من خودم تا قبل از این هیچ وقت انتقاد نمیکردم چون میگفتم که شائبه هایی پیش میآید اما مسائلی در موسیقی پیش میآید که من بعنوان یک کارشناس موسیقی لازم میدانم اطلاعاتی را به مردم بدهم...
گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ میشود گفت کمتر از انگشتان دست هستند خوانندههایی که بتوان تمام آثارشان را در کنار اعضای خانواده گوش کرد و دلواپس خطرات فرهنگی آن نبود و یکی از مطمئنترینِ آنها «مجید اخشابی» است؛ نوازنده خوش ذوق و متبحر اهل شهسوار که حالا مدت هاست بعنوان یکی از مردان تراز اول موسیقی اصولی و قابل اعتنای کشور مشغول به فعالیت است.
ما هم در یکی از همین روزهای ماه مبارک رمضان جاری، اخشابی را با زبان روزه به خبرگزاری کشاندیم تا هم گفتگویی جذاب و انتقادی حاصل آن شود و هم اخشابی با زبان روزه و طاقتی که آخرهایش دیگر داشت ته می کشید، معرفت را بر ما تمام کرده باشد.
گفتگویی که اتفاقا در حوزه تخصصی موسیقی، بسیار چالشی و جذاب از آب در آمد و گوشه های خواندنی هم به زندگی خودِ مجید اخشابی داشت.
این و شما و این گفتگوی تخصصی، انتقادی، چالشی، شخصی و ماه رمضانی «خبرگزاری دانشجو» با مجید اخشابی...
***
«خبرگزاری دانشجو»؛ نسبت به همکارانتان خیلی آدم فرهنگی به حساب می آیید. یعنی حداکثر فعالیت فرهنگی خیلی از همکارانتان تاسیس یک کافی شاپ است! ولی شما مجله دارید و موسسه موسیقی و استودیو و...
بله البته سرمایه گذاری در فرهنگ و هنر قابل قیاس با یک کار اقتصادی معمولی بی دردسر نیست. نه به لحاظ تخصصی که نیاز دارد و نه به لحاظ بازدهی اقتصادی.
«خبرگزاری دانشجو»؛ در دانشگاه هم ازتان می خواستند که آواز بخوانید؟!
موقعی که من دانشجوی عمران بودم از ما خواستند یک جُنگی بسازیم برای دانشگاه. ما هم که دنبال بهانه بودیم برای پیچاندن کلاس ها، این بهترین بهانه موجه بود! خلاصه دو سه ماهی را با این بهانه از کلاس ها در می رفتیم! اتفاقا در شب اصلی جشن و وسط نواختن موسیقی، عده ای از دانشجوها شروع کردند شعار دادن علیه ما! ما نمی دانستیم که ادامه بدهیم یا نه. یک مقداری که فضا شلوغ تر شد، ما هم سریع صحنه را خالی کردیم و در رفتیم!(خنده) از دانشگاه در رفتیم و رفتیم لب دریا. چند ساعت که گذشت موقع غروب رفتیم دانشگاه ببنیم آخر ماجرا چه شده، دیدیم هنوز هم ماجرا ادامه دارد و دارند شلوغ می کنند. منظورم این است که اجراهای دانشجویی ما هم با این جور خاطرات همراه بود!
بالاخره طول کشید که نگاه مسئولین به این موضوع، یک نگاه واقعی بشود...
«خبرگزاری دانشجو»؛ یعنی الان نگاه مسئولین واقعی شده؟
واقعیتش هنوز هم نه. یعنی ظرفیت های هنر و حتی کارهای فرهنگی دانشگاهی اصلا به طور شایسته ازشان استفاده نشده.
«خبرگزاری دانشجو»؛ خوابگاهی هم بودید؟!
نه. حقیقتش یک مقدار از خوابگاه واهمه داشتم. از فضای شلوغ و تخت های روی هم و... ترسناک بود برایم! البته کم و بیش می رفتم و خیلی هم فضای خوبی داشت اتفاقا. ولی انصافا دوران خوشی بود آن موقع ها.
«خبرگزاری دانشجو»؛ خودتان چه موسیقی هایی را گوش می کنید؟
بیشتر موسیقی های تلفیقی ایرانی را دوست دارم. واقعاً نمی توانم با موسیقی رپ و جاز و متال و... ارتباط برقرار کنم. هر چند که بالاخره جنسی از موسیقی است اما من هیچوقت با این ها ارتباط برقرار نمی کنم. اما سایر موسیقی ها، کلاسیک، جدید، مدرن، ایرانی، خارجی، همه را گوش می کنم که ببینم مخاطب چه گوش می کند و الان چه موسیقی هایی مطرح شده است. البته کلا زیاد وقت نمی گذارم برای این کار.
