به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» نشست خبری سریال «تنهایی لیلا» با حضور محمدرضا لطیفی کارگردان، محمدرضا شفیعی تهیهکننده، حامد عنقا نویسنده، آفرین اویسی، نسرین مقانلو، بهروز شعیبی، بهادر زمانی و مینا ساداتی از بازیگران مجموعه، امروز سهشنبه ۳ شهریورماه در موسسه فرهنگی وصف صبا برگزار شد.
لطیفی در ابتدای این نشست درباره حاشیههایی که این کار داشته است، بیان کرد: معمولا هر کاری که بیشتر دیده میشود، حاشیههایی هم در بردارد و این مسالهای بسیار طبیعی است.
وی با اشاره به تعامل خود با نویسنده کار، گفت: نویسنده متن خود را مینویسد و بعد از آن کارگردان در اختیارات خود، نگاهش را وارد کار میکند. در این سریال حامد عنقا به عنوان نویسنده در حدود ۲۰ جلسه به ما سر زد و ما با هم در تعامل بودیم. با این حال هر کاری را که کارگردانان مختلف میسازند، طعم کار متفاوت خواهد بود چراکه نگاه این کارگردانان متفاوت است اما در نهایت درام این قصه را عنقا خلق کرده است. من هم در قسمتهایی از کار نظراتی داشتم و با او مطرح کردم.
در ادامه نشست، کارگردان «تنهایی لیلا» درباره غیرقابل باور بودن شخصیت محمد در داستان، عنوان کرد: این شخصیتها غیرقابل باور هستند چون در اقلیت قرار دارند اما این آدمها وجود دارند. ما فردی را شاهد بودهایم که دیجی بوده است و بعد در حوزه علمیه مشغول به درس خواندن میشود. آنچه که غیرواقعی بودن شخصیت سریال مربوط میشود، با متن و فیلمنامه در ارتباط است و باید نویسنده کار آن را توضیح دهد اما من هم به نوبه خود وقتی کاری را میپذیرم، مدافع آن هستم. از جمله انتقاداتی که به سریال مطرح میشد این بود که این دختر نصف خارج را گشته است و حالا ازدواج او با محمد غیرقابل باور است اما لیلا در شخصیت محمد به دنبال چیزی است که تاکنون نیافته است. ما در شروع قصه میفهمیم که محمد مرده است و نیمی از داستان سریال مشخص میشود و حالا در ادامه میخواهیم بگوییم که چرا این دختر با محمد میماند و در اصل آموزههایی که با آنها زندگی میکند، در ادامه سریال نمایش داده میشود.
این کارگردان تلویزیون درباره قسمتی از سریال که محمد انگشتان خود را برای گناه نکردن میسوزاند، گفت: او این کار را برای گناه نکردن انجام نداد. او این کار را انجام داد تا از این حیث که در جایگاهی قرار بگیرد که حتی در مرحله اول از گناه باشد، اجتناب کند. محمد در این سریال یک بیمار است و میخواهد داروهای خود را از اتاق بردارد و در این حین افکاری به سراغش میآید که باعث میشود او بخواهند انگشتانش را بسوزاند.
در ادامه حامد عنقا نویسنده سریال در پاسخ به این پرسش که چرا شخصیتها و داستان غیرقابل باور هستند، توضیح داد: هیچ فیلمی را نمیتوان مثال زد که ماجرا به یک قصه تبدیل شود مگر اینکه استثنایی از یک قاعده باشد. اینکه شما هر روز صبح از خواب بیدار شوید و به سر کار خود بروید، نمیتواند داستان یک فیلم باشد بلکه داستان زمانی اتفاق میافتد که روند عادی به هم بخورد. وقتی درباره ما به ازای شخصیتهای سریال در جامعه حرف میزنیم، تنها باید شمایلی نزدیک به افراد عادی جامعه را در این شخصیتها ببینیم و این یک سوءتفاهم است که ما فکر میکنیم این شخصیتها حتماً باید همان افرادی باشند که در زندگی عادی میبینیم. قصه محمد در سریال «تنهایی لیلا» هم از زمانی شنیدنی میشود که این اتفاق برایش رخ میدهد و تا قبل از آن شنیدن قصه او جذابیتی ندارد. خود ما هم اگر بخواهیم خاطرهای را تعریف کنیم، چیزی را تعریف میکنیم که با دیگر روزهایمان متفاوت است.
