآباد، بعد سالها، دوباره سبز شده.
تعداد نظرات: ۹
بدون نام
-
۱۳:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۳
کو گوش شنوا
کو دلسوزي که چنين نامه اي بنويسه
بدون نام
-
۱۳:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۳
عالي ،تاثر برانگيز
بدون نام
-
۱۴:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۳
آقاي سرشار خودشو بدبخت كرد يك بلائي هاشمي سرش بياره كه اون سرش ناپيداست
سميرا اکبري
-
۱۶:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۳
سلام. واقعا تاسف بار هست. کاش کمي اهل عمل بوديم. لطف کنيد اطلاعات بيشتر ومستند تري از اين مهماني بدهيد. راستي برا دانلود دکتر سلام مشکل دارم خيلي زمان ميبره. راهنمايي لطفا
بدون نام
-
۱۷:۰۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۳
like
بدون نام
-
۱۷:۰۳ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۳
اي ول
بدون نام
-
۰۹:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۵
حتما شمارو دعوت نکردن که ناراحتي
ايشالا دفعه ديگه.
اونايي هم که رفتن چيزي نبوده. فقط يه سمبوسه خوردن
بدون نام
-
۰۰:۵۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۷
پس اى همسرم! از خدا بترس. به همان چند قرص نان اکتفا کن تا از آتش رهايى يابى
روح اله
-
۰۳:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۰۸
کاش همه مسوليين ازاينجورنامه هامي نوشتن کاش همه درمقابل اشرافي گري جبهه ميگرفتن اي کاش همه خصوصامسوليين گوش جان وجامه عمل به فرامين مقام معظم رهبري مي پوشيدند .خداخيربده به اقاي سرشار
ارسال نظرات
captcha
آخرین اخبار