به گزارش خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، احزاب سیاسی یکی از نمادها و علائم جوامع پیشرفته در به کارگیری روشهای دموکراتیک برای اداره جامعه و کشور هستند. دموکراسی و تحزب دو واژه همزاد یکدیگر هستند و در صورت وجود احزاب قدرتمند در کشور، میتوان امید حل ریشهای مسائل کشور را نیز در ذهن پروراند.
تحولات سیاسی روزهای آغازین انقلاب و محوریت عناصر اصلی شورای انقلاب در حزب جمهوری اسلامی، نشان دهنده موافقت نظام سیاسی جمهوری اسلامی با ایجاد و فعالیت احزاب در کشور بود. با این حال باید توجه داشت که نوع نگاه به عملکرد و نقش احزاب، یک گزارهٔ بنیادین در بازتاب نتایج فعالیتهای آنها در سطح جامعه خواهد بود.
در این راستا بازخوانی نوع نگاه اسلام و غرب به موضوع احزاب، باید مورد توجه قرار گیرد. رهبر کبیر انقلاب در این مورد میگوید: «این طور نیست که حزب بد باشد یا هر حزبی خوب باشد. میزان ایده حزب است و اگر ایده چیزی دیگر باشد این حزب شیطان است، هر اسمی هم داشته باشد، بنابراین ما باید کوشش کنیم حزبمان را حزب الله کنیم.» (امام خمینی (ره)، ج۱۷، صفحه ۴۵).
رهبر انقلاب که به راستی و به اعتراف دوست و دشمن، ادامه دهنده افکار امام راحل (ره) هستند، در دیدار با دانشجویان کرمانشاه در سال ۹۰، با بیان اینکه اسلام با فعالیت حزبی مخالف نیست تاکید میکنند: «ما دو جور حزب داریم: یک حزب عبارت است از کانالکشی برای هدایتهای فکری؛ حالا چه فکری به معنای سیاسی، چه فکری به معنای دینی و عقیدتی. اگر چنانچه کسانی این کار را بکنند، خوب است. قصد عبارت از این نیست که قدرت را در دست بگیرند؛ میخواهند جامعه را به یک سطحی از معرفت، به یک سطحی از دانائی سیاسی و عقیدتی برسانند؛ این چیز خوبی است. البته کسانی که یک چنین توانائیای داشته باشند، به طور طبیعی در مسابقات قدرت، در انتخابات قدرت هم آنها صاحب رأی خواهند شد، آنها برنده خواهند شد؛ لیکن این هدفشان نیست. این یک جور حزب است؛ این مورد تأیید است. میدان باز است؛ هر کس میخواهد بکند، بکند.
یک جور حزب، تقلید از احزاب کنونی غربی است - حالا من گذشته را کاری ندارم - احزاب کنونی غربی به معنای باشگاههائی برای کسب قدرت است؛ اصلاً حزب یعنی مجموعهای برای کسب قدرت. یک گروهی با هم همراه میشوند، از سرمایه و پول و امکانات مالىِ خودشان بهرهمند میشوند، یا از دیگران کسب میکنند، یا بندوبستهای سیاسی میکنند، برای اینکه به قدرت برسند. یک گروه هم رقیب اینهاست؛ کارهای مشابه اینها را انجام میدهد تا آنها را از قدرت پائین بکشد، خودش بشود جایگزین. الان احزاب در دنیا غالباً اینگونهاند. این دو حزبی که در آمریکا به نوبت در رأس کار قرار میگ یرند، از همین قبیلند؛ اینها در واقع باشگاههای کسب قدرتند. این نه، هیچ وجهی ندارد. اگر کسانی در داخل کشور ما با این شیوه دنبال تحزّب میروند، ما جلویشان را نمیگیریم! اگر کسی ادعا کند که نظام جلوی تشکیل احزاب را گرفته است، یک دروغ واضحی گفته؛ چنین چیزی نیست؛ اما من اینجور حزبی را تأیید نمیکنم. اینجور حزب سازی، اینجور حزببازی معنایش عبارت است از کشمکش قدرت؛ این هیچ وجهی ندارد.»
