به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» برنامه این هفته سینمامعیار با موضوع «کارنامه دوساله سازمان سینمایی کشور» با حضور کارشناسان برنامه، مهدی آذرپندار، امیرعباس صباغ و آریان گلصورت و با اجرای سیدامیر جاوید برگزار شد.
در ابتدای بحث، مجری با اشاره به این صحبت آقای ایوبی که « بنده به عنوان مدیر سینمایی کشور همواره احساس غرور کرده ام، چرا که تجربه های مدیریتی مختلفی را در بخش های گوناگون داشته ام اما مدیریت سینمایی که سینما و سینماگرانش در سراسر دنیا شناخته شده و دارای اعتبار است غرور خاصی دارد»، از آذرپندار خواست که دیدگاهش را در این مورد بیان کند.
آذرپندار بیان داشت: بحث مفصلی است و اتفاقات مثبت و منفی در کارنامه ی هر مدیری هست، آقای ایوبی هم از این قاعده مستثنی نیست. برای بررسی کارنامه ایشان راه میانبری وجود دارد که کار ما آسان تر می شود و آن، این است که آقای ایوبی مدیر اورجینالی برای سینمای ایران نیست یعنی خیلی از اتفاقاتی که در دوره ایشان می افتد و تفکرات و سیاست هایی که وجود دارد همان اتفاقاتی است که ما در مدیریت های قبلی و عموما در دولت های اصلاح طلب شاهد آن بوده ایم یعنی همان تفکری که دهه 60 و84-80 وجود داشته است و اوضاع خیلی فرقی نکرده است، همان تعریف و تمجیدها از سینمای ایران، قبول نکردن اشتباهات، بالیدن به جشنواره های جهانی، فکر نکردن زیاد به مخاطب و به طور خلاصه همان مدیریتی که بیشتر به فکر سینماگر سینماست و حساب می کند که باید سالانه 200 فیلم داشته باشیم و 100 تا کم است و در پی جواب این سوال نیست که از همین صد تا فیلم، پنجاه و اندی فیلم اکران می شود.
چشم مدیران سینما به سمت و سوی سینماگر است نه مردم
وی در ادامه گفت: با گروه هنروتجربه 60-70 تا اکران میشود و از همینها 50-60 تا کاملا در اکران شکست میخورد و هزینههایش را در نمیآورد، ولی نفع سینماگر در این است که فیلم بسازد و خیلی از مدیران سینمای ما به جای سینما به نفع سینماگر کار میکنند و همین وضع موجودی که یک میلیون نفری که حداکثر سینما میروند را حفظ کنند، یک جامعه ثابت سینمایی از مخاطبین را داریم که بین خودشان بحث هایشان داغ می شود وخوشحال و ناراحت می شوند و این جامعه سال هاست که حساب و کتاب خودش را از جامعه اصلی جدا کرده و اتفاقات و سیاست گذاری های سینمایی هم معطوف به این جامعه سینمایی است یعنی مثلا اگر شما در مورد گروه هنر و تجربه بخواهید بحث کنید می بینید که تمام این موارد را می توان آنجا رد یابی کرد و با جزئیات درباره آن صحبت کرد.
اکثر فیلمهای ما هنر و تجربه هستند
وی افزود: اگر یک آسیب شناسی از سینمای ایران کنیم میبینیم که اکثر فیلمهای ما هنر و تجربه هستند چرا باید یک گروه حمایتی از این فیلم ها تشکیل بدهیم؟ اینکه از این فیلم ها حمایت کرده و تبلیغ کنیم از همان ماجرایی نشات می گیرد که نگاه می کنید سینماگران به چه سمت و سویی هستند و برایشان برنامه می ریزید، نگاه نمی کنید که مردم به چه سمت و سویی می روند!
صباغ: اصولگرایان و اصلاح طلبان فاقد استراتژی فرهنگی هستند
سپس امیرعباس صباغ در همین مورد توضیح داد و گفت: تا امروز با تمام تغییرات زیادی که در وزارت ارشاد به لحاظ شخص اول وزیر بوده یعنی چه دوره اول آقای احمدی نژاد که یک وزارت ارشادی بود که ابتدا از معرفی آقای هرندی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد خیلی شوکه شدند و چه دوره اول آقای خاتمی و وزیر ارشاد وقت، با این طیف سلایق مختلفی که در وزارت ارشاد بوده است چیزی که می توانیم در کل بگوییم این است که از دولت هایی که روی کار آمدند چه اصول گرا و چه اصلاح طلب، هیچکدامشان استراتژی فرهنگی مشخصی نداشتند یعنی نگاهشان به خصوص در جنبه سینما بیشتر از اینکه یک برنامه ی مشخص باشد نگاهی تاکتیکی داشته اند یعنی تلاش کرده اند به یکسری بحران های اجتماعی و بحث تبلیغی که همسو کردن افکار عمومی با آن بوده است توجه کنند. جدا از سلایقی که این دولت نزدیکی با گرایش اصلاح طلبان دارد، گزاره ای راه افتاد که حال ما خوب است، جمله ای تبلیغاتی شد و فکر می کنم یکسری نکات مثبت وزارت ارشاد فعلی را در مقایسه با وزارت ارشاد گذشته می توان نام برد ولی در کل هیچ تغییر محسوسی در راستای هنر و بهبود جایگاه سینما ندیده ایم.
