به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» نشست نقد و بررسی کتاب «حدیث خداوندی و بندگی؛ (تحلیل تاریخ بیهقی)» عصر دوشنبه یکم تیرماه با حضور محمد دهقانی، مؤلف کتاب، دکتر ابراهیم موسیپور، دکتر لیلا سیدقاسم به عنوان منقد و سخنران در سرای اهل قلم خانه کتاب برگزار شد. دبیری نشست نیز بر عهده مرتضی هاشمیپور بود.
سید قاسم نیز در این نشست نکاتی را درباره کتاب دهقانی مطرح کرد و گفت: سالها پیش دکتر دهقانی در دانشگاه تهران تاریخ بیهقی تدریس میکرد و با چالشها و سوالاتی که ایشان در آن کلاسها میگفت باید انتظار نگارش چنین کتابی را میداشتیم. چون تحقیق استاد در این کتاب وسیع است و نمیتوان درباره همه قسمتهای آن قضاوت کرد.
نامگذاری عنوان کتاب با مخاطب آن همخوانی دارد
وی با بیان اینکه مؤلف در این کتاب دایره وسیعی را برای مخاطبانش در نظر گرفته است افزود: به نظر میرسد که انتخاب مخاطب در این کتاب فکر شده و آگاهانه است و به جای اینکه تنها قشر مخاطب دانشگاهی را در نظر بگیرد سعی کرده تا مخاطبان فرهیخته حوزه ادبیات و تاریخ را مد نظر قرار دهد.
سید قاسم تاکید کرد: نامگذاری عنوان کتاب هم با مخاطب آن همخوانی دارد و شاید اگر کس دیگری بود عنوان دوم کتاب که تحلیل تاریخ بیهقی است را عنوان اصلی انتخاب میکرد اما همانطور که ما در کارهای قبلی دکتر دهقانی مانند وسوسه عاشقی میبینیم میتوانیم متوجه این جهتگیری نویسنده برای در نظر گرفتن مخاطب عام برای کتابش شویم. البته باید تاکید کنم که این گستره مخاطب برای این کتاب حسن است.
وی یادآور شد: تاریخ بیهقی بیش از متون دیگر بین فرهیختگان خوانده میشود و بسیاری از پژوهشهای دانشگاهی به دلیل محدودیتی که برای مخاطبانشان در نظر میگیرند تاثیرگذاری لازم را ندارند و نمیتوانند رسالت خود را انجام دهند.
نویسنده کتاب برای رسیدن به گستره وسیع مخاطب از کیفیت کتاب نکاسته است
وی با تاکید بر اینکه نویسنده کتاب برای رسیدن به گستره وسیع مخاطب از کیفیت کتاب نکاسته است اظهار کرد: مگر جاهایی که ممکن بوده برای مخاطب دانشگاهی قابل استفاده نباشد. به هر حال اینکه یک نوع از مخاطب را در نظر بگیرد کار نگارش آن را راحتتر میکند اما در نظر گرفتن دو نوع مخاطب (دانشگاهی و عام) برای یک کتاب راه رفتن روی لبه شمشیر است.
وی در بخش دیگری از سخنانش به نقطه تمایز این اثر با سایر آثار در این زمینه اشاره کرد و گفت: روش تحقیق در این پژوهش آن را با سایر پژوهشها متمایز میکند. ایشان جهان را با دوره بیهقی شروع میکند.
سید قاسم گفت: تحلیلهای سیاسی اجتماعی با منطق مناظرهای و گفتوگویی شکل گرفته و نویسنده دائم در حال گفتوگو با تاریخ بیهقی است و ما حصل آن تحلیلهایی است که دربرگیرنده صحیحترین و اقناع کنندهترین تحلیلهاست.
وی یادآور شد: ما در تحلیل تاریخ بیهقی با متونی مواجه میشویم که ساکت و گاهی قربانی هستند و یا اینکه دروغی در دهانشان گنجاده شده است اما در این کتاب نویسنده گاهی به مثابه صدابرداری عمل میکند که ضعیفترین صداها را تقویت کرده و ما آن را میشنویم.
این پژوهشگر در ادامه با بیان اینکه نکتهیابی قابل توجهی در این تحلیلها وجود دارد افزود: گاهی دادههای کوچک در این کتاب با هم تلفیق میشوند و یک تحلیل به ما میدهند به طور مثال درباره وجود زن ما متوجه میشویم که تنها زنی که برای بیهقی قابل احترام است که شانی مادرانه دارد.
