شيرين‌ترين نمازي که خواندم/ حکايت نماز يک دختر بچه ۱۱ ساله
از گوشه کنار نشریات دانشجویی؛
گفت در اتوبوس داشتم مي‌رفتم يک مرتبه ديدم خورشيد دارد غروب مي‌کند يادم آمد نماز نخواندم، به بابايم گفتم نماز نخواندم، گفت خوب بايد بخواني، حالا که اينجا توي جاده است و بيابان، گفت برويم به راننده بگوييم نگه‌دار...
تعداد نظرات: ۱
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۳۹ - ۱۳۹۳/۰۹/۰۱
احسنت . آموزنده بود . می بایست برای رضای خدا از افکار و اعمال دینی خود دفاع کنیم و البته خجالت نکشیم .برای عمل صالح هیچ ریایی هم در کار نیست .
ارسال نظرات
captcha
آخرین اخبار