روحانی در سال 88 گفت باید یک انقلاب در سینما شود
وی ادامه داد: اگر با این ساختار موجود یک مدیر اورجینال هم بگذاریم باز هم در آن سیستم حل میشود، فراموش نکنیم که در دولت آقای احمدی نژاد بحث مطرح شده ریلگذاری مجدد سینما بود و در یکسری موارد هم اتفاقاتی افتاد و برخی جاها سختگیریهایی هم شد، ولی این سختگیریها در مورد فیلمسازها موجب رشد فیلمهای مبتذل شد که فقط برای گیشه ساخته شده بود و یک انفعال کامل وجود داشت که فقط بگوییم سینماگران فیلم میسازند و هیچ مشکلی نیست.
این کارشناس سینما ادامه داد: جالب است که 8 سال بعد این جمله خود آقای روحانی است که در خرداد سال 88 گفتند باید یک انقلاب در سینما شود. باز هم در دوره های بعد این جمله را خواهیم شنید یعنی یکسری شعار و حرف های خوب که بیشتر از اینکه از یک استراتژی نشات بگیرد، نگاهی تاکتیکی دارد. یکی از برنامه های این دولت این بود که خیلی دست و پا شکسته شروع به نمایش فیلم هایی کرد که دوره گذشته توقیف شده بودند و یا به مشکل خورده بودند ولی همه میدانیم که بحث کلانی که در مورد سینما هست و اینکه باید سینما را باید به خود سینماگران واگذار کنیم و نظارت را بر عهده سینماگران بگذاریم با نمایش یکی دو فیلم محقق نمی شود و تغییر اساسی به وجود نیامده است.
گل صورت: سینما از تحولات جهانی عقب است
سپس گلصورت در مورد بحث مطرح شده بیان داشت: با عوضشدن دولت، سلیقهها هم عوض میشود و اقداماتی انجام میشود که در دولت قبلی نبوده اما بحث این است که این تغییر مدیریت آیا توانسته است که تاثیر مثبت و کلیدی در سینما بگذارد؟ این اتفاق متاسفانه نیفتاده است چون مدیرها و شعارها عوض می شوند ولی ساختار حاکم همچنان همان ساختار کهنه قبلی است. یکسری اتفاقات امتیاز است اما اینها مسکن است و ریزش مخاطب و نارضایتی مخاطب از فیلم ها، افت نفوذ سینماگران در مردم، افت نفوذ سینما در بین مردم، رشد نکردن فرهنگ مخاطبان و صنف و عقب ماندن سینما از تحولات جهانی مشکلاتی بوده که از قبل داشتیم. مشکل این است که ساختار همان ساختار قبلی است و هر کسی می آید با یکسری اتفاقات کوچک می خواهد تغییرات بزرگ انجام دهد. یک دولت می گوید دولت قبلی به یکسری گروهها بیشتر توجه می کرد و ما به گروهی دیگر توجه می کنیم، این اتفاق نتیجه ی یکسان دارد و زمانی که ما در مسیری حرکت می کنیم که رضایت یکسری گروه خاص را به دست بیاوریم نتیجه این می شود که پای مخاطب از سینما بیرون گذاشته می شود و تاثیر سینما به خصوص به طور کلی فرهنگ در بین مردم کم می شود.
آذرپندار: مردم این سینما را دوست ندارند، ولی مدیران دوست دارند
جاوید در ادامه بحث سوال کرد: « مشکل سینما چیست که در هیچ دولتی حل نشده؟» آذرپندار در پاسخ به این سوال گفت: در این سیواندی سال سیاست واحدمان ترویج سینمای روشنفکری بوده است، مردم سینما را دوست ندارند ولی مدیران دوستش دارند. دوری از الگوهای سینمای مردم پسند و داشتن قهرمان بوده است، دورههایی بوده ولی اصحاب رسانه و مدیران سینمایی متاسفانه این سینما را تمسخر میکردند و به سینمای اکشن، سینمای لوله بخاری میگفتند و این سینما مسخره میشده است که باید مردم آن را می دیدند و جالب این است که مردم دوست دارند فیلم حادثه ای یا به عبارت خودشان، فیلم بزن بزن ببینند، اما اتفاق این است که در سی و اندی سال با یک سیاست واحد، سینما پس زده شده است یعنی در دستور کار نبوده است.
سینمای دولت تدبیر و امید افسرده است
وی افزود: سالهاست که گروه سینمای کودک تشکیل میدهیم که حمایت کنیم و از آن چیزی در نمیآید، یک نفر نمیگوید که گروه حمایت از سینمای حادثهای تشکیل دهیم. وقتی به جایی میرسیم که در سه ماه پنج همایش برای تقدیر از آقای بهشتی و سینمای دهه 60 برگزار میشود و کتاب منتشر میکنیم و ممکن است که جملهای هم از آوینی بگوییم، یعنی سینمایی که در اوج اتفاقات پناه به دشت و بیابان برده بود محصولش این بود که تا مدیریت عوض شد چنان درها باز شد که دیگر نمی شد جمعش کرد.