نویسنده سریال «انقلاب زیبا» اضافه کرد: ما باید مشخص کنیم که درباره کدام جامعه حرف میزنیم. کدام پسر ممکن است در مواجهه با چنین دختری، این حرکت را انجام ندهد و یا کدام دختر ممکن است در مواجهه با پسری مثل محمد دچار چنین احساسی نشود. هر چند که ما، ما به ازای واقعی لیلا را هم داشتیم که اتفاقاً شوهرش هم نمرده است و شخصیت واقعی او نسبت به لیلایی که ما نشان میدهیم بسیار غلیظتر است. بنابراین باید مشخص کنیم که داستان برای کدام جامعه غیرقابل باور است؟ آیا از جامعه خیابانهای جردن و دربند حرف میزنیم و یا درباره مخاطبان شهرستان سخن میگوییم. ممکن است شخصیت محمد و لیلا در خیابان جردن غیرقابل باور باشند اما در جامعهای دیگر کاملاً باورپذیر هستند؛ جامعهای که تریبونی ندارد تا رضایت خود را اعلام کند.
نویسنده سریال «تنهایی لیلا» با اشاره به بازخوردهایی که از مخاطبان سریال دریافت کرده است، عنوان کرد: ما از طریق سرویس پیامکی سریال هر شب حدود ۵۰ تا ۱۰۰ هزار پیامک از شهرستانها داشتیم و ممکن است همانطور که گفتم مخاطبان سریال چندان از تهران نباشند.
عنقا با اشاره به فیلم و سریالهای خارجی و فضای تخیلی آنها، گفت: ما بسیاری از سریالهای خارجی را میبینیم که فضای فانتزی و تخیلی دارند و به طور مثال زامبیها از در و دیوار شهر بالا میروند اما هیچ واکنشی به این سریالها نداریم؛ بنابراین رویهای که در برابر این سریال گرفته شده برای من بسیار آشناست و طبیعی است که چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است.
وی درباره همکاری خود با لطیفی کارگردان سریال «تنهایی لیلا»، توضیح داد: تا جایی که زمان به من اجازه میداد، در خدمت آقای لطیفی بودم که تعامل من با او در اوایل کار بیشتر بود. بخشی از حواشی سریال به سخنانی بازمیگردد که من با بعضی از رسانهها بیان کردم. البته هنوز هم روی بعضی از انتقاداتم هستم اما من و لطیفی یک خانواده صمیمی هستیم. لطیفی همیشه گفته است که از من، منتقد تندتری نباشد. به طور مثال زمانی که همه از فیلم «روز سوم» تعریف و تمجید میکردند، من آن را نقد کردم. شاید برای برخی افراد سؤال باشد که چرا من و لطیفی که در کار ممکن است با یکدیگر چالش داشته باشیم، دوباره پروژهای را با همکاری یکدیگر قبول میکنیم. باید گفت شاید در این کار ذهنیت من در بعضی از قسمتها اجرا نشده باشد و البته همزمان نوشته شدن کار و تصویربرداری، تاثیراتی را هم در خروجی سریال داشت. به طور مثال بهروز شعیبی قرار بود تنها در ۵ قسمت اول کار باشد، اما از قسمت ۱۵ به بعد ما به دنبال راهکارهایی دراماتیک میگشتیم تا حضور او را در سریال پررنگتر کنیم.
