گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ دیگر کمتر کسی است که «رادیو هفت» را دیده باشد اما امیرعلی قصهگوی آن و آقا مهران را نشناسد. امیرعلی اما پا را از رادیو هفت و تلویزیون فراتر گذاشته و در قالب چهار جلد کتاب قصه که دو تای آخری از همین نمایشگاه اخیر کتاب سر در آوردند، وارد قفسههای کتاب خانههای مردم هم شده است. اما هنرهای امیرعلی نبویان فقط به نویسندگی محدود نمیشود. او علاوه بر نویسندگی و اجرا، بازیگری هم میکند و این روزها مشغول بازی در اولین پروژه سینمایی خود به نام «خانه دختر» است. علاوه بر این، این شبها برنامه سرگرمکننده «مزه» نیز با اجرای او از شبکه نسیم پخش میشود.
متن زیر قسمت دوم گفتگوی ماست با این نویسنده، بازیگر و مجری که البته بیشتر دوست دارد به عنوان نویسنده شناخته شود.
«خبرگزاری دانشجو» - فیلمهای جشنواره فجر را دیدید؟
نبویان: زمان برگزاری جشنواره چهار، پنج روزی برای نوشتن خدمت تیم پایتخت بودم که کمک زیادی هم نتوانستم بکنم اما چیزهای زیادی از آنها یاد گرفتم و آن روزها برایم مثل دانشگاه بود.
ارتباط مهندسی برق با بازیگری
«خبرگزاری دانشجو» - تحصیلات شما مهندسی برق است اما این همه هنر چه ارتباطی با مهندسی دارد؟
نبویان: به نظرم ریشه علوم واحد است. من خیلی چیزها را با مدل کردن روی چیزهای دیگر یاد گرفتم. مثلا در فوتبال وقتی حتی یک پاس عرضی بی جهت در تیم مورینیو داده نمیشود و همه چیز کنترل شده است آن وقت از روی آن هیچکاک را میفهم و میدانم که اگر زیر قاب هیچکاک چمنی تکان میخورد باد نیست که آن را تکان میدهد بلکه هیچکاک زیر آن چمنها یک پنکه گذاشته تا آنها را تکان دهد. حالا اگر در تیم گواردیولا مسی آنقدر آزادی عمل دارد تا هر کاری دلش میخواهد انجام دهد آنوقت براندو را میفهمم و متوجه میشوم که چگونه خلاقیت بازیگر میتواند در خدمت دکوپاژ کارگردان قرار بگیرد.
ریاضیات دشوارترین، موفقترین و آبدیده کنندهترین راه برای رسیدن به این مقوله است. یعنی شما وقتی ریاضی میخوانید انگار همه چیز میخوانید. وقتی به دورههای بازیگری رفتم ابتدا از همه عقبتر بودم و نمیفهمیدم چه میگویند. اما کمکم راهی برای خودم پیدا کردم. مثلا در مورد ارتباط دو بازیگر و این که باید فرض کنم که دیالوگهای طرف مقابلم را نمیدانم اما باید واکنش مناسب نشان و جواب او را بدهم، این مساله مثل دیود میماند. دیود تا زمانی که اختلاف پتانسیل دو سر آن به یک حدی نرسد برق را عبور نمیدهد. من خودم را مثل یک دیود خاموش میکردم و وقتی هنرپیشه مقابل با من حرف میزد از یک جایی روشن میشدم و جوابش را میدادم. کمکم فهمیدم دلیل این مساله این است که ریشه علوم واحد است و لسان الغیب هم همانگونه به آن دست پیدا میکند که آلبرت انیشتین. حافظ میگوید: فیض روح القدس ار باز مدد فرماید و انیشتین میگوید: هر کس فیزیک بخواند مزخرف میگوید اگر ادعا کند خدا وجود ندارد.
پدر و مادرم دوست داشتند بچهشان مهندس باشد و من مهندس شدم
«خبرگزاری دانشجو» - حالا با این اوصاف چه شد که سراغ برق رفتید؟
نبویان: ما آن موقع کنکور میدادیم و هر چه قبول میشدیم میرفتیم. پدر و مادرم دوست داشتند بچهشان مهندس شود و من هم مهندس شدم. برای رفتن به سمت هنر هم مخالفتهایی داشتند اما بعد متقاعد شدند و حتی الان از بینندهها و طرفداران پر و پا قرص کارهایم هستند.
