کد خبر:۳۱۴۴۶۵
گپ‌و‌گفت جوانانه و خواندنی «خبرگزاری دانشجو» با مژده لواسانی؛

خدا خیلی هوایم را دارد/ فوتبالی نیستم، ولی استقلالی‌ام!/ بزرگترین دغدغه ام در رسانه تأثیرگذار بودن است/ همین که خیلی‌ها دعایم می‌کنند برایم کافیست

دوست ندارم صرفاً یک برنامه‌ای داشته باشم و مثلاً یک برنامه بی‌حاشیه خانوادگی اجرا کنم و خیلی هم راحت آنتن داشته باشم؛ نه! نگاه من به تأثیرگذاری است یعنی الان دغدغه‌ام این است که اگر یک برنامه‌ای دارم حداقل برای یک قشری تاثیرگذار باشد ...
خدا خیلی هوایم را دارد/ فوتبالی نیستم، ولی استقلالی‌ام!/ بزرگترین دغدغه ام در رسانه تأثیرگذار بودن است/ همین که خیلی‌ها دعایم می‌کنند برایم کافیست خدا خیلی هوایم را دارد/ فوتبالی نیستم، ولی استقلالی‌ام!/ بزرگترین دغدغه ام در رسانه تأثیرگذار بودن است/ همین که خیلی‌ها دعایم می‌کنند برایم کافیست خدا خیلی هوایم را دارد/ فوتبالی نیستم، ولی استقلالی‌ام!/ بزرگترین دغدغه ام در رسانه تأثیرگذار بودن است/ همین که خیلی‌ها دعایم می‌کنند برایم کافیست
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ خیلی از چهره‌ها تا معروف می شوند دیگر جواب سلام آدم ها را هم به زور می دهند. و خیلی های دیگرشان هم با انتشار عکس حیوان خانگی‌شان در شبکه های اجتماعی برای خود لایک جمع می کنند. خیلی هایی که شاید فقط سالی یک بار، یک فیلم بازی کنند و یک ذره توی چشم بیایند. «مژده لواسانی» اما از 4 سالگی دارد در رادیو و تلویزیون سردبیری و مجری گری می کند و اگر بخواهد، خیلی خوب راه و رسم کلاس گذاشتن های این شکلی را بلد است. اما اینستاگرام‌ش آینه بخشی از اعتقادات پاک قلبی اوست، آینه ای که پر است از عطر بین الحرمین و فرازهای روح بخش کمیل...
 
در مدت هماهنگی‌های لازم برای مصاحبه هم حسرت به دل‌مان که یک ذره، فقط یه ذره کلاس بگذارد یا خودش را بگیرد. حتی موقعی که آژانس، در عین ناباوری ما برایش یک پیکان درب و داغان فرستاد هم نگذاشت آداب میزبانی را رعایت کنیم و ماشین مدل بالاتری بگیریم. فقط گفت:« پیکان خیلی هم خوبه. خیلی هم راحت باهاش تا خونه میرم»
 
متن زیر، چکیده ای از 90 دقیقه گپ‌و‌گفت خیلی متفاوت ماست درباره رسانه، فرهنگ، دانشگاه، حتی فوتبال(!) و از همه مهم تر جوانی با «مژده لواسانی» مجری توانمند و جوان کافه سئوال و یک آدم خیلی خیلی خوب...!  
 
 ***
 
«خبرگزاری دانشجو»: خانم لواسانی رشته حقوق چه ربطی دارد به مجری گری؟!
 
من از 4-5 سالگی وارد رسانه شدم و این مسیر، مسیری است که در آن بزرگ شدم و خیلی چیزها آموختم. همیشه دلم می‌خواست رشته تخصصی‌م متفاوت با این فضا باشد تا خودم را در آن هم محک بزنم و بتوانم موفق بشوم. البته دارم حقوق می‌خوانم فقط برای اینکه وکیل شوم.
 
این را هم بگویم که وکالت و مجری گری یک شباهتی با هم دارند. آن هم این که در هر دوی آن ها دفاع کردن از حق و مجاب کردن طرف مقابل مهم ترین موضوع است. یک جا جلوی قاضی و در دادگاه، یک جا هم در رسانه و در برابر مردم.
 
«خبرگزاری دانشجو»: حالا انصافاً حقوق را چه قدر بلدید؟!
 