وی همچنین درباره حضور مینا ساداتی در نقش لیلا و حاشیههایی که درباره سخنانش از بازی وی به وجود آمده بود، تصریح کرد: درباره ساداتی باید بگویم من هیچکس را ندیدم که مثل او وقتی وارد فضای جدیدی میشود، تلاش کند تا خود را با فضا همراه کند اما در سخنانم بیان کرده بودم که همراه شدن او با فضا با کمی تاخیر اتفاق افتاد و این سخن من کمی سوءتفاهم ایجاد کرده بود.
محمدرضا شفیعی تهیهکننده سریال نیز در بخشی از این نشست به انتقادات مطرح شده نسبت به شخصیت محمد اشاره کرد و گفت: ما باید گاهی از جهان فیلم بیرون بیاییم و ویژگیهای شخصیتها را در نظر بگیریم. محمد در سریال «تنهایی لیلا» کنار یک امامزاده بزرگ شده است و شاید تاکنون با یک زن و با جنس مخالف خود چشم در چشم نشده باشد. او در موقعیتی قرار میگیرد که تاکنون تجربه نشده است و واکنشی که نسبت به لیلا دارد، به جهان شخصیتی او برمیگردد.
بهروز شعیبی بازیگر نقش محمد در سریال «تنهایی لیلا» نیز در ادامه، در سخنانی بیان کرد: در حال حاضر مجموعه شبکههای ماهوارهای جم وجود دارند و ما باید در سریالسازی خود نکاتی را از این شبکهها یاد بگیریم. ما باید عادت کنیم که با استثاناها و اقلیتها، قصههایی را بسازیم که جذاب باشد. باید بتوانیم قصههای خود را در قسمتهای طولانی توسعه دهیم و نه تنها فیلمسازان بلکه بینندگان هم باید عادت کنند تا در چنین مسیری حرکت کنند.
آفرین اویسی دیگر بازیگر این سریال با اشاره به خاطرهای از سفر خود و همسرش به لندن، اظهار کرد: من ۲۵ سال پیش با همسرم به لندن رفتم. ما آن زمان هنوز میوه آناناس را ندیده بودیم و آنجا زمانی که این میوه را دیدیم، حتی درباره چگونگی خوردن آن هم متعجب شده بودیم.اما مساله این بود که این میوه برای ما ناآشنا بود. البته درباره سریال باید بگویم که این کار برای من غیرقابل باور نبود و من با ۶۲ سال سنی که دارم، چنین شخصیتهایی را دیدهام. مردم هم تا آنجایی که من میدانم و به من واکنش نشان دادهاند، کار را دیدهاند و آن را بسیار دوست داشتند. حتی مخاطبی بوده است که نذر کرده بود تا نوزاد لیلا، شخصیت سریال پیدا شود.
لطیفی در ادامه با اشاره به اینکه آرزوی من این است که مثل مردم فیلم ببینم، یادآور شد: مردم با درام و قصه جلو میروند و نه بر اساس تکنیک و مسائل فنی و حال اگر مردم با این کار ارتباط برقرار کردند، معنای آن این است که ما یک پله به مخاطب نزدیک شدهایم.
وی اضافه کرد: ما معمولاً میگوییم که باید با ماهواره مقابله و در برابر تهاجم فرهنگی دفاع کنیم در صورتی که ما یک فرهنگ ۲۵۰۰ ساله داریم و اتفاقاً خودمان هم باید مهاجم باشیم. مخاطب ما امروز شبکههای ترکی را باز میکند و تنها به دنبال درام و قصه است و اگر ما بتوانیم این درام را با بازیگران خوب به او ارائه دهیم، میتوانیم مخاطبان را از پای شبکههای ماهوارهای و شبکههای ترکی به شبکههای خود بازگردانیم.
کارگردان سریال «تنهایی لیلا» افزود: این سریال باید افتتاحی باشد برای جلب مخاطب در شرایطی ویژه. ما در ساخت آثار، بخشی را با جامعه همراه میشویم و بخشی را در جامعه حرکت میکنیم. یعنی امتیازهایی میدهیم و امتیازهایی هم میگیریم. خود ما هنرمندان بخشی از قشر روشنفکر جامعه هستیم و درخواستمان این است رسانهها و منتقدان ما را با تعابیر گوناگون نزنند.
