کد خبر:۳۱۰۳۷۵
«گاف» نامه-2؛

ماجرای «گاف» و یک اشک بنزینی!

گاف نمی‌دانست به ساده‌لوحی خودش بخندد یا برای هندسه ضعیف مسئولان غصه بخورد...
ماجرای «گاف» و یک اشک بنزینی!

گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ آقای گاف را که یادتان هست، همان دانشجوی یکه و یالقوز مجرد که با بی حواسی از مسابقه ثبت نام یارانه جا ماند و به صف گول خورده های ثبت نام نکرده پیوست.

 

انگار آقای گاف قصه بنا نیست که حتی یک روز خوش هم داشته باشد، دیروز یارانه و امروز بنزین!


چند روز پیش سخنرانی مسئولی را شنیده بود که می گفت: «مردم، الهی قوربونتون برم، همچین یواش قراره یه ریزه شیب بدیم به قیمتا که روحتونم نمیرنجه انقد شیب کمه!» گاف در دلش از اینکه مسئولان کشورش اینقدر به فکر آسایش و رفاه مردم هستند، حس غرور ملی می‌کرد.


ولی این خیال خام دیری نپایید و با اولین نگاه به لیست جدید قیمت سوخت ها، رگ های چشمش متورم شد و فشارش افتاد، آینده اش تیره و تار شد و برای همیشه زن گرفتن، نیمرو خوردن و مسافرت کردن را از سرش بیرون کرد (دنبال ربطش نگردید بیخودی، بعداً بهتان ربطش را خواهم گفت)، آخر شیب زیادی ملایم بود، چیزی نزدیک به قائمه، 75 درصد افزایش قیمت بنزین!


گاف نمی دانست به ساده لوحی خودش بخندد یا برای هندسه ضعیف مسئولان غصه بخورد.


گاف به امید دروغ بودن خبر پیچ تلویزیون را باز می کند، مثل همیشه یکی از مسئولان دیگر در حال راندن سخن است؛ «ما در کشورمان ارزانترین سوخت را نسبت به همه جهان داریم و باید قیمت ها را بالا ببریم.»


گاف در دلش به مسئول مربوطه می‌گوید: «آخر پدرت خوب، مادرت خوب، چه چیز ما استاندارد است که حالا به فکر استاندارد سازی قیمت بنزین افتادید؟ توی مترو که آدم سالم کتلت و در خوش بینانه ترین حالت قطع نخاع می شود، در اتوبوس هم که قربانش بروم کماندو نباشی لای در مانده ای، امنیت ماشین ها را هم که بی خیال شویم، در هر کیلومتر، هوار برابر خودروهای خارجی بنزین قورت می‌دهند، از خندق های وسط خیابان هم که دیگر فقط مانده خواجه شیراز که خبر داشته باشد ...


گاف از شدت مصیبت بغض می کند، شبکه را عوض می کند تا بلکه از کابوس گرانی ها بیرون بیاید.


در این شبکه، گزارشگر دارد از بچه مایه دارها و آقازاده هایی گزارش می‌گیرد که سوار بر ماشین های هوار تومانی هستند و دارند اوقات شریفشان را با دور دور بازی سپری می کنند. یکی شان می گوید ماشینش بنزین هواپیما می‌خورد یا یک چیزی در این مایه ها!


گاف قبلاً با این قشردردمند و زحمتکش آشنا شده، یادش است دفعه قبلی که بنزین سهمیه بندی شده بود، همان موقع که عده ای هنگام بنزین زدن برای قطره آخر هم التماس نازل می‌کردند، همین عده معدود، که از جای نامعلوم پول در‌می آورند، شیشه اتومبیلشان را به اندازه خروج چند تراول پایین می‌دادند تا آقای پمپ بنزینی باکشان را تا خرخره پر کند تا حضرات بتوانند بدون دغدغه خاطر به شغل خطیر دور دور بازی بپردازند.


راستی خودمانیم ها، فکر می کنید گاف چه رابطه ای میان انواع و اقسام سهمیه بندی ها، جیره بندی ها، کوپنی کردن ها، یارانه بازی ها و میزان عرض دهانه شکاف طبقاتی قائل است، رابطه مستقیم یا معکوس؟


گاف که می داند هر چه بیشتر به این چیزها فکر کند خنگ تر می‌شود، تلویزیون را خاموش می کند، لحاف را تا نوک دماغش بالا می‌کشد و می خوابد تا کابوس گرانی بنزین را در خواب پی بگیرد.


گاف سناریوی گران شدن بنزین را حفظ است؛ سونامی گرانی ها را در خواب می بیند که نان، شیر، میوه، زبانم لال گوشت و... دو یا سه برابر گران شده اند؛ حتی مرغ ها هم تخم مرغ ها را 150 درصد گرانتر می‌زایند.


گاف در این سال ها خوب فهمیده که بنزین به همه چیز ربط دارد، گران شدن مواد غذایی و خدمات دیگر و زن گرفتن و ... که جای خود دارد، چگونگی ارتباط بنزین به طبیعت و ماوراء طبیعت را نمی داند، فقط می داند ربط دارد.


حالا همه این گران شدن ها یک طرف، دعوا با راننده تاکسی ها هم همان طرف!


گاف غصه می خورد چون از فردا برای سالم ماندن یقه لباسش یا باید به محض پیاده شدن از تاکسی بدود، یا کلاً قید تاکسی سواری را برای مدت مدیدی بزند.


گاف خواب است، ولی اشک از گوشه گونه هایش سر می خورد، ظاهراً در خواب هم بوی بنزین گران دماغ آدم ها را می‌سوزاند. 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات بینندگان
بدون نام
-
۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۹:۲۳
يادمه موقع احمدي نژاد که بنزين سهميه بندي شده بود اين مخالفا چيکارا که نکردن داشتن خودشونو ... مي دادن ولي حالا انقد که پررو تشريف دارن اولا چيزي نميگن دوما همون منطقي که ما اون موقع براشون مياورديمو تحويلمون مي دن يعني در واقع فقط بعضي موقع ها منطقي مي شن!!! يا پر روتراشون مي ندازن گردن 8 سال گذشته اوضاع الانو/خدا همه رو هدايت کنه
12
0
hossein
-
۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۰:۵۲
واقعا تدبير و اميد اشک من رو هم در آورده
ولي من همون شب که گفتن شيب کم فهميدم يعني چه اونا از بالا نگاه ميکنن و شيب کم يعني از حالت قائم يه شيب کمي کمتر
5
0
صادق
-
۰۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۵:۵۶
اشک بنزيني ما هم داره در مياد
خدا حم کنه اين دور گرونيارو
7
0
حسن
-
۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۶:۲۱
راستي چرا با فلان شکن راحت تر ميشه بياي تو سايتتون وسرعت بيشتره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
4
0
ashkezahra
۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۷:۱۱
مادانشجوهاهيچ چيزمون شبيه ادميزادنيست اين يکي هم روش!
پربازدیدترین آخرین اخبار