گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» ـ محمدهادی صحرایی؛ آب زنید راه را هین که زوار حسین می رسند از راه درازی که تنها با پای عشق می توان پیمود، هرچند که پای تن در آن آزرده گردد و پرآبله. آنها می آیند باتنی خسته از سفری که به خاطر ارادت و عشق به ارباب بی کفن بر خود خریده اند. سفری پیاده در سرمایی که نمی تواند حرارت محبت حسین را از سینه این مؤمنان بگیرد. آنها می آیند وگرد و غبار راه بر چهره دارند و حسرتی که فرونشسته و آتش عشقی که فراگرفته و افروخته تر شده و مشتاق تر. آنها مثل ما دیگر حسرت زیارت اربعینی کربلا را ندارند ولی عطش حضور و عشق حرم هنوز در قلبهاشان موج می زند. آنها می آیند تا برایمان از خاطرات و خطرات عاشقی بگویند از پای برهنه رفتن ها و سختی به تن خریدن ها، از آن اتحادی که بینشان بود و بی نظیر بود و فارغ از تزویر قالتاق هایی که عمامه انگلیسی به سردارند و خالی از تحجر تکفیری ها. از آنکه چگونه سگان هار داعشی زوزه ناامیدانه می کشیدند و کاخ آمال مفتی های حرف مفت زن وهابی را ویران می کردند. از آن بگویندکه چگونه عراقیها از آنان منعمانه پذیرایی و اکرام می کردند با غذایی یا شربتی و یا دستمالی که عرق از چهره زائران گیرند و حتی با مشت و مالی که خستگی از تنشان برگیرند. و اکنون ما به شما می گوییم ای عزاداران حسین خوشابحالتان که از زیارت خدا و مصافحه با رسولش می آیید و آفرین به غیرتتان و یالیتنا کنا معکم فأفوز معکم.
شما که حسین ندیده اینگونه عاشقش شده اید دیگر یاران حسین را ملامت نمی کنید که چرا تن به تیر و سنان دادید و در شب عاشورا که واقف به کشته شدنتان شدید مُردن هزارباره را برگزیدید و آنرا احلی من العسل دانستید. دشمن خبر نداشت که کشتن حسین ختم حادثه نیست و خیل بیست میلیون نفری یک روزه ی خونخواهان حسین نفس اولاد یزید را خواهد برید. او خواست تا انتقام بدر و خیبر را بگیرد ولی نمی دانست خونخواهان حسین در تجمع بی نظیر خود برای تمام مظلومان تاریخ اعاده حق می کنند. این کربلائیان که به هل من ناصر حسین لبیک گفته اند در اصل همه یاران مهدی اند که تکبیر گفته اند و در مقابل جبهه استکبار هل من مبارز گفته اند. آنها در این رزمایش عاشقی بیست میلیون نفر تجهیز کرده اند و اگر قرارشان عاشورا باشد و عرصه عصر ظهور، تا آخرین عدد مردان آزاده حاضرند. چراکه اینان آنانند که از ظلم کدخدا یزید، به ستوه آمده اند و نه به حیله ابن زیاد در شایعه اردوی سپاه شام وقعی نهاده اند و نه به وعده ملک ری اعتمادی دارند نه به امان نامه های شمر. تحریم فرات و قحط غذا هم نمی تواند آنها را متزلزل کند و آنها تنها حسین را کشتی نجات می دانند و چراغ راه و تنها به وعده بهشت حسین دل خوش کرده اند. و چای تلخ روضه او را به شهد و شربت دنیا نمی دهند.
آنها فرهنگ عاشورا را که ماناست برگزیده اند هم برای آنکه دریافته اند که تنها گزینه روی میز در مقابل یزید مبارزه و جهاد است و نیز تنها یاد حسین تسلی بخش دردهای بسیارشان است لذا خون او را پرچم مبارزه کردند و اینگونه مهیای رزم شده اند. آنها می آیند و می مانند و می دانند که دشمن نمی ماند چرا که "جاء الحق وزهق الباطل" و" إن الباطل کان زهوقاً". و آمریکا و انگلیس و اسرائیل خواهند رفت. داعش و تحجرعربی و تزویرعثمانی نیز زیر دست و پا له می شوند و در سرای امید دوباره خورشیدی خجسته خواهد دمید و قیام سرخ حسین با تأسیس نظام سبز مهدوی به ثمرخواهد نشست و مهدی فاطمه به پا خواهد خاست و خواهد آمد و بمانَد و آمدنش را مقدماتی است و اگر کربلا مرکز عالم عشق است و نجف مرکز خلافت مهدوی، باید که این زمین رهوار و هموار و زمینه مهیای آن شود. پس وقت سفر آمد برادر گام بردار ، دست از هوس از خورد از آرام بردار.