لطیفی با اشاره به پیامی که قرار بود از این سریال به مردم برسد، عنوان کرد: یکی از جملاتی که در این سریال میشنوید این است که «قضاوت نکنید» و اگر در یک سریال ۳۰ قسمتی، ۱۰ نفر هم این موضوع را بپذیرند، برای ما کافی است.
عنقا در ادامه نشست درباره اینکه چه مقدار از سریال در پرداخت و اجرا درآمده است، گفت: این اولین فیلمنامه من بود که وابستگی زیادی به اجرا داشت و خوب شدن یا بد شدن یک سکانس کاملاً به بهروز شعیبی وابسته است. اگر در این سریال به خاطر فضای حسی و جزئیاتی که داشت، بازیگران دیگری به جز شعیبی و ساداتی حضور میداشتند، حتما کار به شکل دیگری درمیآمد، زیرا «تنهایی لیلا وابستگی» زیادی به این دو شخصیت، طراحی لباس و اجرای آنها داشت.
لطیفی نیز درباره پرداخت و اجرای کار گفت: ما در اجرا هیچگاه خود را مطلق و بهترین نمیدانیم و همیشه میدانیم اگر وقت بیشتری داشته باشیم، کار بهتری خواهیم داشت. اگر انتظار این است که ما مثل سینمای صنعتی آمریکا کار کنیم که باید بدانیم بودجهها و امکانات ما به آنها نمیرسد. من در اجرا از بازیگران دفاع میکنم. میانگین کاری آنها ۱۴ ساعت مطلق است و شاید اثر، ضعفهایی هم داشت که اجتنابناپذیر بود.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به انتقادات وکلا به سریال «تنهایی لیلا»، اظهار کرد: در کشورهای غربی فیلم میسازند و شوخیهای زیادی با پلیس فدرال انجام میشود اما پلیس فدرال حرفی نمیزند، چرا که فکر میکند او اینگونه نیست. در حالی که اگر در سریالهای خود صاحب یک حرفه را کلاهبردار معرفی کنیم، باید درباره آن پاسخگو باشیم و من فکر میکنم اگر بخواهم بار دیگر در سریالم یک کلاهبردار داشته باشم، تنها میتوانم یک کارگردان جای او بگذارم.
لطیفی از حمایت صدا و سیما در این زمینه سخن گفت و اظهار کرد: من حدود ۱۱ سال پیش جلسهای با ضرغامی داشتم. آن زمان جعفری جوزانی به ضرغامی بیان کرد که در کشورهای غربی، دوربین تلویزیون به هر سمت میرود، همه میترسند اما این قضیه اینجا برعکس است و دوربین از همه میترسد. در حالی که تلویزیون باید به سمتی برود که دیگران از این فیلمها بترسند.
شفیعی نیز در این باره گفت: فکر میکنم برخی از مدیران تلویزیون باور ندارند که مهمترین رسانه کشور در دستان آنها قرار دارد، در حالی که اگر به این موضوع باور داشته باشند و اینکه رسانه میتواند مثل یک دانشگاه باشد و همچنین به کار خود مطمئن باشند، نباید از سر و صدای برخی رسانهها که میدانیم اهداف صنفی دارند، بترسند.
در ادامه بهروز شعیبی با اشاره به حضور خود در این کار گفت: من ۱۲ سال پیش دستیار لطیفی بودم و اینکه بعد از ۱۲ سال به من اطمینان کرد و این نقش را به من سپرد، حال خوبی برای من بود.
در پایان این نشست لطیفی به یک مراسم برای خیریه «روز سوم» اشاره کرد و گفت: ۲۰ شهریورماه یکی از فرهنگسراهای تهران مراسمی را به صورت یک خیریه سینمایی برگزار میکند که در آن بازیگران سریال «تنهایی لیلا» و همچنین هنرمندان دیگری دستپختهای خود را میآورند و برای فروش میگذارند.