وی ادامه داد: سیاست وجود دارد اما اشتباه است و سالهاست که همین است که صبر کنیم مردم به سطح سینماگران شبه روشنفکر برسند! برای مثال آقای شمقدری، آقای درمنش را برای ساماندهی فیلم های هنر و تجربه گذاشتند ولی خیلی فرقی نکرد. مدیران سینمای ما با این ژست می آیند که به سینما بدهکارند در حالی که سینما به جامعه ی ما بدهکار است و این سینما نتوانسته دین خودش را به مردم ادا کند. مدیران ما می آیند که سینماگران را کنترل کنند و این شیوه مدیریت در تمام دوره هاست و آقای ایوبی هم مستثنی نیست.
آذرپندار ادامه داد: نکته دیگر این است که رئیس جمهور در انتخابات و تبلیغاتش یک شعار را مطرح می کند و وقتی مدیر سینمایی انتخاب میشود و حتی این مدیر به این دولت رای نداده باید این شعار را بگذارد که مثلا این دولت تدبیر و امید است. هر عقل سلیم و وجدانی می گوید آنچه در این جشنواره ها می بینیم بررسی کنیم آیا این محصول به سینمای امید مربوط است؟ یعنی این فیلم های تلخ، خسته کننده، اجتماعی و سیاه چه ربطی به مدیریتی دارد که سبک آن سینمای امید است؟ صدای واحد این است که این سینما افسرده است. هروقت که آقای جنتی قرار است که به مجلس احضار شود یک لیست از فیلم های دفاع مقدس منتشر می شود.
صباغ: مدیران سینما به دنبال فیلم های خنثی هستند
صباغ هم در جواب به همین سوال بیان داشت: فکر می کنم مدیرانی که روی کار آمدند نگاه بلند مدت به سینما و فرهنگ نداشتند و نگاهشان به سینما این بوده که مشکلی پیش نیاید یا اگر توانستیم یک مشکل را با سینما حل کنیم. من نمی توانم بپذیرم که یک برنامه واحدی برای سینمای شبه روشنفکری بوده است و کلیه مدیرانی که داشته ایم به دنبال فیلم خنثی بوده اند که یک سر طیف، فیلم های فارسی و شانه تخم مرغی می تواند باشد و یک سر طیف آن سینمای به ظاهر روشنفکری خنثی. در هر دوره مثال های زیادی داریم که فیلمهای زیادی حرفهایی داشته اند و با آنها برخورد شده و بعد دیده ایم که اصلا موردی نبوده است که به توقیف خورده باشند. ترجیح روی این بوده که علاوه بر اینکه سینما دردسر آفرینی نکند، گره ای را هم باز کند و مشکل دیگر کنترل بیش از حد نهادهایی بوده که شاید خیلی به وزارت ارشاد و حوزه سینما مربوط نبودند، از دوسال آخر دوره احمدی نژاد یعنی از سال 90 به بعد حوزه های مختلفی در مورد سینما اظهار نظر کردند که به نظرم تا اینجا اشکال ندارد ولی وقتی وارد کار اجرایی می شوند و دخالت در کار وزارت ارشاد می شود، در سیستمی که هست مدیر تلاش می کند که به فکر صندلی اش باشد و حواشی دولت را بیش از این نکنند یعنی کار از فیلد سینما و فرهنگ خارج شده است.
گل صورت: با تغییر دولت ها باندها و گروه ها تغییر می کند نه ساختار و سیاست
گلصورت در ادامه بحث بیان داشت: دلیل اینکه با وجود تغییر دولت ها ساختارها یکسان است، این هست که ظاهرا سیاست ها با تغییر دولت تغییر می یابند ولی دخالت سیاست در فرهنگ تغییر نمی کند، ممکن است باندها و گروه ها تغییر کنند اما سهم خواهی و باندبازی ها تغییر نمی کند. مشکل سینمای ما از ابتدا همین بوده که به شدت محفلی و سفارشی اداره می شود و تفکر ثابت می ماند و اتفاقی که می افتد این است که رابطه مردم با سینما قطع می شود. در دولت آقای احمدی نژاد این شکاف خیلی عمیق شد و دولت فعلی هم زیاد به این شکاف دامن نزد ولی تلاش زیادی هم نکرد تا این اتفاق بیفتد که به سمت پیشرفت حرکت کنیم و ترجیح به این سمت است که زیاد وارد حاشیه نشویم و آرام کارمان را کنیم و فرهنگ هم زیاد در اولویت اصلی قرار ندارد.