وی ادامه داد: در کتاب به معای ضمنی جملات توجه شده است به طور مثال مصداق آن را در بخشی از کتاب که بیهقی داستان مسعود را با ذکری از اسکندر یونان شروع میکند، میبینیم.
گاهی نخ اتصال این تحقیق را با بسیاری از پژوهشهای پیشین نمیبینیم
وی در ادامه سخنانش تنها ایراد کتاب را متصل نبودن آن با برخی از پژوهشهای پیشین آن دانست و یادآور شد: در واقع ما در این کتاب گاهی نخ اتصال این تحقیق را با بسیاری از پژوهشهای پیشین نمیبینیم. به طور مثال تحقیقات زیادی درباره بیهقی انجام شده اما به نظر میآید که نویسنده به صورت عامدانه از آنها استفاده نکرده است چون برخی از تحقیقات در کتاب به چالش کشیده شدند.
وی تاکید کرد: من معتقدم دهقانی به برخی از منابع پیشین نقد جدی دارد و من ترجیح میدادم به عنوان یک مخاطب بخشی از این کتاب به نقدهای ایشان به منابع قبلی اختصاص یابد.
سید قاسم در ادامه فصلی که در آن به بررسی شاهنامه و تاریخ بیهقی با یکدیگر پرداخته شده را یکی از درخشانترین فصلهای این کتاب عنوان کرد و افزود: در سراسر این کتاب یک رویکرد انتقادی حاکم است و نویسنده میتواند بیش از آنکه از شناخت بیهقی بهره ببرد از رویکرد انتقادی نویسنده بهره ببرد.
وی در همین باره اضافه کرد: بسیاری از پژوهشهای تاریخی ما دچار این ضعف هستند که رویکرد انتقادی ندارند و به طور مثال تسلیم متن تاریخ بیهقی میشوند اما ما در این کتاب شاهد چنین نگاهی نیستیم.
رویکرد انتقادی نویسنده در کتاب با بدبینی همراه است
این پژوهشگر تصریح کرد: البته این رویکرد انتقادی نویسنده در کتاب با بدبینی همراه است چون همواره در خلق آثار تاریخی در طی تاریخ سیاستهای استبدادی حاکمان دخیل بوده است بنابراین بدبینی نویسنده هم لازمه کار بوده است.
وی با بیان اینکه در کتاب نگاه پدیدار شناختی وجود دارد افزود: نویسنده در کتاب گاهی خود را به جای شخصیتهای دیگر میگذارد. به طور مثال نویسنده در تحلیلی که درباره این موضوع دارد که چرا خواجه احمد حسنی پس از وزیری شغل عارضی را به بوسهل زوزنی میدهد، نویسنده تحلیل پدیدار شناسی دارد که البته برای من قانع کننده نبود.
وی همچنین گفت: ایشان چون رویکرد اثباتی دارند بر اساس شواهد و قرائن در کتاب گمانهزنی میکنند و راه را برای مخاطب باز میگذارند. بنابراین از این منظر کتاب ایشان سنجشپذیر است و این سنجشپذیری برای کتاب حسن است.
سید قاسم در بخش دیگری از سخنانش درباره بخش دوم کتاب سخن گفت و افزود: در این بخش گزیدههایی از تاریخ بیهقی آورده شده است که خطی روایت کردن آن موجب درک روابط علی و معلولی برای مخاطب شده است. البته ما این خطی کردن را در بخش نخست کتاب هم مشاهده میکنیم.
وی همچنین اظهار کرد: قسمت بصری بخش دوم کتاب هم اگرچه زیاد رایج نیست اما در تاریخ کتابنویسی سابقه دارد و برای مخاطب جوان هم جذاب است. به هر حال ایشان تسهیلاتی را در کتابش مانند حاشیهنویسی، شمسی کردن، آوردن سالشمار و ... برای مخاطب آورده که باعث میشود گسترده نگاه مخاطبان بیشتر شود.
وی در پایان تاکید کرد: ما گزیدههای بسیاری از تاریخ بیهقی داریم اما بنا به دلایلی که گفتم این گزیده هدفمند است و میتواند برای مخاطبان امروزی خوشخوان باشد.
تحلیل اجتماعی تاریخ بیهقی در این کتاب پررنگ نیست
موسیپور نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه تحلیل اجتماعی تاریخ بیهقی در این کتاب پررنگ نیست گفت: در این کتاب درباره دیدگاه بیهقی از نگاه مردم ایران در دوره قبل از اسلام سخن گفته شده اما آیا چگونه میتوان از این نظر گفت که چه چیزی در ذهن مردم دوره هخامنشی گذشته است.
