به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» هفتاد و ششمین نشست دوشنبههای کتاب اندیشه فرهنگسرای اندیشه به نقد و بررسی کتاب «امت و امامت» دکتر علی شریعتی اختصاص داشت. در این نشست که بنابر برنامه قبلی قرار بود احسان شریعتی فرزند دکتر علی شریعتی و عباس منوچهری عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس حضور داشته باشند، بیژن عبدالکریمی دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال سخنرانی کرد. این نشست عصر روز گذشته (دوشنبه دوم شهریورماه) در آمفی تئاتر فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
در این نشست هم همانند نشست قبلی دوشنبههای کتاب اندیشه، ـ نشست نقد و بررسی کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» که با حضور ابراهیم فیاض و صادق زیباکلام برگزار شد ـ بیش از اینکه به نقد و بررسی کتاب پرداخته شود مسائل دیگری مطرح شد. اگرچه مسائلی که عبدالکریمی به آنها پرداخت عمدتاً مباحث اصلی و مهمی در حوزه اندیشه بودند اما ارتباطی به موضوع این نشست نداشتند و اندک زمانی از این نشست دو ساعته به کتاب اختصاص داده شد.
عبدالکریمی صحبتهایش را به گفته خودش با یک مقدمه هرمنوتیکی آغاز کرد و گفت: آثار شریعتی جزو دسته آثاری است که در دوره خودش مورد استقبال زیادی قرار گرفته است و احتمالاً دهه پنجاهیها به خاطر دارند که هنوز کسی روی دست شریعتی نیامده که آثارش اندازه کتابهای او تیراژ داشته باشد. با این حال حادثهای که در عصر ما رخ داده این است که نوعی رویگردانی عظیم یا چرخش معنایی و هرمنوتیکی در جامعه ما اتفاق افتاده است. در واقع مطالعه آثار شریعتی به ما نشان میدهد که با دگرگونی افق تاریخی، افق معنایی تغییر و با دگرگونی افق معنایی، مضامین هم تغییر می کنند.
وی ادامه داد: به عبارتی آثار شریعتی در دوره و زمان خودش به یک صورت خوانده و تعبیر میشد و در دوره امروز ما به گونه دیگری خوانده و تعبیر میشود چون با دگرگونی و تغییرات یک دوره زمانی، معانی، تعابیر و احساسات هم تغییر میکنند. پس اینکه تعبیر ما از شریعتی تغییر کرده ربطی به شریعتی ندارد و در مورد همه افراد و همه دورهها صادق است.
وی در ادامه مثالهایی در خصوص چرخشهای معانی زد و افزود: مثلاً در دورهای در کتاب «۵۳ نفر» بزرگ علوی آن ۵۳ نفر برای مردم اسطوره بودند اما الان در دوره ما از این ۵۳ نفر به عنوان دونکیشوت یاد میشود، یا مثلاً در یک دوره زمانی یک سری افراد مجاهد بودند اما امروز از همان آدمها به عنوان تروریست یاد می کنیم. یا مثلاً از کتاب «امت و امامت» دکتر شریعتی تا پیش از انقلاب به عنوان کتابی با تکیه بر رهبری انقلابی و مستقل از بلوک شرق و غرب سیاسی یاد میشد اما بعد از انقلاب این کتاب به عنوان مانیفست استبداد دینی تلقی شد. پس این چرخشهای هرمنوتیکی فقط مربوط به گذشته نیست و در هر عصر و دورهای اتفاق میافتد.
عبدالکریمی ادامه داد: ممکن است که در یک زمانی ما فکر کنیم کار درستی انجام میدهیم ولی دورهها و نسلهای بعدی، ما را به عنوان کسانی بشناسند که درکی از مسئله نداشتیم. در واقع ما با نوعی پارادوکس هرمنوتیکی مواجهیم، منظورم هم از هرمنوتیک در اینجا، تفسیر است. به نوعی ما هیچ متنی را فارغ از شرایط تاریخی نمیتوانیم بفهمیم، چون انسان همواره اسیر شرایط تاریخی است و انسان فوقتاریخی یا بیرون تاریخ نداریم چون شرایط تاریخی همواره برفهم ما تاثیر گذاشته است و هر دوره تاریخی برای خودش افق معنایی دارد. بنابراین معنا یک امر ثابت نیست و در هر دورهای معانی به یک گونه شکل میگیرند؛ مثلاً معنا و درک حافظ قرن هشتم با حافظ قرن دوازدهم فرق دارد.