در حد خودم خوب بلدم خدا را شکر. چون با علاقه به این رشته آمدم. البته باید متمرکز تر باشم روی آن که برای کار آموزی و این ها یک فاصله ای هم رسانه می‌گیرم و قطعا تمرکزم را بیشتر خواهم کرد.
 
«خبرگزاری دانشجو»: راستی چرا انقدر دختر ها با پدرشان رفیق هستند؟!
 
ببینید پدر برای دختر اولین تکیه گاه محرمی‌است که می‌تواند همه جا پشت و پناه دخترش باشد. البته این رابطه دو طرفه است و پدرها هم خیلی با دخترهای‌شان رفیق هستند. سفارش ویژه ای هم که در دین ما شده برای محبت کردن به دختر. ولی این رابطه این روزها متاسفانه کمتر شده. در حالی که واقعاً این عاطفه پدر و دختر دلیل بزرگی است برای جلوگیری از خیلی از آسیب ها و کمبود هایی که ممکن است برای دختر پیش بیاید.
 
 
 
«خبرگزاری دانشجو»: در دانشگاه دانشجوی فعالی هستید یا نه؟
 
خیلی زیاد! من از دبستان مجری همایش های کل منطقه آموزش و پروش مان بودم! دوره راهنمایی رییس مجلس دانش آموزی بودم. کلاً داشتیم از این کارها می‌کردیم! دانشگاه هم...
 
«خبرگزاری دانشجو»: راجع به فعالان دانشجویی هم صحبت بکنیم...
 
ببینید تاکید «آقا» روی قشر دانشجو به جهت این است که هر اتفاقی که بخواهد بیافتد جرقه اش از همین قشر است. حقیقتش من با دانشجوهایی که فقط و فقط روی درسشان متمرکز هستند خیلی نمی‌توانم ارتباط برقرار کنم! به هر حال یک تحرکی در جهت فعالیت هم لازم است.
 
«خبرگزاری دانشجو»: قبول دارید که خیلی از دانشجوهای دختر هدف روشنی از ادامه تحصیل ندارند؟ یعنی اگر ازشان سئوال بکنی که برای چه داری درس می‌خوانی جواب روشنی ندارند واقعاً؟
 
آره گاهی اوقات، چون حقیقتش بعضی از دخترها دلمشغولی دیگری ندارند دیگر، برای همین درس می‌خوانند. البته نه همه آن ها؛ بعضی های‌شان.
 
«خبرگزاری دانشجو»: شما دلمشغولی‌تان از تحصیل ، یعنی هدف‌تان مشخص است؟
 
دبستان که بودم دوست داشتم وزیر آموزش و پرورش بشوم...!
 
«خبرگزاری دانشجو»: انشالله!
 
نه آخر الان آرزوهایم نزول کرده اند! الان می‌خواهم یک وکیل خوب بشوم. از وزارت به وکالت رسیده ام! کار رسانه هم برایم خیلی مهم است. و دوست دارم که در آن هم موفق باشم، اگر بشود و بگذارند و...!
 
بببینید یک نکته بسیار مهمی‌ وجود دارد این است که دغدغه ام از حضور در آنتن مشخص است، یعنی دوست ندارم صرفاً یک برنامه ای داشته باشم و مثلاً یک برنامه بی حاشیه خانوادگی اجرا کنم و خیلی هم راحت آنتن داشته باشم. نه! نگاه من به تأثیرگزاری است. یعنی الان دغدغه ام این است که اکر یک برنامه ای دارم حداقل برای یک قشری تاثیرگذار باشد.
 
این برای من خیلی مهم است که مثلاً یک دختر نوجوانی که من را می‌بیند به من می‌گوید که مثلاً پوشش تو یا موضوع فلان برنامه تو نگاه من را به آن موضوع عوض کرد. این ها واقعا مهم است. یعنی دیگر چه چیزی از این مهم تر می‌تواند باشد.
 
حالا من هر سال و هر ماه روی آنتن باشم و مثلاً یک برنامه راجع به خورشت قورمه سبزی داشته باشم! این ها واجب هست، لازم هست، اما من آدمِ این جور برنامه ها نیستم.
 
