به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» جواد طوسی منتقد و تحلیلگر سینمای ایران در خصوص برگزاری جشنواره بین المللی فیلم شهر گفت: عنوان و محوریت موضوعات شهری چارچوب جشنواره شهر را تشکیل می دهد. براساس این نقطه دید و اینکه مقتضیات جامعه شهری حول چه محوری است متر ، معیار ، اهداف و سیاست های جشنواره مشخص می شود.
وی در ادامه افزود: هر جشنواره برای بقا و استمرار خود نیاز به خوراک مناسب دارد تا بتواند هر دوره را هرچه باشکوه تر و متنوع تر برگزار کند و هم اینکه به استقبال دوره های بعد برود. بنابراین با برنامه ریزی مدون در عین حال بلند مدت و آینده نگر هم در ترغیب فیلمسازان مقاطع مختلف سنی و کاری به ساخت فیلم های شهری تلاش می شود ضمن اینکه موجبات رونق جشنواره را در بخش های مختلف فراهم می کند.
این منتقد سینمایی با بیان اینکه در زمینه های مختلف سوژه ساخت فیلم های شهری برای فیلمسازان وجود دارد، گفت: طبقه بندی اجتماعی و حقوق شهروندی، معماری و بافت جغرافیای یک شهر با در نظر گرفتن ریشه های سنتی و ارائه تعریفی مناسب و همگون با جامعه معاصر از مدرنیته، رفتار شناسی نقاط مختلف یک شهر و اینکه یک شهر تا چه اندازه از شناسنامه شرقی برخوردار است می تواند از موارد ساخت یک فیلم شهری باشد. همچنین در حوزه اجتماعی مشاغل، وضعیت معیشتی، تفاوت مختلف طبقات، لهجه کلام، مهاجرت هم موارد حائز اهمیت برای فیلمسازان است مخصوصا در زمینه مهاجرت به جامعه شهری و کلان شهری چون تهران و افزایش میزان بزهکاری نقش مهمی در ساخت یک فیلم می تواند داشته باشد.
طوسی افزود: در جریان مهاجرت اقشاری که به ناگزیر در مناطق مختلف تهران اسکان پیدا می کنند باید مناسبات جدید خود را از نظر اقتصادی، فرهنگی و رفتار شناسی با جغرافیای جدید انطباق دهند واگر این هماهنگی صورت نگیرد منجر به بزهکاری و افزایش ناهنجاری، یاس و افسردگی و سرخوردگی در جامعه می شود. همه این موارد که ذکر شد سوژه فیلمسازی خوبی برای فیلمسازان خواهد بود و می توان در این موارد آسیب شناسی جدی صورت گیرد.
این تحلیل گراجتماعی( با توجه به سوابق حقوقی و قضایی وی) در بخش دیگری از صحبت های خود اشاره کرد: باید بپذیریم طبقه متوسط جامعه هویت کلاسیک خود را از دست داده اند. طبقه متوسط جامعه امروز، با توجه به پیشینه فرهنگی، برای روشن نگاه داشتن چراغ خانه و حداقل امکانات معیشتی از کمترین تفریحات خود که رفتن به سینما و تئاتر و دیگر تاثیرپذیر هایی فرهنگی است باز می ماند و رفته رفته به انسان تک بعدی تبدیل می شود. در صورتی که این شخص در گذشته نه چندان دور در شرایط متمرکز از علائق خود نمی گذشت اما شرایط اقتصادی سخت او را از هویت اصلی خود دور نگاه می دارد.
وی همچنین در خصوص ساختار یک فیلم شهری و توجه به بخش جذب توریست بیان کرد: باید اراده وسیع، همه جانبه و درعین حال جدی و دلسوزانه در خصوص ساخت یک چنین فیلم هایی بوجود آید اما متاسفانه تشکیلات موازی با ساخت چنین فیلم هایی که با منابع ارزشی و عرفی ما در تناقض است مخالفت می کنند. امروز باید بعد از گذشت آزمون و خطاهای بسیار برای کسب بازار اقتصادی باید فضای مناسبی برای جذب توریست ایجاد کنیم و نگاه یکسویه نداشته باشیم. این را هم باید در نظر داشته باشیم که مکان هایی همچون شیراز، مشهد، اصفهان، یزد و کاشان و همین کلان شهر هویت باخته تهران معیارهای خوبی برای جذب گردشگران ما خواهند داشت.