«خبرگزاری دانشجو»؛ هنوز هم دلداده موسیقی سنتی هستید؟
شکل قدیمی و تکراری موسیقی سنتی را نه. مدت هاست ابداع و خلاقیت جذابی در حوزه موسیقی سنتی بتوان یک اثر خیره کننده و مسحور کننده به حساب بیاید، مشاهده نمی کنیم. تلاش هایی شد که کارهای جدید و زیبا انجام بشود اما آن چنان موفق نبودند. اما به نظر من باید کار جدید و متفاوتی در موسیقی انجام شود. یعنی موسیقی دانهایی که تمرکزشان روی موسیقی سنتی است باید به فکر یک نوآوری ویژه جدیدی باشند.
«خبرگزاری دانشجو»؛ یک مقداری درباره زیرزمینی شدن موسیقی هم صحبت بکنیم...
این پدیده از معضلات نظارتی فرهنگی کشور ماست. به هر حال علت اصلی زیر زمینی شدن کنترل نامناسب چرخه شنیداری مجاز است. اما از طرفی هم این اتفاق دارد می افتد و دستگاه نظارتی توان جلوگیری از تولید و انتشار آن ها را ندارد. فقط نشسته ایم و می گوییم این کار نشود. خب این طور که نمی شود کنترل مناسبی داشت. آن هم حالا که فضای سایبری بشدت گسترش پیدا کرده. بعد هم فرآیندی در کشور «مجاز سازی» می کند. خیلی ها بودند که کارهای اولشان زیر زمینی بوده اند ولی به مرور می آیند و مجاز می شوند و باز جایی که می بینند باید بالانسی به وجود بیاورند دوباره می روند سوی غیر مجاز و همین طور تا آخر.
ببینید بازی کردن در جایی که قاعده مند نیست خیلی سخت است. مثلا شما داری فوتبال بازی می کنی، تیم حریف توپ را با دست گل می کند و داور هم قبول می کند. موسیقی ما الان چنین حالتی دارد. یعنی داور منطقی نیست و حتی بعضی جاها اگر داور هم توپ را گل قبول نکند، مردم آن را گل می دانند. حالا تو بیا و بگو گل نبود، ولی مردم آن را قبول کرده اند. موسیقی ما الان اینطور شده. و ما سردرگمیم که چه باید کرد. مثلا شما می بینید فلان موسیقیدان در داخل مملکت کار می سازد و به او توجه نمی شود. بعد می رود برای یک شبکه ماهواره ای دو تا کار می سازد. بعد به شدت مورد توجه قرار می گیرد. الان مشکل ما همین است. شما می بینید به یک عده ای گیر می دهند که آقا شما اصول تلفیق موسیقی را رعایت نکرده اید، بعد از آن طرف به کسی توجه می کنند که انگار همین الان از خواب پا شده و دارد با آن صدای گرفته می خواند! یا مثلا سعی می کند صدای یک بچه یا حتی صدای زن در آورد. خب بخشی از مردم هم هستند که به خاطر متفاوت بودن، برای این ها دست می زنند و تشویق شان می کنند.
ببینید مردم الان یاد گرفته اند که کار متفاوت بخواهند، کار جدید بخواهند، حالا به هر قیمتی که شد. در حالی که با این شکل، اصول و قواعد موسیقی دارد نابود می شود.
«خبرگزاری دانشجو»؛ اما این ها از ماندگاری اثر می کاهد؛ یعنی این که یک اثر با این شرایطی که گفتید، اصلاً نمی تواند یک اثر ماندگار به حساب بیاید؛ هر چندکه شاید مخاطبین مقطعیش خیلی هم بالا باشد...