«خبرگزاری دانشجو»: الان به انتهای هدف رسانه ای تان رسیده اید؟
 
واقعاً رسانه انتها ندارد. برای من تاثیرگذاری مهم است. حالا در هر کسوتی که باشم، مجری، تهیه کننده، برنامه ساز یا... . ببینید ما برنامه تاثیرگذارِ خوب کم نداشته ایم...
 
«خبرگزاری دانشجو»: مثلاً؟
 
ماه عسل، کوله پشتی، مثل مردم ایران سلام و پارک ملت...
 
«خبرگزاری دانشجو»:پس کار محمدرضا شهیدی فرد را خیلی می‌پسندید؟!
 
آره چون واقعاً بلدِ کار هستند. این که با یک برنامه خوب بتوانی تایم صبح را زنده کنی و بعدش بیایی با یک برنامه دیگری تایم شب را زنده کنی واقعاً اتفاق بزرگی است.
 
می‌خواهم بگویم که پشت هر برنامه تاثیرگزاری که در سیما داریم مدیران خوش فکر و خلاق هستند. که عوامل‌شان را حمایت می‌کنند و پشت‌شان هستند.
 
«خبرگزاری دانشجو»: پس برای رسیدن به هدف‌تان الگوهایی دارید.
 
بله من از بچگی در رادیو در کنار بزرگانی کار کرده ام که واقعا برایم افتخار است. اما این به معنای تقلید نیست. یعنی صرفِ اهداف آن ها با تنظیم شخصی آدم است.
 
 
 
 
«خبرگزاری دانشجو»: مشهور شدن خوب است؟!
 
(مکث) خیلی سخت است. ببینید یک جاهایی جوان ها و نوجوان ها از الگوهای‌شان بت سازی می‌کنند. یعنی مثلاً فلانی که دو تا آیه و حدیث هم در برنامه اش گفته پس دیگر هیچ اشتباهی ندارد. این باعث می‌شود که اگر یک جایی هم خطا بکنی با باورهای مردمی‌که به تو معتقد هستند بازی کرده ای. این خیلی سخت است.
 
یعنی اگر من مثلاً ده سال دیگر هم جایی پایم را کج بگذارم می‌گویند این همان خانم لواسانی است که از چادر دفاع می‌کرد ها! شاید هم چون این موضوع برای من خیلی مهم هست این قدر هم سخت می‌شود.
 
 «خبرگزاری دانشجو»: حالا محبوب هم هستید؟
 
این اصلِ مطلب است واقعا... راستش برایم آن قدر فرقی نمی‌کند که چقدر مشهور هستم. من دوست دارم همان عده ای که مرا می‌شناسند، از من به نیکی یاد کنند...
 
«خبرگزاری دانشجو»: حالا این طور هست یا نه؟!
 
ببینید کار اجرا خیلی سلیقه ای است. یعنی سلایق مردم نسبت به رسانه به خصوص مجری ها به اندازه راه های رسیدن به خدا زیاد است! یعنی مثلاً پیامک ها. یک نفر پیامک می‌دهد وای امروز چقدر شالت قشنگ بود. یکی دیگر پیامک می‌دهد که یعنی چی که این شالو سر کردی؟!
 
یعنی نبض مردم را نمی‌شود دقیق فهمید.
 
«خبرگزاری دانشجو»: البته اینستاگرام‌تان نشان می‌دهد که محبوب هم هستید.حالا انصافاً انتقادپذیر هم هستید؟ راستش را بگویید!
 
واقعیتش این است که به نوع انتقاد خیلی بستگی دارد. مثلا اگر من عید کربلا می‌روم و عکس بین الحرمین را روی صفحه ام می‌گذارم، بعد چند نفر می‌گویند که تو ریاکاری و فلان، خب این دیگر انتقاد نیست واقعاً. بعضی ها از آدم بدشان می‌آید، هیچ کاری هم نمی‌توانی بکنی که نظرشان برگردد. ببینید واقعیتش این است که ما یکدیگر را نقد نمی‌کنیم، ما بیشتر بلدیم تخریب کنیم. مجری ها هم که دیگر از همه بدتر. دیواری از مجری ها کوتاه تر نیست!
 
«خبرگزاری دانشجو»: خب یک مقدار فضای گفتگو را عوض کنیم. بعنوان یک استقلالی چرا خیال می‌کنید چهار بار پشت سر هم پرسپولیس را برده اید؟! نه واقعاً چرا؟!
 