گروه هنر و تجربه چه ربطی به مخاطب دارد؟
سپس آذرپندار به دو نکته اشاره کرد و گفت: بنده عملکرد آقای ایوبی را براساس شعارهای خودشان ارزیابی کردم و آن دفترچه حمایتی که منتشر کردند و گفتند اگر فیلمها پایان باز و قهرمان و ... نداشته باشد، ما حمایت میکنیم، امسال سینما چند قهرمان داشت؟ جشنواره سی و سوم فجر چقدر به سینمای امید مرتبط بود؟ و اینکه مدیر سینمایی صحبت از مخاطب بکند خوب است ولی گروه هنر و تجربه چه ربطی به مخاطب و حمایت دارد؟ یعنی ما پول خرج کنیم که مردم فیلم هایی را ببینند که با پول هم نمی بینند و فیلم ها انصافا غیر قابل تحمل است و در جشنواره فجر که اکران می شود سالن ها خالی می شود. مردم می خواهند فیلم خوب ببینند و این نیست. اینکه بگوییم برنامهای نانوشته به نام ترویج سینمای روشنفکری وجود دارد، به نظر بنده هم آقای ایوبی هم بهتر از برخی مدیران قبلی ترویج می کند و حداقل تکلیفش با خودش مشخص است، ولی اگر همین چیزهایی که در رسانه عنوان می شود و عملکرد ایشان این است که سراغ پنج سینماگر رفت و به آنها گفت فیلم بسازید و یکی از آنها ساخت و توقیف شد و هنوز اکران نشده، این عملکرد مدونی نبوده است.
اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 آغاز ورشستگی سینماست
وی افزود: راجع به بحث کنترل که آقای صباغ داشتند باید بگویم اگر بحث کنترل و ورود نهادهای غیر سینمایی در این دو و سه سال اخیر زیاد شده، واقعا سوالم این است که در دهه 60 سینمای بسته ای از لحاظ خیلی مضامین نداشتیم؟ آن روزها ممکن بود در خیلی از حیطه ها که الان ورود کرده ایم نتوانیم ورود کنیم. یا اواسط دهه 70، ولی این سینما پرفروش تر بود و خود سینماگران هم می گویند سینمای موفق تری بود. از لحاظ بین المللی هم جوایز بیشتری گرفتیم و از لحاظ مخاطب هم موفق تر بود. اگر بحث نظارتهای سختگیرانه به سینماست چرا دقیقا از 76 به بعد آمار فروش ما افت می کند؟ سال 75 را با 76، 77 و 78 می توانیم مقایسه کنیم که موج فیلم های تین ایجیری که نظارت کمتری هم روی آنها بود و وارد سینما شدند فروش سینما بهتر شد یا بدتر؟ اوج سال های ورشکستگی سینمای ما اوایل دهه 80 و اواخر دهه 70 هست یا خیر؟ راجع به تمام اینها می توان صحبت کرد و من موافق این نیستم که سخت گیری ها تاثیر بسزایی داشته است. الان قصه ها روی پرده است و سخت گیری هم شده بود، چقدر فروش داشته است؟!
ارشاد به فیلمی که خود پروانه ساختش را داده مجوز اکران نمی دهد
صباغ در مورد دیدگاه خود توضیح بیشتری داد و گفت: نهادهای غیر سینمایی حضورشان در سینما و وارد مرحله ی اجرا شدنشان یک مسیر غلطی است که اگر بخواهم مصداقی تر وارد شوم باید بگویم چرا گروه هنر و تجربه که به آن انتقاد دارم یک کارکرد دارد و از یک جنبه ای یک جایی شده که جدای فیلم هایی که ضدقصه و ضد داستان و هنری است، یکسری فیلم ها که مشکل نمایش دارند به اینجا می آیند؟ فیلم پرویز از جمله فیلم های بارز آن بود که وقتی ساخته شد یکسری از نماینده های مجلس در مورد فیلم صحبت کرده بودند که این فیلم قابلیت نمایش در ایران را ندارد در صورتی که فیلم، به نظرم فوق العاده خوب است. این فیلم به ورطه توقیف افتاد و به گروه هنر و تجربه آمد و بی سر و صدا با نمایش های محدود به نمایش درآمد. یکسری از ورودهای این چنینی نسبت به سینما کار را از اصول و چارچوب خودش خارج کرده که می بینیم الان فیلم قصه ها به عنوان فیلمی که ایراداتش را هم گفتیم چرا باید اینقدر جنجال برای اکران و عدم اکران آن به وجود بیاید که باز یکی از نمایندگان مجلس در مورد این فیلم بعد از حواشی و اکران گفته بود که این فیلم، فیلم بدی است اما اصلا ربطی به اتفاقات سال 88 ندارد.
آذرپندار در ادامه بحث وارد شد و گفت: الان مادر قلب اتمی فیلمش برای اکران مشکل دارد، آیا رسانه ها یا مجلس به این فیلم اعتراض کردند؟ خود وزارت ارشاد نمی تواند مجوز اکران به فیلمی بدهد که خودش پروانه ساخت به آن داده است. چرا؟ اصلا چه کسی این فیلم را دیده که از آن انتقاد کند؟ تور خارجی هم رفته و جشنواره های اروپایی را گشته است. مجلس در همه امور ورود می کند، چون اسمش مجلس است.