شمالی ها یک مَثَلی دارند که می گوید « سگ سفید قیمت پنبه را می آورد پایین.» یعنی درست است که خودش نمی تواند پنبه بدهد اما همان کرک و پشم سفیدش قیمت پنبه اعلا را کاهش می دهد. مساله ما هم بی شباهتبه این ضرب المثل نیست. مثلا جریان موسیقی صحیح و با کیفیت باید یک شاهراه باشد و بقیه یک راه کوچک. ولی الان می بینید که مثلا رپ می آید و یک سیل راه می اندازد و موسیقی کلاسیک را له می کند و می رود. و تو دلت را خوش می کنی که این هنوز هست و جریان اصیل هنوز وجود دارد؛ پس رشد و نمو و نوآوری چه می شود؟ دلمان را خوش کنیم به این که فقط هست؟! موسیقی کلاسیک باید پیشرفت بکند، گسترده بشود. من خودم تا قبل از این هیچ وقت انتقاد نمی کردم. چون می گفتم که شائبه هایی پیش بیاید. اما مسائلی در موسیقی پیش می آید که من بعنوان یک کارشناس موسیقی لازم می دانم اطلاعاتی را به مردم بدهم که این اطلاعات علمی را هم مردم بدانند. وگرنه این طور نیست که الان با کسی مشکل داشته باشم. نه الان هم دارم کارم را می کنم و فعالیتم را دارم. اگر هم اعتراضی می کنم به شخص نیست واقعا. من بعنوان یک کارشناس دارم می گویم که باید این وضعیت مدیریت بشود. البته من شخصا اعتقاد دارم فیلتر باید در موسیقی برداشته بشود و هر کسی اثرش را ارائه کند، مردم هم بهترین قاضی هستند و خیلی خوب قضاوت می کنند.
«خبرگزاری دانشجو»؛ یعنی داوری و فیلترینگِ فعلی نه تنها کمکی نمی کند، بلکه ضرر هم می زند؛ درست است؟
آفرین. مثلاً یک شعری بود برای ایران سروده شده بود. در قسمتی از آن خطاب به ایران می گفت «پادشاه واژه های من تویی». گفته بودند که کلمه «پادشاه» را عوض کنید شایسته نیست...
«خبرگزاری دانشجو»؛ حتماً سلطنت طلبی است!!!
من گفتم آقا! ما واژه سلطان را خطاب به امام رضا علیه السلام به کار می بریم ایشان سلطان مملکت ما هستند، گفتند نه عوضش کنید بهتر است! آن وقت کس دیگری می آید و یک سری اراجیف می خواند، و خیلی راحت هم در فضای مجازی و بدون فیلترینگ منتشر می کند و به راحتی به دست مردم می رسد. خب شما نگاه کنید ما در یک چنین شرایط فیلترینگ بی رحمانه ای به سر می بریم. در واقع انقدر سیستم نظارتی ما انقدر نابخردانه دارد عمل می کند که بیشتر گل به خودی می زند. تأکید می کنم منظور من سیستم کلان است، وگرنه تمام کسانی که دارند در موسیقی تلاش می کنند دارند خون دل می خورند. یعنی تمام کارشناسان و همین دوستان نظارت دائماً به شان حمله می شود و آن بندگان خدا هم سینه شان را سپر این بلاها کرده اند. ولی به نظر من سیستم کلان و سیاست گذاری موسیقی جلوی این معضلات را بگیرد...
«خبرگزاری دانشجو»؛ دقیقاً چه معضلاتی؟
نباید باعث زایش موسیقی زیر زمینی نشود. من سال هاست این را می گویم که اصلا در موسیقی باید فیلترینگ را کنار گذاشت و قضاوت را به مردم سپرد. درباره شعر همین طور. خب وقتی یک شعر مزخرفی خوانده می شود که در آن پر است از سیاه نمایی نسبت به جامعه، مردم ما خودشان این را خیلی خوب می فهمند و آن را از سبد شنیداری خودشان حذف می کنند. اگر هم بعضی این طور نیستند باید کاری کنیم که به این فهم برسند و این تفکر غلط و زبان سخیف را خودشان حذف کنند. آخر یعنی چه که شعری در مخالفت با مقدسات خوانده می شود.
ببینید من این را بارها گفته ام دستگاه نظارتی باید بیاید برای این افرادی که بدون هیچ آموزش و تخصص حرفه ای وارد موسیقی شده اند را به نوعی هدایت کنند و آموزش غیرمستقیم بدهند، یعنی اصلا با اینها حرف بزند. خب وقتی اتفاقی مثل الان می افتد و این ها را سریع طرد می کنیم، این ها می روند و اتفاقا با چهار تا کار غیر مجاز، کلی هم طرفدار پیدا می کنند. و اینطوری هر چه ادا و اصول در بیاری بیشتر دیده می شوی و بیشتر به تو توجه می شود.
«خبرگزاری دانشجو»؛ به نظرتان این جریانات باعث تنزل ذائقه مخاطب ایرانی نشده؟ مثلاً مخاطبی که تا چند سال پیش آثار اصولی و صحیح گوش می کرده حالا برود رپ گوش کند...
