به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، ظهور شعر پست مدرن در ایران کمی پس از تولد غزل نو و فرمگراست. این سبک از اوایل دهه 80 در شکل عمومی به راه افتاد و از ابتدا گرایش قابل توجهی از سمت نسل جوان طرفدار شعر را به خود معطوف کرد. رضا برهانی را می توان از نخستین مروجان این سبک در ایران نام برد. البته این نکته نیز قابل توجه است که عوامل غیر ادبی در نفوذ این سبک بین نسل جوان اثرگذار بوده و سرعت پخش آن و تفکراتش را بیشتر کرده است. عواملی مثل رسانه ها و حرکت گسترده برخی از آنها برای معرفی شعر پست مدرن به جامعه، اینترنت و فضای مجازی به عنوان یک رسانه فراگیر و اثرگذارتر از همه اینها شبکه های اجتماعی و ارتباط مستقیم و بدون واسطه جامعه با این پدیده باعث شد تا شعر پست مدرن خیلی زود فراگیر شود.
توجه در این سطح باعث شد که شعر پست مدرن منتقدان سرسختی را هم برای خود داشته باشد که به دلیل مبنا قرار دادن سبک و فلسفه غربی آن را دارای محتوا و اندیشه متفاوتی از شعر مدرن و سنتی جامعه میدانستند.
البته این عکس العمل جدا از بحث فلسفی موثر در محتوای شعر در دوران آغازین نیما و شعر نیمایی نیز رخ داده بود که به خاطر نوآوری های وزنی بیانی، یک شعر نامتقارن به حساب میآمد.
از مطرح ترین شاعران پست مدرن می توان به سیدمهدی موسوی(شاعر شاهین نجفی)، حامد داراب، مجتبی صادقی، محسن عاصی و فاطمه اختصاری (شاعر شاهین نجفی) اشاره کرد که در این بین جز مجبتی صادقی مابقی از شاگردان سیدمهدی موسوی هستند.
بروز هر تغییر همیشه موافقین و مخالفینی دارد و شعر نیز از این امر مستثنی نیست. فی الحال برای روشن تر شدن نگاه ها و نظرات به بیان چندی از آنها می پردازیم که در بخش موافقان شعر پست مدرن نظرات استاد محدعلی بهمنی بسیار مهم و قابل تامل است.
به عقیده محمدعلی بهمنی ظهور پست مدرن در شعر از سری تغییراتی است که موجب نپوسیدن این موجود زنده یعنی شعر فارسی و غزل نو در میان تکرارهاست.
وی می گوید: «شعر پست مدرن یک جریان بوده و هست و ادامه خواهد یافت حتی اگر با آن موافق نباشیم نباید دستاوردهای آن را نادیده بگیریم.» او در ادامه مثال جالبی هم می زند: «این جریان نوزادی است و متولد شده اگرچه ما حق داریم با آن مخالفت کنیم و در مخالفت آن در جشن تولدش شرکت نکنیم اما نمی توانیم دیگران را از آن بازداریم.»
بهمنی ادامه می دهد: «نباید اجازه دهیم این نوباوه از مسیر درست منحرف شود ولی اگر منکر فضاسازی آن شویم منکر خود شده ایم.» بهمنی ادامه می دهد: «به نظر من غزل پست مدرن می تواند خدمت بزرگی در مسیر تکامل شعر فارسی کند اگر آنها که با آن زندگی می کنند هوشمندانه با آن زندگی کنند.»
وی می گوید باید از دریچه ای که توسط جوانان به روی غزل باز شد بهره ببریم ولی در عین حال اینکه باید از انحراف آن جلوگیری شود نیز تاکید می کند.
در بخش مخالفان هم نظرات متعدد و گوناگونی وجود دارد. برخی اعتقاد دارند فعالان شعر پست مدرن به جای ترجمه آثار اصلی تئوری های برگرفته از آثار را ترجمه می کنند مثلا قربان ولیئی می گوید: «غزل پست مدرن اصطلاحی بی معناست چون پست مدرنیسم در غرب فرهنگ است ولی غزل یک قالب شعری است و کنار هم نشستن این دو بی معناست.»