شما هر وقت یک ستاره در آسیا گرفتید بعد بیایید با ما حرف بزنید! راستی امسال می‌خواستید بروید آسیا اشتباهی نروید فرودگاه مهرآباد. چون خیلی هم ذوق زده هستید!
 
«خبرگزاری دانشجو»: البته ما به عدد چهار خیلی علاقمندیم. چون خیلی کار فوق العاده ای است که آدم از بین چهار تا تیم مدعی، پنجم بشود!
 
ببینید چیزهایی که واسه شما آرزوهای دست نیافتنی است، واسه ما خاطرات تکراری است! همان چهار تا گلی که فرهاد مجیدی بهتان زد بس است برایتان!دیگر امسال امیرخان می‌خواست خوشحال‌تان کند که شما هم آسیا را ببینید!
 
«خبرگزاری دانشجو»: اوه امیرخان؟! حالا جداً خیلی فوتبالی هستید؟!
 
نه اشتباه نکنید من فوتبالی نیستم، استقلالی‌م! این ها دو تا مقوله جدا هستند! یعنی فقط استقلالی‌م، خیلی زیاد!
 
 
 «خبرگزاری دانشجو»: در هر صورت روی این موضوع تجدید نظر بکنید! سئوال بعدی، اگر می‌توانستید یک دوره زمانی دیگری به دنیا بیایید چه زمانی بود؟
 
(مکث) من خیلی زمان های قدیم را دوست دارم. مثلاً خیلی دلم می‌خواست زمان حافظ و مولانا باشم.
 
«خبرگزاری دانشجو»: البته آن موقع ها سخت‌تان می‌شد! چون بالأخره باید کله ی صبح لب چشمه آب می‌آوردید و...!
 
نه من آنها را نمی‌گویم. زمان عشق های اساطیری و این ها را می‌گویم. مثلاً حدود قرن شش و هفت...
 
یا یک حالت دیگر این که مثلاً الان به دنیا می‌آمدم که جوانی‌م برود حدود سال های هزار و چهارصد و خرده ای. آن موقع تکنولوژی دیگر به سقفش رسیده، به چشم انداز ایران 1404 هم رسیده ایم خیلی خوب می‌شود!
 
«خبرگزاری دانشجو»: در مدرسه بچه شری بودید؟!
 
نه اصلاً! خیلی بچه خوبی بودم؛ جدی می‌گویم! یک بچه خوبِ فعالِ مسئولیت پذیر. هنوز هم معلم پرورشی آن دوران به من زنگ می‌زند برای اجرای مراسم هایش.
 
«خبرگزاری دانشجو»: درستان هم خوب بود؟ راست بگویید ها!
 
آره معدلم تا دبیرستان همیشه بیست بود.
 
«خبرگزاری دانشجو»: غیر انتفاعی که نبودید که احیاناً پدرتان پول بدهد معدل‌تان را بیست کند؟!
 
نه اتفاقا در مدرسه نمونه دولتی درس می‌خواندم. بچه درس خوانی بودم. مخصوصاً در درس هایی که باید توضیح می‌دادیم مثل تاریخ!
 
«خبرگزاری دانشجو»: خب این دیگر راسته کارتان بوده دیگر!
 
من اصلاً به قول دانش اموزها خرخوان نبودم! فقط چند ساعت مانده امتحان...!
 
«خبرگزاری دانشجو»: پدر و مادرتان ازتان راضی اند؟
 
من خیلی کارها کرده ام که از من راضی باشند اما انقدر که خودشان خوب هستند من جلوی‌شان همیشه نصفه کاره بوده ام. ولی...(مکث) انشالله که راضی هستند.
 
«خبرگزاری دانشجو»: خودتان از خودتان راضی هستید؟
 
من خیلی بلند پروازم. از این لحاظ نه. ولی به لحاظ توانمندی خودم آره.
 
«خبرگزاری دانشجو»: امام زمان‌تان ازتان راضیند؟
 
(مکث) نه. من همیشه خیلی تلاش کرده ام که اینطور باشد ولی... طبیعتا از یک سری کارهایم راضیند و از یک سری ناراضی. ولی خیلی تلاش کرده ام که این طور باشد واقعا...
 