قطعا تاثیر می گذارد. ببینید هر چند که برخی اثرها جذابیت های آنی فراوانی برای مخاطب درست می کند، اما هیچکدام از این جور کارها ماندگار نمی شود. اما در واقع آن شش ماه یک سالی که مخاطب آن را گوش می کند وقتش هدر شده دیگر.
شما ببینید مگر همه ما با ادبیات فارسی آشنا نیستیم؟ و مگر همه ما شعر سره را از ناسره تشخیص نمی دهیم؟ پس چرا بعضی موقع ها به یک سری مهملات و خزعبلات گوش می کنیم؟ من چند بار از شاگردهایم دلیل این موضوع را پرسیده ام، بچه ها می گویند که می دانیم که چرت و پرت است ها، ولی باحال است! گوش کردن این ها حال می دهد! قدیم ها به این جور شعرها می گفتند شعر «بند تنبانی»، حالا الان بالاخره اینجور شعرها را از شعرهای درست باید تشخیص بدهیم دیگر. شما نگاه کنید وقتی می خواهیم لباس بخریم، حواسمان هست که کیفیت لباس خوب باشد و مدل خوب و شایسته ای داشته باشد، اما وقتی موسیقی مورد نظرمان را انتخاب می کنیم، هر محتوایی و هر ترانه ای ممکن است به انتخاب مان دربیاید. یعنی آن قدر به این موضوع توجه نداریم. این بد است دیگر. حتی مثلا میبینی که دانشجوی دکترا هم نشسته و دارد همان شعر بند تنبانی را گوش می کند! عجیب است واقعا.
«خبرگزاری دانشجو»؛ حالا چطور می شود این تغییر ذائقه ها را اصلاح کرد؟
ببینید برای ذائقه سازی در کشور ما کار خاصی انجام نمی شود. در واقع دستگاه های نظارتی ما تلاشی در این راستا نمی کنند. هیچ نظام آموزشی که مردم را در این مورد توجیه کند وجود ندارد.
«خبرگزاری دانشجو»؛ پس می شود گفت که سیستم نظارتی موسیقی ما نیازمند بازنگری اساسی است؟
بله حتما.
«خبرگزاری دانشجو»؛ شما بعنوان یکی از خوانندگانی که کاملا مورد وثوق صدا و سیما هستید و زیر و بم نگاه سازمان به مقوله موسیقی را می دانید، عملکرد سازمان صدا و سیما را درحوزه موسیقی چطور می بینید؟
باید یک کمی نگاه ایزوله و محدود به موسیقی را تغییر بدهد. ببینید ما یک برنامه جدی و قابل اعتنا و منظم در حوزه موسیقی نداشته ایم، اگر هم چنین برنامه ای داریم یک برنامه فان و بی محتوا بیشتر نبوده. برنامه هایی که در آن هیچ فکر و برنامه ریزی قوی برای ارتقای موسیقی وجود ندارد. شما نگاه کنید برنامه هایی که می خواهند موفق باشند می آیند غیرمجاز ترین ها را پخش می کنند که بیشتر دیده شوند!
مثلا در حوزه سینما برنامه های مثل هفت تولید می شود. تا به مسائل دنیای سینما بپردازد. آن هم سینمایی که متعلق قشر محدودی از جامعه است. آیا نباید برای موسیقی چنین برنامه ای داشته باشیم؟ موسیقی که بسیار بسیار فراگیرتر و همه گیرتر از سینما است. اگر سینما حداکثر یک دهم زمان یک عاشق سینما را بگیرد، اما در موسیقی می بینید که خیلی ها ساعت ها موسیقی گوش می کنند و با آن در ارتباط هستند. واقعا مردم خیلی بیشتر از بقیه هنرها با موسیقی در ارتباط هستند اما...
«خبرگزاری دانشجو»؛ در سال های اخیر شاهد کم کار شدن چهره های نام آشنای موسیقی شده ایم. به نظرتان نگاه فعلی حاکم بر موسیقی باعث کم کار شدن هنرمندان شهیر و محبوب موسیقی نشده است؟
یک بخشی بخاطر این است که حقیقتش خواننده هایی که چهره شده اند دیگر حال و حوصله بعضی مسئله ها را ندارند. درباره خودم مثال بزنم وقتی می خواهم یک کاری بسازم دیگر حوصله گیر دادن های الکی مثل این که فلان شعر را کج کن و فلان بیت را... واقعا انسان خسته می شود.