وی با دفاع از غزل فرم گرا و نوآوری های آن، غزل پست مدرن را کوتاه مدت و بیشتر برای مطرح کردن و معرفی اجتماعی شاعر می داند که خیلی زود فراموش می شود.
نکته دیگر آنکه شعر و داستان پست مدرن وارد کشور شده در حالی که هیچ توضیح و توجیه فلسفی در جامعه از خود ندارد و همین امر یک سردرگمی عمیق در میان برخی از طرفداران ناآگاه این سبک به وجود آورده است. تا جایی که پست مدرن را رهایی از هر چیز تعریف می کنند. یعنی بی قید و بند بودن یعنی اعتقاد به نظریه قانون بی قانونی و بی نظمی منظم! در حالی که پست مدرن در غرب چیز دیگری را نشان می دهد و سعی در اثرگذاری رو به جلو برای انسان دارد. در جامعه ما اما داستانی برعکس رقم خورده است.
حتی روشنفکری که امری مهم در پیشرفت هر جامعه محسوب می شود امروزه در برابر برخی رفتارهای سرزده از طرفداران پست مدرن در جامعه اعلام موضع می کند و روشنفکری پست مدرن را جدا از خود می داند. اصطلاحی هم بین اساتید دانشگاهی در مورد روشنفکری پست مدرن رواج پیدا کرده که: اگر در غرب روشنفکری یک قاشق عسل بخورد (شما بخوانید عسل) در اینجا ملاقه ملاقه میل می کنند!
در غزل فرم گرا و نو که قبل از پست مدرن رواج یافته ترکیبی از قالب نو و کلاسیک است. یعنی در آن سعی شده با آگاهی از محدودیت های غزل کلاسیک به وسیله زبان نو و خلاقانه شرایط جدیدی را رقم بزند.
حال اینکه غزل پست مدرن علاوه بر استفاده از نوآوری های غزل فرم گرا ویژگی های دیگری نیز در خود دارد که به اختصار به توضیح آن می پردازیم.
یعنی تکه تکه شدن یک تصویر اصلی (داستان یا رخداد) در متن و تبدیل آن به تصاویر دیگر که در نهایت دوباره به همان تصویر اصلی برمی گردند. از محاسن این نوع کوتاه کردن توضیحات توسط شاعر است.
یک تصویر را در نظر بگیریرد و چند اتفاق را در حاشیه آن. در آخر هم همه این اتفاقات را با یک اشاره به هم مربوط کنید به شکلی که یک تصویر نهایی بدست بیاورید که حاوی یک پیام باشد. خواه این پیام بیان روزمرگی باشد و خواه پیام سیاسی هر چه و هر چه اصل یک فرم کلی است در غزل .
ایجاز نام دیگر این صنعت است این صنعت سرچشمه سادگی شیوایی تفکر و زبان فلسفی است . این تکنیک بیشتر در اشعار سیاسی استفاده می شود و به نوعی پوشش است برای فرار از طبعات سخن مستقیم.
اصطلاحی با اصالت فرانسوی در فلسفه است ژاک دریدا 1930 بر آن کاربردهای گوناگونی را بیان کرده است. دریدا معتقد است جهان دو قطبی و دوگانگی تاریخ بشریت را فراگرفته مثل علت و معلول زن و مرد آسمان و زمین مکتوب و شفاهی خوب و بد و ... که پایه تفکرات بشریت را تشکیل داده پس فلسفه نیز آن را پذیرفته است چون فلسفه زائیده ذهن بشریت است و هر فلسفه حداقل یکی را پذیرفته نکته اینجاست که دریدا معتقد است بشریت باید به مقامی برسد که از این دوگانگی رهایی یابد او می گوید: فلسفه در عصر جدید ساکن مانده چون در قید دوگانگی است و همه چیز را قالب آن می بیند.