من چند بار این حرف را زدهام و باز هم تکرار میکنم که هر کس که جلوی دوربین رفت و بازی کرد بازیگر نیست. من خودم را میگویم. هر کس قلم دستش گرفت نویسنده نیست. هر کس پای یک میکروفن رفت و چیزی خواند مجری نیست. تاریخ هنر، اهالی فن و آدمهای صاحبنظر باید نظر دهند که چه کسی چه کاره است. بنابراین به راحتی نمیشود به هر کسی گفت هنرمند، نویسنده و ... . حتی برای برخی از آدمها بعد از مرگشان این اتفاق میافتد که مورد تکریم قرار گیرند.
برنامه مزه شبکه نسیم و چالش بین سادگی و شیک بودن
«خبرگزاری دانشجو» - توضیحاتی درباره برنامه «مزه» که در حال پخش از شبکه نسیم است بفرمایید.
نبویان: مزه یک برنامه سرگرم کننده است که بخشهای مستند دارد و تهیهکنندگان آن منصور ضابطیان و محمد صوفی و کارگران آن مهدی باقری است. ایده آغاز این برنامه به اهداف شبکه نسیم برمیگردد که نشاط و سرگرمی است و ما به این فکر کردیم که چه چیزهایی میتواند موجب نشاط و سرگرمی برای مردم شود. یکی از مهمترین چیزها در این رابطه غذاست. بنابراین، میتوانیم سراغ غذاها برویم و در هر برنامه یک غذا را معرفی کنیم و بخوریم و طرز تهیه آن را توضیح دهیم.
چالشی که در برنامه مزه با آن روبهرو هستیم این است که اولا برای به وجود آوردن یک فضای رقابتی بین شبکه نسیم و برنامه مزه و شبکه بی بی سی و من و تو با برنامه مشابه آن احتیاج به یک پارامتر خیلی پر اهمیت داریم و آن این است که ما باید همه چیز خیلی شیک و خیلی تمیز باشد اما در عین حال نباید سفرههایی پهن کنیم که اکثر مردم نمیتوانند پهن کنند. بنابراین، ما روی یک لبه باریک بین شیکی ظاهر و سادگی که شرایط اقتصادی اقتضا میکند راه میرویم.
در برنامه مزه برای قسمتی که به ماهی میپردازیم به رشت و بندرانزلی و کنار دریا رفتیم و ماجرای صید ماهی را نشان دادیم، بعد به کارخانه کنسرو تن ماهی و بازار ماهی فروشها رفتیم. سپس ماهی درست کردیم و خوردیم. در این برنامه همه چیز باید به اندازه باشد، نباید آنقدر زیاد باشد که دل مردم لک بزند و نباید آنقدر کم باشد که در رقابت چیزی برای گفتن نداشته باشیم.
من در این برنامه هم اجرا و هم بازی میکنم اما در این گروه نسبت به سایرین از فضای مستند دورتر هستم چون تمام این گروه آدمهای شناخته شده و کاربلدی در زمینه مستند هستند. در کار استودیویی که همه چیز دکوپاژ شده است شما از همه چیز خبر دارید اما در کار مستند این چیزها وجود ندارد. سختی کار مستند این است که خیلی چیزها تحت کنترل شما نیست و ممکن است موقع پلاتو گفتن بیست نفر بیایند پشت سر تو و به لنز دوربین زل بزنند و مجبور شوی برداشتهای زیادی بگیری. اما حسن آن این است که اگر بدن و روحت بیدار باشد و بتوانی از هر اتفاقی که در اطرافت میافتد به نفع کار خود استفاده کنی موفقیتآمیز خواهد بود.
تاثیر برنامه «مزه» در سلامتی مجری آن!
«خبرگزاری دانشجو» - احتمالا تجربه همکاری با منصور ضابطیان و محمد صوفی در «رادیو هفت» خوب بوده که شما را ترغیب به همکاری دوباره با آنها در برنامه «مزه» کرده است.