به گواهی تاریخ؛ صحنه سیاسی کشور دربازهٔ زمانی دولتهای موسوم به سازندگی و اصلاحات، بیشتر از آنکه بستر پیگیری آرمانهای اصیل انقلاب همچون عدالت و فرهنگ اسلامی باشد، صحنهٔ آزمایش مدلهای غربی توسعه سیاسی و اقتصادی بود. در این راستا، مدل حزبگرایی غربی نیز مورد توجه قرار گرفت و اولین حزب دولت ساخته با نام کارگزاران سازندگی در جهت حفظ و تسلط بر قدرت در جمهوری اسلامی شکل گرفت. حزبی که بعدها به تدریج در بیان آشکار پایبندی به مبانی غربی نیز تردیدی به خود راه نداد و آشکارا تمام مبانی اسلام سیاسی را زیر سوال برد تا برخی اعضای باسابقه و اصلی آن از عضویت در حزب استعفا دهند!
در دوره اصلاحات که شعار اصلی دولت توسعه سیاسی بود، تاسیس احزاب مختلف به عنوان یکی از پیش نیازهای توسعه سیاسی در دستور کار دولت وقت قرار گرفت. در حقیقت در دوران توسعهٔ سیاسی دولت مبلغی از بودجه کشور را به احزاب اختصاص داد و از این رو حدود ۲۰۰ حزب تشکیل شد که بیشتر این احزاب صرفاٌ یک اسم بودند و در بسیاری موارد اعضای آنها نیز زیاد مشخص نبود. این مسئله زمانی مورد توجه قرار میگیرد که بدانیم طبق گفته مقامات رسمی، در حال حاضر حدود ۲۵۰ حزب دارای مجوز در کشور وجود دارد! در واقع بودجه قابل توجهی که صرفاٌ جهت مسائل انتخاباتی از طرف دولت خاتمی در اختیار احزاب بیشناسنامه و طرفدار او قرار میگرفت، سبب رشد قارچ گونه احزاب اصلاح طلب در این دوره شد.
بستر سیاسی آشفتهٔ دوران اصلاحات، زمینهای برای سوء استفادههای مالی افراد همسو با دولت با استفاده از تشکیل احزاب فرمایشی را فراهم کرد. احزابی که به چشم بر هم زدنی در صحنهٔ سیاسی کشور ظاهر شدند و تجربه نشان داد بیش از آنکه موجب توسعه سیاسی شوند، از طریق تولید بحرانهای روزانه، در ایجاد انسداد روند سیاسی در کشور نقش پررنگی داشتند.
تجربه تاریخی جامعه ایران نشان دهنده آن است؛ جریانی که با نام اصلاح طلبان شناخته میشوند، تنها زمانی به قواعد دموکراسی اعتقاد دارند که نهادهای قدرت در اختیار آنها باشد و روحیه تمامیت خواه آنها در تقابل آشکاری با روح فعالیتهای حزبی و لزوم رقابت سیاسی سالم در سطح جامعه است.
از طرفی تجربه نشان داده است که اصلاح طلبان در ایجاد احزاب فصلی و بیخاصیت برای قبضه کردن قدرت ید طولایی دارند. با نزدیک شدن به ایام برگزاری انتخابات مجلس دهم، اصلاح طلبان بار دیگر در صدد تاسیس احزاب فصلی و قارچی خود برآمدهاند.
خبر تاسیس احزابی چون «اتحاد ملت اسلامی ایران» و «جوانان اصلاح طلب ایران اسلامی» در ایامی که روز به روز به انتخابات مجلس دهم نزدیکتر میشویم، یادآور استفاده ابزاری اصلاح طلبان از ظرفیت احزاب فصلی برای در اختیار گرفتن مجدد قدرت میباشد.
احزابی که بر خلاف آنچه همواره گفته میشود، پس از روی کار آمدن در مناصب قانونگذاری و اجرایی کشور، به تنها چیزی که نمیاندیشند، دغدغههای مردم رای دهنده به آنها مانند اشتغال، ازدواج، گرانی و مشکلات اقتصادی است. و در مقابل از فرصت پیش آمده نهایت استفاده را برای پیشبرد اهداف حزبی خود و قبضه کردن سهم بیشتری از قدرت میبرند و در این مسیر از تقابل آشکار و پنهان با نظام نیز ابایی ندارند!
با توجه به آنچه گفته شد، برای رصد نوع فعالیت احزاب فصلی اصلاح طلب و همچنین تاسیس احزاب جدید دیگر تا انتخابات مجلس دهم! بایستی به انتظار روزهای آینده در صحنه سیاسی کشور نشست.
گزارش: محسن فرهادی