گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»- یادداشت دانشجویی*: بررسی نقش فمینیسم در اندیشه های غرب و شرق و بحث زن وتبین وفهم جایگاه آن موضوع پربار وسیالی است که درعصرها وفصلهای مختلف دستخوش انواع تغییروتأویل ها شده است.
چیستی واصالت شناسی زن دغدغه دیروز و امروز بسیاری از اندیشه فهمان درادوار گوناگون بوده است .
زن همان یگانه دردانه ی هستی که به سبب کثرت نقشها و کار ویژهایش مورد ارزیابی و نظریه سازیهای پرشماری از فرزانگان عالم قرارگرفته است .
نه ، تأملی باید ، این بار مثل همیشه اول حرفم وحرف اخرم را با بغض نمی خورم که با سنگریزهای از اندیشه کوه سکوتم را می شکنم .
درعصراحتمال وشک وشاید قیصری که به سرمی بردیم درامتداد همین جاده به عصربی تکلیفی فکرها واندیشه ها می رسیم ، درعصرلبخند تلخ روزگار ، درعصربیانیه های پرشمار سازمان ملل ، درعصرفکت شیت ، درعصرهمه برعلیه یکی ، درعصری که چنگیزمغول خدا نیامرز متمدنانه احیا میشود که حقوق ملتم را بیش ازپیش به باد یغما ببرد ، درعصربی تکلیفی دردها ، بانوی امروز درعصرباری به هرجهت درعصرتحریم خودخواسته ی اندیشه به سرمیبرد ، درست مثل یک چنین روزی بود که زعیم رحلت یافته وطنم امام خمینی(ره) گفتند : [ چه باید کرد؟ ] بانوی عصرمن درتعلل وتنبلی اندیشه ، خود را به عضویت حزب باد سپرده وهردم درلباس اندیشه ای که گریزازمرکز (فطرت ) اوبسیارهویدا است خودنمایی میکند .
روزی درقالب طنزسریالی فمنیسم که غالب زنان ان را درحد تعریف یک خطی می شناسند ، فمنیسم یکی ازمحصولات پرفروش مدرنیته وپست مدرن همراه با شعبات ونمایندگی های مختلف درسرتاسرجهان است که نیازی به چاپ کتاب ومقاله وتیزرتبلیغاتی ندارد ، اوهمان غذای ناپخته وخامی است که ازقضا اینجا به خورد مظلوم ترین حقیقت بشری یعنی زن خورانده میشود تا باز به لطف همه ی متفکران عالم روح که نه جسم صیقل نیافته ی زن را جانی دوباره بخشد .
بانوی عصرمن با درایتی بزرگ منشانه دست روی دست گذارده است تا ازبیرون مورد تعین وتکلیف قرار گیرد . بانو ، بانوی عصرتلاطم : درپس بی رحمی زمان که بی امان درگذراست تأملی فروتنانه را باید که شاید ازان مجرم سابقه دارکه زن را محکوم به ظلم وتلخی ویأس این جهانی کرد تاریخ را میگویم ، چشم بسته بگذرد وبگذرد وبگذرد وغبار ازشیشه های سرشارازتکرارفردا بزداید که مباد تاریخ دوباره هوس کند ازپس دیروز پیش اید .
زن دراعصارمختلف دریافته است که چه مکتبی باشد چه نباشد ، سلاح اوفطرتش وتیرتیز این سلاح نقشهای فطری اوست که با چاشنی عشق ووظیفه واحساس به اطرافیان ومحیط پیرامونش عرضه میشود .
امروز دیگرشاید صدای خش خش برگهای پاییزی ازفرسنگها راه دورمثل گذشته هرچه ملموس تر به گوش نمی رسد ، امروز این صدای هولناک خردشدن استخوان هویت من است زیرپای عابران پیاده که گوش شهرم را از هیاهو پرکرده است .
امید که زن با نگاه ارمانی خود بیابد وبه این درک برسد که راه برون رفت ازبحران زنانه عصرعوامانه فمنیست اسلامی که نه تنها قابل جمع با اسلام نیست که رهیافتی جزالتقاط ندارد راه چاره ای نیست جزاینکه باید دنیایمان را اززاویه فطرت بنگریم ، باید جامه ی شدن ها و دیگری ها را درنوردید و در گورستان اندیشه غرب قطعه ی اندیشه اندیشمندان غبار گرفته گودالی به پهنای جهل تاریخ حفر کرد و فمنیسم را به خاک سپرد .
کاش بیابیم خودمان که هیچ اندیشه مان را باید وقف احیای دوباره فطرتمان که خود راهنمایی بس شگرف درراستای ارزیابی اعمال وعملکردهای حال وگذشته مان است باید قراردهیم .
کاش بیابیم که امروزدیگرنوبت ماست که قیام کنیم ، قیامی به سرداری فطرت ونه چیزدیگر ./ادامه دارد
داوودی-فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.