این استاد فلسفه در ادامه سیاست زدگی و ایدئولوژی زدگی را دو مشکل آدمهای عصر حاضر دانست و گفت: متأسفانه ایدئولوژی زدگی، سیاستزدگی و حب و بغضهای ما در دوره موجود اجازه نمیدهد که متون را درست بفهمیم چون هرکسی چیزی که خودش از متن برداشت کرده است را مطرح می کند و این نحوه صحیح مواجه با متن نیست. باید توجه داشته باشیم که بین ایدئولوژی و تفکر و فلسفه سیاسی تفاوت وجود دارد؛ ایدئولوژی سوال می کند و درجا منتظر جواب است، میخواهد خیلی فوری یک جواب آره یا نه بگیرد ولی فلسفه و تفکر سیاسی یک سیر دانایی است.
وی افزود: فلسفیدن و فلسفه دانستن نیست، عشق به دانایی و سیر از جهل مرکب به جهل بسیط است. در عصر فعلی تفکر به ایدئولوژی تبدیل شده است و اینگونه اندیشیدن و جواب دادنهای آنی و یک کلمهای مرگ تفکر را با خود به همراه دارد. ما سعی داریم همهچیز را ایدئولوژیک کنیم. مثلاً بپرسیم شریعتی مستبد بود یا لیبرال و دموکرات و زود هم جواب بدهیم. انسان اهل ایدئولوژی در مواجه با یک متن آن را قربانی میکند.
بخش دوم صحبتهای عبدالکریمی به بررسی کتاب «امت و امامت» اختصاص داشت. وی در خصوص این اثر گفت: عنوان کتاب، یعنی «امت و امامت» یک تعبیر تئولوژیک است. مراد شریعتی از امامت، امامت در عصر حاضر است نه امامت در عصر تاریخی. اشکالی که کتاب دارد این است که زبان متن، یک زبان تئولوژیک است اما روح مطلب ضد تئولوژیک است، به عبارتی زبان کتاب دوگانه است. ایراد دیگر کتاب به اصطلاحاتی که شریعتی استفاده کرده است برمیگردد. مثلاً او امت را یک جامعه اعتقادی و ایدئولوژیک معرفی کرده است منتها این تعریف بستگی دارد که ما مناسبات اجتماعی را چگونه تعریف کنیم.
وی افزود: شریعتی در این کتاب از جامعهای صحبت می کند که مناسبات آن فکری است و امامت یعنی رهبری فکری. به گفته شریعتی در این کتاب، امام در جامعه به دنبال مصلحت و به حقیقت وفادار است. یعنی امام در جامعهای که شریعتی معرفی میکند موظف است که جامعه را به خیر برساند حالا چه مردم خوششان بیاید چه خوششان نیاید، یعنی به گفته شریعتی، وظیفه امامت، اصلاح جامعه است در حالیکه در جوامع لیبرالی وظیفه امام و رهبر، به رفاه رساندن جامعه است چون جامعه خیر خودش را میداند.
وی ادامه داد: شریعتی در مورد فرق نظام امامت با دیکتاتوری مطرح کرده که در نظام امامت مردم به اختیار خودشان به نظام امامت تن میدهند و اجباری در کار نیست منتها نکته مهم در این بین این است که جامعهای که ایدئولوژیک نیست باید چه کند؟ در واقع چیزهایی که برای یکی امر ارزشی تلقی میشود برای ما ضد ارزش است.
نویسنده «شریعتی و سیاستزدگی» اضافه کرد: رهبرها عمدتاً با ۴ روش روی کار میآیند: زورگویی و قلدری، کودتا، وراثتی، دموکراسی و انتخابات. اما شریعتی خواهان گونه دیگری از روی کار آمدن رهبر است. او عقیده دارد که رهبری یک حقیقت است که مردم آن را تعیین نمیکنند بلکه آن را کشف میکنند.