وزیر ارشاد از یک فیلم انتقاد می کند و فردایش رئیس سینما از فیلم دفاع میکند
صباغ اضافه کرد: ولی مجلس نمی تواند تعیین تکلیف کند و اینکه بگوید چه فیلمی اکران بشود یا نشود در حوزه اختیارات مجلس نیست. مجلس می تواند قانون بگذارد و اگر از قانون تخطی شد در نهایت وزیر را استیضاح کند. اتفاقی که در مورد قصه ها افتاد این است که مدیران سینمایی که سر کار آمدند تحت تاثیر فضای بیرونی بودند و برایشان حفظ موقعیت و حاشیه درست نکردن برای دولت در اولویت بود، آقای وزیر ابتدا به فیلم ایراد گرفت و فردای آن روز آقای ایوبی کاملا از فیلم دفاع کرد، درست است که اینجا تناقضی می بینیم، ولی من مخاطب از این برداشتم این است که شاید وزیر نگاه تاکتیکی داشته و این را گفته تا فضا آرام شود.
وی ادامه داد: یا اتفاقی که در مورد «خانه پدری» افتاد، بعد از دو روز اکران فیلم را برداشتند و بعد از آقای عیاری دلجویی کردند و بعد آقای وزیر یا ایوبی مصاحبه کرد و گفت فیلم اصلاحاتی می خواهد که ان شاالله در آینده اکران محدود خواهد داشت که ما ماندیم که دیگر محدودتر از اکران در یک سالن که بود چه خواهد شد. اینکه فروش نداریم بحثی دیگر است، ارتباط مستقیمی بین دخالت نهادهای غیرسینمایی روی فیلم هایی که به نمایش در می آید روی فروش سینما ندارد ولی روی بحث های مدیریتی و بحثی که وزارت ارشاد و سیاست های کلی که از یک مسیر مشخص خارج کند خیلی نقش دارد.
صباغ در مورد فروش دهه 60 گفت: باید شرایط آن زمان را ببینیم که اینقدر تنوع نبود و اینکه مخاطب الان حق انتخاب زیادی در فیلم های روز جهان دارد که با فاصله ی کمی زیرنویس شده و می رسد و اصلا این تنوع و تکثر محصولات فرهنگی در آن زمان نبود و گزینه ای نبود. آمار سینماروز زیاد بوده و بحث آقای گل صورت که گفتند سینمای ما از تحولات جهانی عقب افتاده همین است. ما عقب افتادیم و همین فروشمان را کم می کند ولی اگر آن زمان فروش بالایی بوده برای این است که انتخاب دیگری نداشتیم.
هنر و تجربه یک سیستم نمایش ایده آل نیست
گلصورت در بحث مطرح شده ورود کرد و گفت: اگر سازمان سینمایی قاطعیت لازم را داشته باشد خیلی از این مشکلات پیش نمی آید. در ابتدا وقتی سازمان سینمایی شکل گرفت به طور کلی ایده خوبی بود اما دیدیم که در تعریف این سازمان و زیر مجموعه ها دچار مشکل شدیم که دقیقا چه فرقی با معاونت سینمایی دارد و اگر قرار است قدرتمند تر شود چرا در خیلی اتفاقات کوتاه می آید؟ سازمان سینمایی به یک فیلم مجوز نمایش و اکران می دهد و یکسری گروهها با این شعار که فیلم را از پرده پایین میکشیم جلو می روند! یعنی هرکسی به خودش اجازه میدهد که هرکاری کند!
وی ادامه داد: اگر سازمان سینمایی قاطعیت داشته باشد و در مقابل خیلی جریان بایستد خیلی از اتفاقات پیش نمی آید، آن موقع مجبور است برای اینکه یک بخشی را راضی نگه دارد هنر و تجربه را به وجود می آورد که اگرچه یکسری فیلم ها که نمی توانستند دیده شوند حالا مخاطب دارند، ولی هنر و تجربه به هیچ عنوان یک سیستم نمایش ایده آل نیست و همه این را می دانند چون فیلم بسیار کم هزینه هم باید در یک سیستم پویا به سود برسد، قرار نیست فیلمی که با ده میلیون ساخته شده هیچ فروشی نداشته باشد. آن هم می تواند سودی داشته باشد. اگر جریان اصلی سینما را از لحاظ اقتصادی سالم کنیم آن موقع فیلم هایی که الان در قالب هنر و تجربه نمایش داده می شوند می توانند در کنار اینها با اکران های هدفمندتر به سود دهی برسند. الان هنر و تجربه هیچ سوددهی ندارد چون خود دولت پول خود فیلم را می دهد، و هرکسی هم رفت ببیند. اگر به طور کلی به فیلم های هنر و تجربه نگاه کنیم می بینیم اکثر فیلم هایی که نمایش داده شده اصلا قابل دیدن نیستند و مخاطبان دلیلی نمی بینند که آنها را ببینند.
وی افزود: اگر سازمان سینمایی قاطعیت داشته باشد و جلوی کارهای فراقانونی بایستد آن موقع دیگر نیاز نیست که برای راضی نگه داشتن همه دست به کارهایی بزند که نتیجه ی خیلی مطلوبی هم ندارد.
نسل جدید سینما اعتقادی به مخاطب ندارد
در ادامه گفتگو، آذرپندار در مورد فیلم اولی ها صحبت کرد و گفت: نسل جدیدی در سینما ظهور کرده که تکنیک را خوب بلد است ولی اصلا اعتقادی به مخاطب ندارد. اگر نسل جدید، نسل درخشانی است مبارک آقایان باشد و اگر واقعا فکر می کنیم نگران کننده است این را نکته مثبتی نمی دانم، فیلم اولی هایمان هنر و تجربه ای ترین فیلم هایمان است و این خیلی عجیب است، در تمام دنیا فیلم اولی دغدغه این را دارد که خودش را در سینما تثبیت کند یعنی از فیلم 1 بتواند به فیلم 2 برسد، چه سیاست و بستری مهیا کردیم که فیلم اولی اینقدر بی محابا فیلم ضد مخاطب و ضد قصه می سازد؟ مثال میزنم که خانم سهیلا گلستانی یک فیلم کوتاهی به اسم «بازگشت» دارند که در جشنواره های مختلفی جایزه گرفته و شبیه به فیلم «یک حبه قند» است، چه شده که ایشان به فیلم 2 رسیده است؟ همه مبهوت بودند که این فیلم راجع به چیست؟! یا مثلا « بوفالو»، این فیلم ها در چه مورد هستند و قرار است راجع به چه چیزی صحبت کنند؟ مخاطبی که آنجا نشسته باید متوجه فیلمها شود؟
وی خاطرنشان کرد: وقتی به آقای امیرحسین ثقفی جایزه میدهیم و آقای سام قریبیان را که فیلم برای مخاطب ساخته کنار می گذاریم نتیجهاش چیست؟ دانشگاه هنر ما دوست دارد مثل چه کسی فیلم بسازد؟ آیا دوست دارند مثل فیلم اول مصطفی کیایی فیلم بسازند یا مثل شهرام مکری فیلم بسازند؟ کدام به نفع مردم است؟ عصر یخبندان روی پرده داشته باشیم یا اشکان و انگشتر متبرک و چند داستان دیگر؟ کدام به نفع مردم است؟ آقایان راجع به اینها صحبت دارند؟ پرویز به نفع مردم است یا مثلا فیلم اولی بسازیم که مردم هم بنشینند و ببینند؟ ظهر جمعه یا در قطار و سینما و ... هم بشود دید نه اینکه موسیقی متن فیلم سی دقیقه نفس نفس زدن یک شخصیت 150 کیلویی باشد. به نظرم این فیلم ها برای مخاطب عام ساخته نمی شوند و دغدغه مخاطب عام هم وجود ندارد. فیلمسازی را داریم که 18 فیلمش توقیف شده و حالا آن را اینترنتی می فروشد! آقای شیروانی می گوید من به مخاطب باج نمی دهم! این جمله به چه معناست؟ پس چرا در سینما برایش ساختار بلیط فروشی طراحی می کنی؟! پس در خانهات بفروش.
فیلم اولیها حس گیشه را کنار گذاشتهاند
وی ادامه داد: فیلم اولیها کاملا گیشه را کنار گذاشتهاند و احساس میکنند که در دانشگاه هنر فیلم اکران میکنند. مدرسه ای فیلم می سازند و مدل آقای فرهادی، کیارستمی، قصه های به شدت مینیمال و دغدغه هایی که آخر نمی فهمیم چه بود و حرف های جهان شمولی هم می زنند، بعد هم در جشنواره های خارجی 4 تا جایزه هم می گیرند. شما برنامه هفت جشنواره را ببینید، همه می گویند خیلی خوب بود و بعد از جشنواره نشست می گذارید و منتقدان می گویند خیلی جشنواره بدی بود و این عجیب است! فیلم اولی های ما اشتباه می روند و جشنواره هم به آنها باج می دهد یعنی گروه هنر و تجربه ایجاد می کند و مثلا برای فیلم روز مبادا و ... گروه ویژه ایجاد می کند و بعد سام قریبیان و علی ملاقلی پور بیرون می مانند، خب اینها اگر کمی زرنگ باشند می گویند فیلم بعدی را هنر و تجربه می سازم که جایزه می دهند و تقدیر می کنند، چرا برای مردم فیلم بسازم؟
صباغ در ادامه بحث اضافه کرد: آقای قریبیان در نشست مطبوعاتی بعد از فیلم در جشنواره گفت که مشکلاتی پیش آمد. در فیلم 360 درجه حرفی مطرح می شود و موردی بوده که مدیریت محافظه کار ترجیح داده که فیلم 360 درجه در جشنواره نباشد، روز مبادا هم فیلم خنثی است.
