گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، نامه وارده: شورش عزیزی؛ به کردستان؛ دیار جاده های جنگی، استانی مرزی و محروم خوش آمدید. اینجا ایستگاه تعطیل فعالیت های عمرانی است و با داشتن اکثریت منابع زیرزمینی و معادن سنگ، طلا و..... کردستان از محروم ترین مناطق کشور است. در باور پایتخت نشینان؛ مرز نشینان غیور و در باور محافظان مرز؛ قاچاقچی، کردستان شهر خون و آشوب و بی امکاناتی در بستری از زمان میزبان شما ست که در مرکزیتش هنوز پارک شهری مرکزی وجود ندارد، اوج اشتغال در کردستان راننده تاکسی شدن است.
دیاری که زمانی به دارالعلوم شهرت یافته الان کتابخانه مرکزی ندارد. استانی که پسوند فرهنگی بودن را یدک می کشد سکان مدیریت فرهنگیش را دلسوزان به دست نگرفته اند. با افتخار که بدانید کردستان تنها استانی ست که روزنامه ندارد.
روایت مدیریت های سفارشی هم حدیثی است ماندگار؛ چه بسیار دیپلم هایی که با سفارش مدیر شدند و در پروسه به نام مدیریت مدارک تحصیلی گرفتند. پیاده روهای این دیار همچون آش نذری سالی یکبار باید تعویض گردند و زیباتر آنکه شهری ست با خیابان های یکطرفه بسیار؛ در این دیار انجام هر طرح مصادف است با تعویض دو استاندار و سه شهردار و ... اینجا دیاری ست که در رقابت انتخاباتی بین طناز و دکترا؛ بدون شک چکمه های قرمز برنده می شود تا تخصص و ...
به کردستان سرزمین مهر انگیزی خوش آمدید؛ قفل پیشرفت در کردستان سالهاست که باز نشده گویی این قفل را بی کلید ساخته اند و فکر نکنم زیبایی های لبخند دکتر ظریف هم دردی از این مریض دوا کند. کردستان سرزمین مناره و گل دسته در حالی میزبان حضورتان است که اکثریت آثار تاریخیش رو به نابودی ست در حالی که اگر مدیران شایسته سکاندار امور بودند دیار دارالعلوم بی کتابخانه مرکزی نمی ماند.
آقای روحانی؛ چند سالی است پروسه زیبای آتش سوزی اتفاقی هم مهمان این دیار شده و هر ساله به میزان کافی جنگل و پوشش گیاهی کردستان را به سمت کویری شدن هول می دهد. سد سازی در این دیار با اوج توان در حال انجام است و دریغ از بازخوردی از این ذخیره سازی؛ البته بهتر است بگویم این مرزداران غیور در بحث آب هم بخشنده اند و آب های این دیار را همسایه ها می برند و ما همچنان نظاره گر هستیم شاید فرجی بشود.
سند توسعه کردستان هنوز هم به قول برخی ها؛ کاغذ پاره ای بیش نیست و کردستان و ساکنانش با توسعه غریبه هستند. بعد از سی و شش سال هنوز ساکنان کردستان برای درمان بیشتر مریض ها ساک سفر بر دوش نهاده و به پایتخت می آیند البته یک چیزش خوب است آنجا از هوائی که شما استشمام می کنید آنها هم نفس می کشند.
کردستان سرزمین روابط است نه ضوابط، کافی است که دستت به ریسمان دولتی نصب گردد و دیگر در فراز و نشیب های سیاست دچار ترقی و پس رفت خواهی شد اما هیچگاه از دایره خوبان بیرون نخواهی رفت. دیار فرهنگی کشور ایستگاه تعطیل مدیریتی ست و مدیران کردستان را سکوی پرتاب به جایگاه های مهم تر می دانند. کردستان دیار سبزه و گل، میعادگاه علم و اندیشه به دلیل ناکارآمدی برخی مدیران و تنگ نظری عده ای از پایتخت نشینان حال خوبی ندارد.