«خبرگزاری دانشجو»: خانم لواسانی خیلی ها مثل شما وارد صدا و سیما شدند، اما بعد از یک مدت کوتاهی کلاً تمام اعتقادات‌شان را فراموش کردند. اما شما اینطور نشدید. قبول دارید که خدا خیلی زیاد هوایتان را دارد؟
 
بله الحمدلله. ولی انصافا این راه خیلی سخت‌تر است. خدا خیلی هوایم را داشته. یعنی یک جاهایی برایم پیش آمده که خدا انگار از پشت سر یقه ام را گرفته ولی آن موقع برایم سئوال شده که چرا این طوری شد. اما بعدها که آن ماجرا را نگاه می‌کنم می‌بینم اگر آن اتفاق نمی‌افتد چه قدر بد می‌شد...
 
«خبرگزاری دانشجو»: از مرگ می‌ترسید؟
 
نه واقعا. از مرگ نمی‌ترسم ولی زندگی‌م را بسیار هم دوست دارم. یعنی با مرگ مشکلی هم ندارم.
 
«خبرگزاری دانشجو»: می‌شود چادری بود، بازیگر هم بود؟!
 
به نظرم نه. من 9-10 سالگی چند تا مجموعه بازی کردم ولی بعد از آن هر چه به ما رسید نقشش چادری نبود! دیدم نمی‌شود واقعاً.
 
«خبرگزاری دانشجو»: قبض موبایل‌تان چقدر می‌آید؟
 
خیلی زیاد.
 
«خبرگزاری دانشجو»: خب طبیعی است، خانم هستید دیگر!
 
خداییش همه‌ش کاری است!
 
«خبرگزاری دانشجو»: انتقادات تند و تیز از «کافه سئوال» شده؟
 
بله خیلی زیاد. در موضوع شبکه های اجتماعی. به خصوص در موضوع جراحی های زیبایی که بیچاره شدیم واقعاً. آخر ببینید مثلا یک نفر که دو دقیقه از برنامه را می‌بیند می‌آید یک انتقادات ناجوانمردانه ای می‌کند که نگو و نپرس! در حالی که باید تمام برنامه را دید بعد تصمیم گرفت.
 
«خبرگزاری دانشجو»: یک آرزوی رسانه ای برای خودتان بکنید.
 
امیدوارم بتوانم در حرفه خودم آدم تأثیرگزاری باشم، همین! این خیلی دغدغه جدی است واقعاًٌ...
 
«خبرگزاری دانشجو»: خودتان می‌دانید که کارتان چقدر بزرگ است؟ یعنی این که یک مجری که این همه دارد دیده می‌شود تا این حد پای اعتقاداتش بایستد و قطعاً خیلی ها از نوجوان ها و جوان ها را چادری کرده، خیلی ها را با اعتقادات این شکلی آشتی داده و موضوعات این طور. این ها بزرگترین اتفاقات ممکن هستند واقعا...
 
خدا را شکر. همین که بعضی ها دعایم می‌کنند برایم بزرگترین اتفاق است واقعاً...
 
«خبرگزاری دانشجو»: بهترین فیلم جشنواره امسال؟
 
بدون شک «چ». البته بعضی فیلم‌ها را ندیدم. ولی دو تا فیلم دیگر هم بود که خیلی دوست‌شان داشتم. «چند متر مکعب عشق» و «فرشته ها با هم می‌آیند» این دو تا فیلم اولی بودند ولی واقعاً خوب بودند. «سیزده» هم خیلی خوب بود.
 
«خبرگزاری دانشجو»: آخر مصاحبه است. چند تا کلمه می‌گوییم شما هر چیزی که به ذهن‌تان رسید را بگویید.
 
10346: نادیده های عزیزی که در اینستاگرام من را دنبال کرده اند و واقعا به من دلگرمی ‌می‌دهند. تمام دلگرمی‌من در روزهای سخت تلویزیون همین‌ها هستند به خدا.
 
مجری: از نوع خوبش آرزویم است...!
 
ماجده: (لبخند) یادآور روزهای کربلای من. هر جا که می‌رفتم موبایلم را تحویل بدهم وقتی می‌خواستم اسمم را بگویم چون آنها «ژ» نداشتند به مشکل می‌خوردیم. بعد خودشان می‌گفتند آهان! ماجده! بعد اسمم را می‌نوشتند ماجده!
 