بخش دیگر هم این است که چهره های محبوب گزیده کار تر هم هستند و هر چیزی را نمی خوانند.
«خبرگزاری دانشجو»؛ در این سالهایی که فعالیت کرده اید چه چیزی بیش از همه چیز شما را آزار داده؟
اینکه آدم ها صادق تر و واقعی تر در این عرصه حاضر باشند. رقابت لازمه فضای موسیقی است اما در فضایی سالم، قاعده مند و صادق.
«خبرگزاری دانشجو»؛ یک کمی برویم سراغ ماه مبارک. بچه که بودید روزه کله گنجشکی هم می گرفتید؟
آره. مگر کسی هست که با این جور روزه آشنا نباشد؟!
«خبرگزاری دانشجو»؛ بچگی ها که روزه می گرفتید قایمکی چیزی نمی خوردید؟ راستش را بگویید!
در روزه کله گنجشکی که خوردن تقریباً مجاز بود! ولی جز آن نه چیزی یادم نمی آید.
«خبرگزاری دانشجو»؛ یک شر بازی یا خاطره ای که مربوط به ماه رمضان کودکی هایتان باشد برایمان تعریف می کنید؟
(مکث و خنده) یک خاطره جالبی یادم آمد!
یک بار ماه رمضان سفری به دیار خودمان در ارتفاعات البرز رفته بودیم با دوستان. طبیعتا مهمانان من مسافر بودند و روزه نبودند ولی من قصد روزه کرده بودم. هر چه قدر هم مهمانان من اصرار می کردند که روزه نگیر من قبول نمی کردم. اتفاقا مسیرمان جوری بود که باید پنج ساعت از کوه و کمر بالا می رفتیم، خودِ من هم نگران شده بودم که نکند طاقت نیاورم! دوستان هم هی شیطنت می کردند ولی من هم چنان اراده ام را حفظ کردم! آخر سر حدود ساعت 5 بعد از ظهر بود که به اقامت گاهمان رسیدیم. بچه ها هم خواستند کباب درست کنند. من هم خودم رفتم و برایشان کباب درست کردم. (خنده) بچه ها هی می گفتند راستش را بگو اذیت نمی شوی؟! می گفتم بابا وقتی یک آدم قصد روزه می کند دیگر دلش نمی خواهد که چیزی بخورد. پس الان هم که شما دارید کباب می خورید من دلم نمی سوزد که چرا نمی توانم بخورم!
«خبرگزاری دانشجو»؛ در پایان اگر حرف پایانی هست گوش می کنیم...
در هر صورت بازدید از خبرگزاری و برگزاری این جلسه بسیار برایم جالب بود و چقدر خوب که یک خبرگزاری به نام «دانشجو» داریم. بالاخره بدنه اصلی اجتماع در نقش آفرینی در آینده مملکت را دانشجویان تشکیل می دهند و انصافاً دانشجویان امروزی نسبت به قدیمی ها پیشرفت های بسیار محسوسی دارند. البته نسل ما نسل خاصی بود و تحلیل و مهارت های ما خاص و متفاوت بود. ولی خدا کند که کسی نباشد که این دوره زیبا را تجربه نکند و هیچ کس از این برهه زمانی بدون خاطره نماند.
واقعا از برو بچه هاي دانشجو متشکرم... فکر نميکردم درباره موسيقي هم اينجور زحماتي بکشيد.
دستتون درد نکنه... کاش واقعا توجهي هم به بعض خواننده ها بشه. اين همه کار خوب با محتوا داديم از صدتا رپ و چرت و پرت ديگه بهتر ولي.... ولي هي سنگ ميندازن. مرسي مرسي.
گفتگوي خيلي خوبي بود...استفاده کرديم. با صحبتهاي بجا و منطقي آقاي اخشابي عزيز کاملا موافقم. به اميد روزي که اين اتفاقها رو در موسيقي کشورمون شاهد باشيم...
دستتون درد نکنه... کاش واقعا توجهي هم به بعض خواننده ها بشه. اين همه کار خوب با محتوا داديم از صدتا رپ و چرت و پرت ديگه بهتر ولي.... ولي هي سنگ ميندازن. مرسي مرسي.
از دانشجو هم ممنونیم
ما یه استادی داریم هم چهره و موهاش خیلی شبیه آقای اخشابیه
هم مثل آقای اخشابی همیشه درحال خندیدنه((: