کد خبر:۳۱۳۳۳۱
شعر طنز/ دوش میآمد و رخساره برافروخته بود
فقط خانمها بخوانند!
مدرک فوق به دیوار اتاقش زده بود/ مدعی بود که علم و ادب آموخته بود
سه پسر داشت یکی از دگری قلدر تر/ آخری بی ادب و شر و پدر سوخته بود

گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ سمیه خردمند-
"دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود"
چشم شورش همه بر زندگی ام دوخته بود
ظاهری داشت کمی رعشه بر اندام انداز
صورتش در طرف راست کمی سوخته بود
مدرک فوق به دیوار اتاقش زده بود
مدعی بود که علم و ادب آموخته بود
سه پسر داشت یکی از دگری قلدر تر
آخری بی ادب و شر و پدر سوخته بود
پنجه در پنجه هنر داشت خودم میدانم
آن لباسی که به تن داشت خودش دوخته بود
شمش ها بود که برگردنش انداخته بود
سکه ها داشت که در خانه اش اندوخته بود
شوهرم با هدف ناز خریدن از او
ملک و املاک مرا کاش که نفروخته بود
دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود
او هووی من بیچاره ی دلسوخته بود!
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نوشتين فقط خانم ها بخوانند ، يعني آقايان بنويسند يا نکته برداري کنند يا ... ( بالاخره ما بايد يه کاري بکنيم ) ؟!
بهتره براي وقت هاي ديگه بنويسيد ، آقايان نخوانند تا ما تکليفمون معلوم شه !
با سپاس
دارين هوو رو عادي سازي ميکنين
جايي حوندم اينگه خانوم ها از داشتن هوو ناراحت ميشوند به خاطر حسادت هستش .
سعي کنيد حسود نباشيد . ميدونيد که حسادت يکي از صفات رذيله هستش.
يا علي مدد.