به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» فرزاد جمشیدی در یادداشتی نوشت:
جشنواره ی فجر در ابعاد خبری خود، در حصاری ده روزه قرار گرفته و در قالب اعتنای مردمی، جز به فیلم فجر، منتهی و متوجه نیست. روزگار نخست، قرار بود جشنواره، محلی برای عرضه و فروش باشد اما حالا برای ما اهل رسانه هم جشنواره فقط در قالب اخبار اختتامیه و کسب مقام و احتمالا جوایز، حایز اهمیت شده است! پنداری چیزی از درون، توش و توان جشنواره ی فیلم فجر را می کاهد. آن چیز (علت) می تواند اینها باشد:
-سینمای فعلی ایران، بزرگ تر ندارد (چه به لحاظ معنوی و چه از نگاه مادی)!
-بزرگ ترهای سینما، او را رها کرده اند (توجه دارید که "او" را برای جاندار ناطق بافهم و شعور، به کار می برند)! یعنی سینما هم شهروندی است که کسی مسوولیت اش را (اعم از مخارج تحصیل و مراحل تعالی)؛ حتی بیماری و دشواری اش را قبول نمی کند!
-خوراک سینما، محتوی است و محتوای سینما، علم و فن و هنر است. اگر شما در سینمای فعلی ایران، از این موارد به نحو چشمگیر، سراغ دارید، به مردممان هم اطلاع دهید.
-سینما ویترین جامعه است؛ سینمای ایران ویترین جامعه ی خودش نیست. مردم ما در سینما، خودشان را نمی بینند. بخشنامه ها را می خوانند و دولت ها را تماشا می کنند!
-سینما یعنی فیلم؛ فیلم یعنی تماشای یک سرنوشت و شریک شدن در یک حس که قبلا با تو نبوده یا بوده و گم اش کرده بودی..... سینمای امروز ایران از این تعریف، بسیار فاصله گرفته!
-سینمای قصه گو، سال هاست تمام شده یا حداقل دیگر خریدار ندارد؛ سینمای ایران، قصه گفتن را رها نمی کند!
-قبلا می گفتند: سیاست، پارکی است که همگان در آن قدم می زنند! حالا سینما هم، پارک و پارکینگ سیاست شده!
..................
سینمای ایران، حال اش خوب نیست! جشنواره برای روزهای دلخوشی سینماست! دارو، نزد وزیر نیست! "کشاورز" و "عزت" و "رشید" و "نصیر" و "مشایخ" و"کیمیا" و "حاتم" و "کیا" و "رستم" را به سینما برگردانید، حال اش خوب می شود!
زیاده ملالت است: فرزاد جمشیدی
منبع: نسیم