نبویان: آن موقعی که دورههای بازیگری را میگذراندم اگر از من میپرسیدند دوست داری چه کار کنی که مردم دوستت داشته باشند نمیتوانستم به این خوبی که منصور ضابطیان برای من طراحی کرد حدس بزنم و ماکسیمم چیزی که فکر میکردم این بود که نقش اول یک فیلم را بازی کنم اما مسعود فروتن به درستی به من گفت این کار را نکن و مرا به رادیو هفت معرفی کرد. در رادیو هفت، ضابطیان و صوفی به من گفتند قصه بنویس و تعریف کن. من هم از این کار لذت بردم و هم باعث شد مردم دوستم داشته باشند.
این مساله باعث شد که به آنها خیلی اعتماد کنم و وقتی میگویند برنامه مزه را اجرا کن بدون کوچکترین تردیدی بپذیرم چون معتقدم آنها چیزی میدانند که میگویند این کار را بکنم. تنها چیزی که باعث میشود شاید روزی این برنامه را ادامه ندهم این است که قبل از این برنامه یک آدم نرمال بودم با یک وضعیت پزشکی بسیار طبیعی اما الان در ماکسیسمم حد مجاز اسید اوریک هستم!
خسته نباشید گفتن مدیران به هنرمندان خیلی میارزد
«خبرگزاری دانشجو» - مزه شهرت چگونه است؟
نبویان: من خیلی آدم مشهوری نیستم. یک جاهایی مثل نمایشگاه کتاب، نمایشگاه مطبوعات، تئاتر شهر و ... خیلی مرا میشناسند اما در جاهای عمومی سه جور واکنش نسبت به من وجود دارد. یا اصلا مرا نمیشناسند یا خیلی میشناسند و لطف میکنند که خیلی هم لذتبخش است و سومی این که میگویند این را کجا دیدیم؟! من از لطف مردم لذت میبرم و پول برایم خیلی اهمیت ندارد. یک بخش این است که قراردادهای مالی به نتیجه برسد یا خیر اما این که یک مدیر به تو خسته نباشید بگوید خیلی میارزد حتی اگر پولت را دو هفته یا یک ماه دیرتر بدهد. بازیکن فوتبال هم اگر پولش را بگیرد و در زمین فحش بخورد که به او نمیچسبد اما تشویقی که از سوی مردم دریافت میکند به او انگیزه میدهد حتی اگر شش ماه دیرتر حقوقش را بدهند.
شوخی مودبانه ماندگار میشود
«خبرگزاری دانشجو» - به آینده شبکه نسیم امیدوار هستید؟
نبویان: راهی که در پیش گرفته شده راه خوبی است. یعنی اعتماد به آدمهای جوان، پر انرژی و صاحب ایده کار خوبی است. اما چیزی که نگرانم میکند این است که مثلا من هر ترمی که مشروط میشدم با خودم قرار میگذاشتم که ترم بعد خیلی خوب درس بخوانم و هفته اول هم میخواندم اما از هفته بعد به تدریج شرایط مثل قبل میشد. امیدوارم روند نسیم این گونه نباشد.
ضمنا نسیم، شبکه نشاط و سرگرمی است و قرار است مردم را بخنداند اما باید ببینیم که به چه قیمتی این اتفاق میافتد. آیا باید هر حرفی بزنیم و هر طوری رفتار کنیم که مردم بخندند؟ تا اینجا که اتفاق بدی نیفتاده، امیدوارم از این به بعد هم این اتفاق نیفتد. من معتقد به رسانه مودب هستم و اعتقاد دارم شوخی مودبانه ماندگار میشود. ضمن این که خیلی مهم است که مردم بخندند و ما چه کار کنیم که مردم بخندند اما مهمتر این است که مردم به چه بخندند و مفهوم واقعی طنز را درک کنند. طنز ژانر فیلم نیست بلکه یک گونه ادبی است اما متاسفانه هم کسی که چنین فیلمی میسازد و هم مخاطب به آن طنز میگویند در حالی که کمدی است.
«خبرگزاری دانشجو» - تلویزیون شبکههای مختلفی تاسیس کرده و این روند ظاهرا همچنان ادامه دارد. این در حالی است که کیفیت برنامهها بسیار پایین است و تلویزیون نیز از کمبود بودجه گلایه دارد.
نبویان: بله، طبیعتا نتیجه تولید کمی زیاد پایین آمدن کیفیت است.