فرهاد مجیدی: (لبخند) کاپیتانِ...
 
«خبرگزاری دانشجو»: لایی خورمان!!!(خنده)
 
کاپیتان محبوب و ستاره بی افول استقلال
 
شش!: جواب کلیشه ای ش که چهار است. اما تمام افتخار باشگاه باعظمتی مثل پرسپولیس توانسته در مقابل ما که این قدر قدرتمندیم پیروز بشود!
 
دانشجوی حقوق: ویژگی‌ش این است که باید استدلالش قوی باشد، اما امروز بعضی ها از دانشجوهای حقوق را می‌بینیم که بلد نیستند حرف بزنند اصلاً!
 
«مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید...»: غزلی که شب تولدم، موقعی که پدرم به دیوان حافظ تفأل زدند آمد و نامم هم از همین غزل انتخاب شد. خوشحالم که این غزل آمد. خدا به حافظ خیر بدهد!
 
ماهواره: (مکث) خدا کند که روزی انقدر رسانه ما قوی باشد که در هیچ خانه ای کسی حتی علاقمند به دیدن برنامه های ماهواره نباشد...
 
بوی گل آفتاب:(لبخند) همه روزهای خوش من در رادیو. همه روزهای از مدرسه به رادیو رفتن و تجربه کسب کردن در کنار آدم های بسیار بزرگ...
 
مدیر: خوبش خیلی خوب است...!
 
20/8/68: مژده لواسانی!
 
صورتک: خیلی در اطرافم آدم هایی را می‌بینم که نقاب زده اند. و کاش بقیه را با خودمان آشنا بکنیم نه با نقاب روی چهره مان.
 
عتبة الحسینیة المقدسة: همه عشق من در زندگی، همه هستی من واقعاً... الان اگر به من بگویند بین مکه و کربلا یکی را برای سفر انتخاب من قطعاً کربلا خواهد بود...
 
همکار: گاهی خیلی از دست‌شان اذیت می‌شوم؛ خیلی...
 
گوهرشاد: مسجد سال‌های اعتکاف...
 
خبرنگارهایی که جلویتان نشسته اند: خیلی فضای خوبی بود. جدی می‌گویم. امیدوارم که برآیندش هم خوب باشد.
 
یک دعا بکنید... همیشه گفته ام «اللهم اجعل عواقب امورنا خیراً...» و واقعاً یک جمله را از صمیم جان معتقد هستم: «حسبنا الله و نعم الوکیل...» این مانیفست زندگی من است واقعاً...