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال گفت: شریعتی همیشه به لیبرال ـ دموکراسی نقد داشته و انتقادات او هم انتقادات تازهای نیست و همیشه بوده است. مثلاً یکی از نقدهای او این است که در بین لیبرالها همیشه نوعی فردگرایی وجود دارد و افراد در این نظام آزادند اما شریعتی به جامعهگرایی اعتقاد دارد و اعتقاد دارد که جامعه حق بیشتری دارد. یا مثلاً در نظامهای لیبرال رهبران برای اینکه رأی بیاورند باید مطابق خواست تودهها رفتار کنند و مطابق میل آنها رفتار کردن یعنی انحطاط و زوال اخلاق در حالیکه شریعتی در کتاب «امت و امامت» امام را وفادار به ارزشهای اخلاقی معرفی کرده است و اعتقاد دارد که باید دموکراسی رأسها را به دموکراس رأیها تبدیل کنیم.
عبدالکریمی در ساعات پایانی نشست از چشمانداز دیگری به کتاب «امت وامامت» شریعتی نگاه کرد و توضیح داد: همان طور که در ابتدای جلسه گفتم می توان خوانش و فهمهای متفاوتی از یک متن داشت حالا بیایید به این کتاب گونه دیگری و از چشمانداز سیاسی- اجتماعی نگاه کنیم. امروز نیهیلیسم تمام جهان را فراگرفته است و فرد فقط به خود میاندیشد، در چنین جهانی، امر سیاسی مرده و به امر اقتصادی تبدیل شده است. در عصر حاضر سه گونه مناسبات بین انسان ها وجود دارد: مناسبات سیاسی که یک رابطه آمرانه و دستوری است مثل رابطه پلیس با ما که برحسب قانون است.
وی در ادامه سخنانش اظهارداشت: روابط اقتصادی که یک رابطه دو طرفه است مثل خریدهای روزانه ما از فروشندگان و رابطه سوم که برمبنای گفتگوست رابطه برپایه فرهنگ است. در این رابطه من با شما حرف میزنم شما یا به حرف من گوش میدهید یا قبول نمیکنید و حرف خودتان را میزنید منتها نکته مهم اینجاست که رابطه برپایه فرهنگ، یک رابطه خلاقانه است و حیات هرجامعهای به بودن چنین رابطهای بستگی دارد. یعنی اگر این رابطه نباشد یک پای جامعه میلنگد. به عنوان مثال من میتوانم با دانشجوهایم حالت آمرانه و استادی داشته باشم و به آنها به چشم یکسری دانشجو که در حال یادگیری هستند نگاه کنم اما میتوانم با آنها رابطه فرهنگی و دوستانه داشته باشم و با آنها درباره مسائل مختلف حرف بزنم. پس دو حوزه جدا از هم وجود دارد: اقتدار((Authority و نفوذ یا دوستی .(Influence)
این استاد فلسفه صحبتهایش را با یک پرسش تمام کرد و گفت: حوزه دوستی، حوزه بده و بستان نیست، رابطهای برپایه عشق و دوستی و به نوعی انسانیترین نوع رابطه است. مفهوم دوستی همان چیزی است که در سنت تاریخی ما به آن ولایت گفته میشود و خب میبینید که برمبنای صحبتهای اولیهام در خصوص چرخش معانی، در عصر فعلی، ما ولایت در حوزه نفوذ و دوستی را به حوزه اقتدار بردیم و از آن معنی دیگری ساختیم. به عبارتی چیزی که ما امروز از امر ولایت میفهمیم با ولایت سنت تاریخیمان تفاوت دارد.
وی در پایان سخنانش تأکید کرد: اگر ما با این چشم انداز به کتاب «امت و امامت» شریعتی بنگریم، میفهمیم که صحبتهای شریعتی بسیار انسانی است چون او از امامت و رهبری حوزه نفوذ و دوستی صحبت کرده است نه رهبری و ولایت اقتداری و سوال آخر اینکه برای من، فعالیت در حوزه فرهنگ، سیاسیترین کاری است که میتوانم انجام دهم اما شما اگر وقت کردید، زمانی از روزمرگی فاصله بگیرید و فکر کنید، به این فکر کنید که در عصر حاضر که امر سیاسی مرده، امر سیاسی چگونه میتواند باشد؟ من که با صعوبت و سختی این پرسش سخت درگیرم و هنوز هم پاسخی برای آن نیافتم.