موقع پخش سریال پایتخت، GEM TV سریالهایش را با تأخیر نشان میداد
«خبرگزاری دانشجو» - شما با این روند موافق هستید؟
نبویان: نه، اما من چه کارهام که موافق باشم یا نه؟ من فقط میتوانم به عنوان یک مخاطب نظر خود را بگویم. الان حدود 30 شبکه داریم که تعداد زیادی از آنها تامین برنامهای هستند این بد نیست اما چند درصد از برنامهها مخاطب را پای خود مینشانند و او را وادار میکنند سرش را از ماهواره به سمت تلویزیون ایران برگرداند؟ برنامه نود، فوتبالهای زنده و سریال پایتخت این کار را میکنند. اگر تولید خوب داشته باشید مردم تماشا میکنند.
من در خانه ماهواره ندارم چون جنون تماشا کردن دارم و اگر ماهواره داشته باشم از کار و زندگی میافتم. عاشق تلویزیون خودمان هستم نه به این جهت که برنامههای فوقالعادهای دارد، به این دلیل که بعضی وقتها مینشینم و به اتفاقاتی که در آن میافتد و اصلا برازنده یک تلویزیون نیست مثل رنگ و نور و ... میخندم. اما این را شنیدم که GEM TV در ایام نوروز آنقدر سریالهایش را تکرار میکرد تا سریال پایتخت پخش شود و بعد قسمت جدید سریالهایش را نشان میداد. یعنی حتی این شبکه هم فهمید که اینجا چیزی وجود دارد که برای مردم جذاب است اما سوال من این است که چرا باکس تلویزیون در ساعت پخش پایتخت پس از عید نوروز رها شد؟
«خبرگزاری دانشجو» - بهانهای که مسئولان صداوسیما برای کمبود سریالهای خوب میآورند کمبود بودجه است.
نبویان: یک زمانی تلویزیون به اندازه شرکت نفت ایران پول داشت چون مخاطب داشت. وقتی مخاطب باشد یعنی میتوانی آگهی داشته باشی و وقتی آگهی داشته باشی پول هست. سریال پایتخت مخاطب دارد که شرکت اطلس مال اسپانسر آن میشود.
همه از این که ماهواره ندارم تعجب میکنند
«خبرگزاری دانشجو» - اما در سریال پایتخت هم این آگهیها خیلی پر رنگ شده بود و حتی به داستان لطمه میزد.
نبویان: اگر افراط میشود به این دلیل که فقط یک سریال این گونه است و اگر از آن استفاده نشود دیگر وجود ندارد اما اگر این اتفاق همیشگی باشد دیگر در آن افراط نمیشود. این اتفاقات میافتد چون مخاطب رویش را از تلویزیون برگردانده است. من به عنوان یک مخاطب حرف میزنم آن هم مخاطبی که ماهواره ندارد. خیلیها وقتی به خانه من میآیند متعجب میشوند. وقتی متعجب میشوند یعنی این مساله یک امر غیر طبیعی است. انگار که در دهه هفتاد وارد خانهای میشدید که تلویزیون در آن نبود.
زمانی مرجع موزیک پاپ، لوسآنجلس بود اما الان کمتر کسی سراغ موزیک لسآنجلسی میرود
در یک دورهای تنها مرجع موزیک پاپ برای ایرانیان لسآنجلس بود و اینجا موزیک پاپی وجود نداشت. اما موزیک راه خودش را پیدا کرد. البته من درباره اهمیت و ارزش هنری موزیک پاپ صحبت نمیکنم چون اهالی آن خودشان هم میدانند که به لحاظ هنری در قیاس با موزیک کلاسیک و سنتی و فولکور در چه جایگاهی قرار دارد اما این موزیک راهش را پیدا کرد و بعد از کمتر از بیست سال تبدیل شد به منبعی که دیگر حالا کمتر کسی سراغ موزیک لسآنجلسی میرود. اگر کسی بخواهد موزیک پاپ گوش کند به قدری موزیک پاپ در کشور وجود دارد که به سمت نمونههای لسآنجلسی آن نمیرود. باید پژوهشی صورت بگیرد که چگونه این اتفاق افتاد و تلویزیون هم باید کارشناسی کند که چگونه میتواند از این روش استفاده کند. دیگر آن وقت لزومی به جمع کردن دیش وجود ندارد.