طوسی در خصوص اینکه چه فیلمسازانی با در نظر گرفتن چه معیاری در حوزه سینمای شهری می توانند موفق عمل کنند بیان کرد: خالق اثر باید نسبت به موضوع و دستمایه انتخابی خود تعصب و نوستالژی داشته باشد و همچنین جغرافیایی که در آن نفس کشیده و پوست انداخته مهمترین دلیل و عامل در موفقیت فیلمساز شهری می دانم. مسعود کیمیایی چه در دوران قبل از انقلاب و چه بعد از آن نگاه متفاوت و توام با درک بصری به مسائل شهری داشته و دارد. در فیلم های قبل از انقلاب این کارگردان لوکیشن فیلم هایش تهران در حال گذار از سنت را نشان می دهد. در فیلم قیصر فضای بازارچه نواب، کوچه امام زاده یحیی کاراکتر و شخصیت زنده فیلم او هستند که این نقطه دید کنایه آمیز و غمخوارانه و نوستالژی غریب در فیلم های رضا موتوری و گوزنها نیز مشاهده می شود. اما در فیلم های بعد از انقلابش نگاه حسرت خوارانه و تک افتاده اش نسبت به لوکیشن شهر تهران در این دور تسلسل تاریخی بازتاب عینی دارد که نمونه های قابل بحثش در فیلم های دندان مار، رد پای گرگ، مرسدس و سلطان می بینیم.
وی ادامه داد: همچنین امیر نادری، در فیلم های خداحافظ رفیق و تنگنا و مرثیه هم نگاه انتقادی و همخوان با موقعیت بحرانی و مخاطره امیز ادم هایش در جولاندهی شهری دارد. این جنس سینمای خیابانی شهری را در فیلم های زیر پوست شب و کندوی فریدون گله و صبح روز چهارم کامران شیردل و گزارش عباس کیارستمی نیز مشاهده می کنیم. در سینمای پس از انقلاب نیز برخی از فیلمسازان زاویه دید خودشان را متوجه جامعه شهری کرده اند. رخشان بنی اعتماد با نگاهی آمیخته با دغدغه مندی اجتماعی و انعکاس معضلات گوناگون جامعه شهری که شخصیت های برگزیده او را در کانون آسیب پذیری قرار می دهد به جامعه شهری می پردازد که در آثار اولیه اش همچون خارج از محدوده، زرد قناری و پول خارجی تسلط شهر بی ترحم را بر آدم ها می بینیم. او در فیلم نرگس سه شخصیت منتخب خود را در یک پرسه زنی پر کنتراست شهری قرار می دهد تا زمینه ارتباط عمیق عاطفی میان آنها و تماشاگر را فراهم سازد.
این منتقد سینما خاطرنشان کرد: زیر پوست شهر و پول خارجی دو اثر شاخص دیگر بنی اعتماد در استفاده هنرمندانه از لوکیشن شهر است. رسول ملا قلی پور وقتی به سینمای جنگ نمی پردازد در مجنون، پناهنده، نسل سوخته به جامعه شهری می پردازد. مجید مجیدی با آواز گنجشک ها و بچه های آسمان درعین نشان دادن فقر، فضیلت اخلاق و نگاه انسانی بر عدالت اجتماعی مانور می دهد.
طوسی افزود: همچنین اصغر فرهادی و پرویز شهبازی هم هرکدام در فیلم هایشان شهر را با سلائق خود و جنس زاویه دیدشان نسبت به مواجهه فرد و جامعه در گستره سینمای اجتماعی نشان می دهند. فرهادی بر اساس سلیقه خود به جامعه در حال گذار نگاه دارد و سینمای اجتماعی این زمانه را پایه گذاری می کند. وی با نگاه هوشمند و ظریف خود در فیلم هایش از یک منظر در شهر زیبا به طبقه فرودستی که بیشتر در معرض ناهنجاری های اجتماعی قرار دارد نگاه دلسوزانه دارد و از منظری دیگر در چهارشنبه سوری و جدایی نادر ازسیمین برخورد دو طبقه را که هر کدام مشکلات خاص خود را دارند به خوبی نشان می دهد و در امتدادشان شهر را در نمایشی استلیزه شده شاهدیم. این کارگردان بسیار ظریف با لوکیشن و محیط در فیلم هایش برخورد می کند و شناسنامه ای برای افرادش متناسب با جغرافیای منطقه اش ارائه می دهد.
طوسی به جشنواره شهر پیشنهاد داد: تشکیل ستاد دائمی، اتاق فکری متشکل از جامعه شناسان، مهندسین و معمارانی که ریشه در جغرافیای دگرگون شده شهری دارند و همچنین استفاده از افرادی که برخوردار از عقبه و شناسنامه فیلمسازی هستند و شهروندانی با ریشه های عمیق فرهنگی و نگران نسبت به محیطی که در آن رشد کرده اند و خاطراتشان در مقاطع مختلف سنی ثبت شده است می تواند در برنامه ریزی ها و اهداف کوتاه و بلند مدت جشنواره شهر موثر و کارساز باشد.