وی ادامه داد: در مقدمه کتاب گاهی برخی از نکات تکرار میشود که حاکی از نگاه معلمی نویسنده است و بسیار هم خوب است. همچنین درباره بخشی از کتاب که تشریفات و تاریخ اجتماعی ایران پرداخته شده میتوانست مطالب بیشتری آورده شود.
نویسنده کتاب سعی کرده به مدل تحلیل گفتمان نزدیک شود
وی با اشاره به مقایسه فردوسی و بیهقی در این کتاب نیز گفت: به نظرم من مقایسه این دو نفر با هم سنجشناپذیر است و اصولاً نمیتوان این دو را با هم مقایسه کرد.
موسیپور با بیان اینکه این کتاب سعی کرده به مدل تحلیل گفتمان نزدیک شود افزود: نویسنده سعی کرده در کتاب از تحلیل گفتمان استفاده کند و بر اساس آن مدار قدرت را کشف کند.
پاسخ نویسنده به انتقادات
دهقانی در ابتدای این نشست با بیان اینکه ما بیش از حد در ادبیات ملزوم غرق شدهایم، گفت: فرهنگ ما تبدیل به فرهنگ منثور نشده است. نوشتن کار بشر مدرن است اما ما در تاریخ مدرن کوشا نبودیم و البته من این مطالب را در پیشگفتار کتابم به نقل از افرادی چون ملک الشعرای بهار آوردهام.
وی یادآور شد: من با نگارش این کتاب سعی کردم تا حق ابوالفضل بیهقی را ادا کنم و سعی کنم این کتاب را از غربت دربیاورم و مردم را با آن انس دهم.
دهقانی در بخش پایانی این نشست نیز به برخی از انتقادات پاسخ گفت. وی افزود: درباره استفاده از منابع حق با دکتر سید قاسم است و من به عمد از برخی از منابع استفاده کردم و ارجاعم به منابعی چون سهیلا امیر سلیمانی برای این است که نشان دهم من آخرین منابع را خواندم اما نخواستم از آن استفاده کنم.
وی ادامه داد: بسیاری از کسانی که روی تاریخ بیهقی کار کردند حتی نتوانستهاند متن آن را بخوانند و بعد با غلط خوانی تفسیر خود را ارائه کردند. واقعاً ما در این زمینهها بی سواد هستیم و به ویژه درباره متون عربی وضعیت بدتری داریم.
دهقانی همچنین بیان کرد: درباره بدبینی نیز نگاه دکتر سید قاسم درست است اما اجازه بدهید در این زمانهای که خوشبینی متوهم حاکم شده من مانند خرمگسی در معرکه بدبین باشم چون امروزه همه ملتها با تفکر انتقادی به تاریخ خود نگاه میکنند اما ما به نداشتههایمان هم افتخار میکنیم.
وی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه در سراسر متون ادبی و تاریخی ما تعارض دیده میشود و این برگرفته از فرهنگ ماست افزود: بیهقی در چنین فضایی هزار سال پیش این تاریخ را مینویسد و باز هم توانسته از بند این تعارض بگریزد.
دهقانی درباره کمرنگ بودن تحلیل اجتماعی در این کتاب اظهار کرد: به هر حال دانش من در این حوزه نسبت به مطالعاتم در حوزه روانشناسی کمتر است و البته اگر هم میخواستم روی این موضوع کار کنم خود میتوانست یک کتاب دیگر باشد. من فرض را بر این گرفتهام که خواننده از من باهوشتر است و من تنها باید برای او سؤال ایجاد کنم.
وی یادآورد شد: من معتقدم بیهقی و ایران ربطی به هم ندارند و کسانی مانند یاحقی که این دیدگاه را طرح کردهاند دیگران را هم به بیراهه بردهاند و ما باید جلوی این دیدگاه را بگیریم.
دهقانی درباره مقایسه تاریخ بیهقی و شاهنامه نیز توضیح داد: من معتقدم میشود این دو را با هم مقایسه کرد چون هر دو به هر حال در یک دوره زیستهاند و هر دو در دوره غزنوی زندگی میکردند. از سوی دیگر شاهنامه و تاریخ بیهقی با هم شباهت زبانی زیادی دارند.
وی در پایان تاکید کرد: این یک هسته فرهنگی است و هسته فرهنگی مانند هسته اتم است و به راحتی شکافته نمیشود و حتی از طریق ژن منتقل میشود. راه شناخت فرهنگ هر کشور هم شناخت این متون است.