«خبرگزاری دانشجو» - شما انتقادپذیر هستید؟
نبویان: خیلی، اما باید توجه کنیم که نقد اساس و چارچوبی دارد. عدهای ممکن است نظرشان را بگویند و سلیقه خودشان را مطرح کنند اما تو بگویی این نظر شماست، البته محترم است و او در جواب به شما بگوید تو نقدپذیر نیستی، اما من سلیقهپذیر نیستم. نقد آن است که فردی که مسلط به این فن است در چارچوب منطق حرفی را میزند که نتیجه آن متقن است. نقد درست نقدی است که سلیقه در آن وجود نداشته باشد.
نامههایی که با خواندن آنها گریه کردم
«خبرگزاری دانشجو» - بهترین تعریفی که از خودتان شنیدید چه بوده است؟
نبویان: بهترین تعریف را به خاطر ندارم اما بهترین اتفاقی که برایم افتاده این است که خدا را شکر مسیجهای زیادی دریافت کردم که در آن میگفتند ما دور هم جمع میشویم و قصههای شما را گوش میدهیم و میخندیم که این برای من خیلی خوشایند بود. نامههای خیلی زیادی هم از سراسر ایران و راههای خیلی دور داشتم که خیلی از آنها را با برادرم البرز خواندیم و گریه کردیم. این که چقدر سخت و آسان میشود خاطره خوب برای مردم ساخت مسیری طولانی بود و هست که تازه ابتدای این راه طولانی ایستادهام ولی به نظر خیلی آسان گذشت.
دوست دارم قصههای امیرعلی تبدیل به نوستالژی شود
«خبرگزاری دانشجو» - فکر میکنید قصههای امیرعلی تبدیل به نوستالژی خواهد شد؟
نبویان: امیدوارم این اتفاق بیفتد و خیلی خوشحالم که تبدیل به خاطره یکسری آدم شدهام. یکی از آرزوهایم برای قصههای امیرعلی این است که نسلی که این قصهها را خواندند یک روزی پدر و مادر میشوند و این کتابها را برای بچههایشان نگه دارند. دیگر به قصههای امیرعلی فکر نمیکنم اما به هر حال این قصهها بچههای من هستند و نسبت به آنها حس عجیبی دارم و دوستشان دارم. حتی اگر کس دیگری اینها را مینوشت و در یک برنامه تلویزیونی میخواند به آنها گوش میدادم. تصمیم دارم چند وقت دیگر یک نظرسنجی در فضای مجازی راه بیندازم و از مجموع پانزده قصهای که مردم دوست دارند یک کتاب صوتی تهیه کنم چون خیلی از مردم میگویند لحنی که در این قصهها وجود دارد را دوست دارند.
به خاطر ناصر حجازی استقلالی شدم
«خبرگزاری دانشجو» - شما خیلی اهل فوتبال هستید. این روزها هم تب رفتن به جام جهانی در میان هنرمندان بالاست. تصمیم ندارید به برزیل سفر کنید؟
نبویان: نه، امسال نتوانستم بروم. یک مشکلی که وجود دارد و من نه امسال و نه هیچ سالی به دلیل آن نتوانستم خودم را متقاعد کنم که به جام جهانی بروم این است که اگر به جام جهانی بروم آنقدر به فوتبال علاقمند هستم که یا در ورزشگاهها میمانم یا پای تلویزیون هستم و این که دیگر سفر نیست. بنابراین، مینشینم در خانه و از تلویزیون بازیها را تماشا میکنم.
«خبرگزاری دانشجو» - استقلال هستید یا پرسپولیسی؟
نبویان: (با نشان دادن صفحه نمایشگر موبایلش که عکس ناصر حجازی روی آن است) استقلالی هستم و اصلا به خاطر ناصر حجازی استقلالی شدم. البته یک استقلالی قدیمی تعدیل شده امروز؛ چون کمکم متوجه میشوی که خیلی هم فرقی نمیکند. تیمهای خارجی هم فرق ندارد اما فوتبال برزیل را دوست دارم.
من با اينکه نبويانو ميشناسم ولي حوصلم نگرفت مصاحبه رو بخونم. خخخخخخخخخ
فقط آخرشو خوندم. بيچاره. حيف که استقلاليه