 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
بدون نام
-
۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۲
خانم لواساني هم مثل اقاي ظريف هميشه ميخندن
اما اين خده کجا و ان خنده کجا اين به دوستان لبخند ميزند ان به دشمنان
46
7
بسيجي
-
۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۳
خدا خيرش بده که انقدر مومنه. آدم ميشناسم که تو نماز شبش ايشونو دعا ميکنه...
23
14
بسيجيsara
-
۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۲:۴۴
دمت گرم مژده جون!
31
13
احسان محمدنيا
-
۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۳:۲۶
با سلام و خسته نباشيد خدمت دوستان
ضمن آرزوي موفقيت براي خانوم لواساني...
درمورد اينکه خيلي از دانشجوهاي امروزي که حتي بلد نيستن حرف بزنن گل گفتن انصافا....
دانشجوي حقوق يني استدلال و منطق.
واقعا خداوند متعال ثابت قدمشون بداره ان شاء الله...
27
5
بدون نام
-
۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۸
سلام ايشون خانم مجري محجبه اي هستند درست ولي اين همه تبليغ ورزشکار و مجري و بازيگر لزومي نداره بريد از بين اين همه جوان فرهيخته تو کشور الگو معرفي کنيد مگر ايشون چه مقام شامخي هست که نوشتيد کلاس نگذاشته سوار پيکان شده. بياين بريد ببينيد بعضي از بچه ها توي چه رشته هايي صاحب چه کرسيهايي علمي هستند سوار دوچرخه ميشن. ازبدتر يه جايي ذيل مصاحبه ايشون يه اقايي کامنت گذاشته بود اين خانم پاکترين دختر ايراني در عصر حاضر است!!! اينقدر کم اورديم يعني؟؟؟؟؟؟
22
0
شهاب
۱۳ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۰:۵۴
انصافا راست گفتي...خب راست گفته ديگه به من چه???
بينام
-
۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۰:۳۶
من به عنوان يه دختر هيچوقت از دختر هاي چادريي مثل آزاده نامداري و مژده لواساني که با چادر انواع آرايش ها و رنگ لعاب ها رو دارن خوشم نيومده که هيچ بدم هم آمده!
43
25
بدون نام
۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۶:۳۵
کاملا باهات موافقم.
ارغوان
۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۵:۱۱
پس نظرتون اينه که هرکس که چادريه بايد فقط سياه بپوشه و...نه خانوم عزيز اگه واقعا ميخواي بقيه رو به چادر و حجاب جذب کني بايد از همه آراسته تر باشي...درضمن اين بيچاره ها آرايشي ندارند شما يک کم دور و بر رو نگاه کن ميفهمي آرايش چيه!
ميگ ميگو
۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۳:۱۵
ولي من با نظرشون موافقم.گاهي خانمهاي چادري با ست کردن ساق دست و شال اون هم با رنگهاي جييييغ هم جلب توجه ميکنن.شما بايد جاي يه مرد باشي تا اينو بفهمي خانمي که در جواب گفتيد.آرايش فقط ماليدن سرخاب سفيدآب نيست حتي لحن کرشمه و ناز صدا هم جلب توجه ميکنه.....
عطا
۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۱:۱۲
بس کنيد بابا اين دوگم بازي ها رو
اين بدبخت کجا آرايش داره آخه!!!!!؟؟؟؟
مينو
-
۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۰۷:۲۸
آدم احساس خوبي ميکنه ايشون رو مي بينه
خدا حفظشون کنه زير سليه ي حضرت زهرا باشن انشاالله
15
1
فطرس
-
۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۲۱:۱۶
واسم خيلي جالبه که بعضيا انقدر نگاهشون دگم و بسته است
بابا به خدا عشوه با لبخند فرق مي کنه.
آراستگي با آرايش و جلب توجه فرق مي کنه
داداش !
آبجي !
دگم بودن با معتقد بودن خيلي فرق مي کنه به خدا...!
5
3
فطرس
-
۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۲۱:۱۹
اي کاش کسايي که خانم لواساني رو به جلف بودن و اينا متهم مي کنن اندازه يک هزارم ايشون در عمل به اشاعه فرهنگ حجاب کمک مي کردن
بابا يه برنامه اين بنده خدا که با چادر اجرا مي کنه اندازه تمام نمازاي عمر من ثواب داره
2
2
مائده
۱۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۲
خيلي قشنگ گفتب داداش
دلسوخته
-
۱۰ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۶:۵۲
خداييش خيلي مجري توپيه...
2
1
سعيده
-
۱۰ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۷:۱۲
واقعا اين مجري مي تونه الگوي ما جوان ها باشه
3
0
سهيلا
-
۱۰ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۷:۱۷
خدايي مصاحبه اتون خيلي حرفه اي انجام شده بود...فکر کنم سال ها است خبرنگار هستيد که انقدر دقيق و حرفه اي مصاحبه مي کنيد
3
0
مائده
-
۱۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۹:۳۰
واي خدا من عاشق خانم لواساني هستم.هميشه دوست داشتم دوستي مثل ايشون داشته باشم و با اسم کوچيک صداش کنم و بگم عزييييييييييييييزم....
مرسي براي اين مصاحبه ي عالي
3
0
دلداده
-
۱۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۴
به عنوان يه طرفدار خانم لواساني بايد بگم خيلي تعجب ميکنم.
چطور خبرنگاراي خبرگزاريتون انقدر حرفه اي و قدرتمند باشن؟ اين همه توان و تجربه رو براي برقراي صميميت با مهمان و شناخت بالا از مهمان معرکه است. من که لذت بردم
مرسييييييييييي
3
0
ماجده
-
۱۲ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۸:۵۳
خيلي کارتون درسته. هم مهموني که آورديد عالي بود هم مصاحبتون رو عالي گرفتيد. دمتون گرم
2
0
شهاب
-
۱۳ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۰:۵۵
چه عکساي خوبي براي خبر انتخاب کرديد! اين که دو تا عکس هم داري خيلي جلبه!
3
0
پربازدیدترین آخرین اخبار