سپس صباغ به توضیح سینمای خنثی پرداخت و گفت: سینمای خنثی یک سینمای مطلوب برای مدیران و منتقدین است. یعنی اگر فیلم حاشیه داری نباشد مثل فیلم گناهکاران، اگر در فیلم گناهکاران پایانی که قریبیان مدنظر داشت می آمد حرف و حدیث پیدا می شد چون حتی ایشان در نشست مطبوعاتی گفت که ترجیح می دهم که حتی در این مورد صحبت نکنم.
ایشان در ادامه در مورد فیلم اولی ها صحبت کرد و بیان داشت: اینکه فیلم اولی ها به هنر و تجربه گرایش دارند را نمی دانم به این حساب بگذاریم که شوک وضعیت اقتصادی ضعیف است و اینها این را به این قالب می آورند که از حمایت هایی برخوردار باشند و حداقل فیلم هایشان به نمایش دربیاید و یا اینکه واقعا بدعتی که سر هنر و تجربه گذاشته شد که نقدهای خیلی جدی به آن وارد است اما من یکی از دلایلش را دخالت های غیرسینمایی می دانم. به طور مشخص در مورد 13 فیلم از گروه هنر و تجربه که در سال پیش به نمایش درآمده مورد پرویز را مثال می زنم که وقتی با اینگونه فیلم ها که دغدغه اجتماعی دارد و اتفاقا فیلم پرویز واقعا هشداری به جامعه می دهد و جهان شمول است و به درد جامعه ی ما هم می خورد، وقتی با چنین فیلمی برخورد می شود و نمی گذارند که به نمایش دربیاید یک نارضایتی نه برای کارگردان بلکه برای طیفی به وجود می آید که می دانند سراغ یکسری موضوعات اینچنینی نباید بروند.
وی افزود: مدیریتی که در مورد آن صحبت کردیم که چگونه فکر می کند ترجیح می دهد گروه هایی بوجود بیاورد که فیلم های اینچنینی را به نمایش دربیاورد. خبری آمد که نمی دانم در حد بحث و گمان بود یا جدی مطرح شد که میخواستند فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» را به هنر و تجربه ببرند و نمایش دهند که در کشور نزدیک یک میلیارد شده است، یا فیلم «خانه پدری» که کاری با موضوع آن ندارم که خوب یا بد بوده است و آن را به هنر و تجربه می برند برای اینکه سر و صداها را خوابانده است. جدول فروش 13 فیلم سال پیش گروه هنر و تجربه خیلی جالب است که 830 میلیون فروش داشته و 650 میلیون آن برای دو فیلم گربه و ماهی، و پرویز است که فکر می کنم این دو تا اگر در اکران عادی هم به نمایش در می آمدند قطعا فروشش از این بالاتر می شود.
وی افزود: وقتی ماهی و گربه در هنر و تجربه نزدیک به 500 میلیون می فروشد یعنی مخاطب خودش را دارد و هیچ اشکالی ندارد که این فیلم باشد. ما در مورد رتبه های پایین فیلم های هنر و تجربه صحبت کنیم که فروش های 10-15 میلیون دارند و با زمانی که بلند مدت و رایگان دولت به آنها امکانات داده است. فیلم هایی که به عنوان فیلم اول در جشنواره سال پیش دیدیم تکنیسین های خوبی دیدیم که فیلمساز نیستند و می خواهند یک معضل اجتماعی مطرح کنند یا حرف تازه ای داشته باشند، شهرام مکری در ماهی و گربه حرف جدیدی نمی زند و دغدغه شخصی را دنبال کرده اما از لحاظ فرمی چیز جدیدی به سینما آورده اما مشکل از اینجا شروع می شود که یکسری از اینها که متاسفانه جریان برگرفته رو به کپی سازی آورده اند و از قبل هم بوده است که از کپی کارهای آقای کیارستمی آغاز کرده اند و بعد در مورد اصغر فرهادی انجام شد و حالا هم چنین ژانری پدید آمده است و دغدغه شخصی خودشان هم نیست.
فیلماولیها ناامیدکننده بودند
گلصورت هم در مورد فیلم اولیها دیدگاهش را بیان کرد و گفت: خیلی به فیلم اولیها امیدوار بودم، اما متاسفانه وقتی خیلی از آنها را در جشنواره دیدیم ناامیدکننده بود. بخشی از این اتفاق به مدیریت مربوط است و بخشی به خود فیلمسازان مربوط می شود. یک بحث در اینجا هست که فیلمساز جوان ما واقعا چه افقی دارد یعنی می گوید این فیلم را بسازم صرفا برای اینکه ساخته باشم و اصلا همین برایش کافیست. وقتی آقای بهرام توکلی هر فیلمی که ساخته از لحاظ تجاری ضرر کرده و باز با ستاره های سینما کار می کند و اکران می گیرد و مورد حمایت بانک ها است، الان فیلمساز جوان با چه انگیزه ای جلو بیاید؟ مارتین اسکورتیزی برای فیلم جدید خود «سکوت» گفت که 8 سال دنبال سرمایهگذار گشتم، اما این اتفاق در اینجا نمی افتد و این موجب بی انگیزگی در سینما می شود و سینماگران ما به فضای شخصی خودشان می روند و حاصل فیلمی است که می بینیم. در همه جای دنیا جریان اصلی، جریان غالب است و فیلم هایی که حرف های شخصی میزنند در کنار اینها مخاطبانشان را پیدا میکنند، اما اینجا جریان غالب این است که هرکس برای خودش فیلم میسازد.
وی ادامه داد: پرویز و گربه و ماهی جهان بینی و ساختاری دارند اما اکثر فیلم هایی که از گروه هنر و تجربه دیده ایم فیلم هایی هستند که دلیلی ندارد مخاطب اینها را ببیند. طبق آمار رسمی که خود صدا و سیما یا ارگان های دولتی می گویند بخش قابل توجهی از مردم ایران شبکه های خارجی را نگاه می کنند، این خطرناک تر است؟ یا فیلم خانه پدری؟ وقتی جلوی این فیلم ها را میگیریم انگیزه کشته می شود و خیلی از فیلمسازان اول هم وقتی پیشکسوتان خودشان را میبینند که اتفاقی برایشان نیفتاده طبیعتا بیانگیزه میشود و البته ایراد هم به خودشان وارد است که نتوانسته اند جهان به روز و قابل تفکری خلق کنند.
صباغ در ادامه، در مورد فروش گربه و ماهی صحبت کرد و گفت: بنده نگفته ام که فروش 500 میلیون خوب است ولی در جدول فروش که برایتان می خوانم که ماهی و گربه 470 و پرویز 180 میلیون فروخته اند که بقیه 31، 16، 15، 28، 16، 5، 5/1 و ... بوده است، وقتی در ظرفی که در هنر و تجربه است 500 میلیون فروخته می شود می توان گفت که این فیلم پتانسیل این را داشت که اگر در چرخه اصلی قرار بگیرد فروش بیشتری داشته باشد و همین که در این ظرف اینقدر فروش داشته یعنی مخاطبی از این جنس هم این فیلم را دوست دارد.
شبکه نمایش خانگی به حال خود رها شده است
صباغ در مورد نمایش خانگی توضیح داد و در این مورد بیان داشت: یکی از اتفاقاتی که درشبکه نمایش خانگی از دولت قبل افتاد و همچنان هم ادامه دارد این است که احساس میشود هرچه در یک زمینههایی نظارت و سختگیری شده در شبکه نمایش خانگی به حال خود رها شده و شما هربار که در سوپر مارکت محل میروی 3-4 تا فیلم میبینی که چه به لحاظ طراحی پوستر و چه به لحاظ فیلم و خلاصه داستان، ناهنجاری هست که خیلی ضربهزده و مخاطبی با هر سطح سلیقای این فیلم ها را که میبیند ناخودآگاه به وضعیت فیلم های موجود تعمیم میدهد.
ایشان در ادامه به بحث زود آمدن فیلم ها بر روی نمایش خانگی پرداخت و گفت: در همه جای دنیا باید 6 ماه بگذرد و کم کم فیلمها وارد شود اما در اینجا یک ماه بعد از فیلم، دیویدی فیلم به شبکه نمایش خانگی میآید و خیلی در فیلم اثر میگذارد.
گلصورت هم با اشاره به این مطلب که شبکه نمایش خانگی عرضه نسبتا مناسبی پیدا کرده گفت: مریضی در شبکه نمایش خانگی کمتر است و فرصت برای آثاری که می توانند مخاطب زیادی داشته باشند وجود دارد اما سازنده ها به هیچ عنوان از این فرصت استفاده نکرده اند و اغلب فیلم ها شکست می خورد. فیلمی که سطح پایین و شانه مرغی است به کنار اما از فیلمساز باتجربه ای مثل کمال تبریزی هم می بینیم که فیلم «ابله» برای جذب مخاطب ساخته نشده و وقتی مخاطبان ما می توانند به راحتی سریال های به روز دنیا را ببینند دلیلی ندارد که چنین سریال سطح پایینی را نگاه کنند.
این سینماگران هستند که تصمیم میگیرند نه دولت
آذرپندار در صحبتهای پایانی خود گفت: نمایش خانگی محل خیلی مناسبی است و تقاطع سیاست های سازمان سینمایی برای این است که متوجه شویم مشکل سینمای ما ممیزی و دخالت نیست و اینکه اینجا هیچ کدام از اینها وجود ندارد و اوضاع خیلی خرابی وجود دارد. مشکل نمایش خانگی این است که خیلی مخاطب خودش را چیب فرض کرده است. در پایان باید بگویم که سینماگران هستند که تصمیم می گیرند نه دولت.
برنامه رادیویی سینمامعیار پنجشنبهها ساعت 14:30 دقیقه از رادیو گفتوگو پخش میشود. برنامهای با اجرای سید امیر جاوید و تهیه کنندگی و سردبیری محمد جواد طالبی که سعی دارد ضمن پرداختن به مسائل اساسی سینمای ایران سطح آگاهی مخاطب از فیلمهای روی پرده را بالا ببرد.