وی به وسیله واسازی به قول خودش می خواهد ساختارها را اوراق کند و در حقیقت یک نوع کشف حجاب کند و برای تبیین آن نقش یک مرکز مقتدر و متعادل را در ساختار موردنظر خود آشکار سازد. این یکی از همان جاهایی است که ایراد نبود تعریف صحیح و کاربردی از پست مدرنیسم در جامعه مشهود است. یعنی هنوز در یکی از ستون های اصلی غزل پست مدرن یعنی ساختار شکنی، اشتباه تعریف بین شاعران وجود دارد که همین اشتباه بدترین تحرکات فرهنگی را رقم زده است این برداشت نامناسب به وضوح در جامعه مشخص است به ویژه در میان جوانانی که بدون فهم دقیق در پست مدرنیسم غرق در خیالات اشتباه خودند.
البته این نظریه غیر از متون عرفانی و مدرن بر سر نفی محدودیت های حاکم بر گفتار عرفی ست محقق نمی شود در حقیقت هدف دریدا به میان آوردن زبان بدون نویسنده و نیت است حال اینکه نویسنده مرگ مولف را بپذیرد یا خیر و به این ترتیب دنبال نیت اصلی در آثار، بدون نیت نویسنده است البته نکته قابل تامل دیگر نیز وجود دارد و آن این است که ژاک دریدا یک فیلسوف یهودیست . دریدا از فیلسوفان تحت تاثیر فلسفه کابالاست قابل ذکر است برای آگاهی بیشتر در مورد اثرگذاری نظریه دریدا و ساختار شکنی بر عرفان و ادیان الهی به مقاله دکتر نگین بی نظیر استادیار زبان و ادبیات دانشگاه گیلان با موضوع شالوه شکنی و عرفان (با تکیه بر اندیشه دریدا و مولانا) رجوع شود . باید توجه داشت نگرش ساختار شکنی یا همان واسازی دریدا، در متون عرفانی و الهی پایانی جز الحاد و کفر ندارد.
چگونگی تاثیرگذاری ساختارشکنی و واساری در شعر بعد از گذشت حکومت شعر انقلاب و جنگ بود که دغدغه های عمومی آن برهه بود که فراگیری خاصی داشت که در دهه اخیر به ظاهر کم رنگ شده و البته دلیل اجتماعی دارد و آن هم گذر نسل هاست شرایط پیش رو نسل جدید به شکلی رقم می خورد تنها مسائل سیاسی و اجتماعی در روزمرگی به تنهایی او را سیراب نمی کرد به این ترتیب به رویکرد فلسفی به رویدادها گرایش پیدا کرد خود به خود به مسیری حرکت کردند که فلاسفه غرب مثل هایدگر، نیچه، دریدا و.... که داعیه داران پست مدرنیزم و واسازی هستند بنا کرده اند.
با بررسی آثار گذشته ادبیات کاملا مشهود است که ساختارشکنی در اشعار مولوی نیز وجود دارد و این به این معناست که ساختار شکنی به ذات بد نیست و یک پدیده رفتاری مفید به حساب می آید. اما متاسفانه شیفتگی مفرط، پیروی کورکورانه و بدون تامل در پذیرش و استفاده از این قبیل بیشتر موجبات سردرگمی فرهنگی را فراهم می کند و این یعنی سرانجامی به جز هدف اصلی خود خواهد داشت.
به این نکته هم باید توجه داشت که برخی ساختارشکنی را به معنای هنجارشکنی و نمود به آنچه نبوده است را به کار می برند که این کار اشتباه است و در عمل چیز دیگری است.
در یک فضا چندین صدا وجود دارد که با هم حرف می زنند پاسخ همدیگر را می دهند هر کس از دید خودش سخن می گوید.میخائیل باختین چند صدایی را دستاورد داستایوفسکی می داند و معتقد است حالات آن بیانگر: تنوع فرهنگ و زاویه دید بازتاب صداهای سرکوب شده و تاثیرگذاری و تاثیرپذیری صداها از هم می باشد.
جملات و آواها و شخصیت ها را شاعر خلق می کند به صورتی که آنها در پی آن هستند که حالت ناقص خود را به یک شکل واحد تبدیل کنند و به صورت هدفمند برای القاهای ذهنی که بیشتر بر پوچی و بیهوده گرایی و از این قبیل حالات است دلالت می کند تا نتیجه مطلوب شاعر حاصل شود.
گونه ای از روایت است که پرسش های پی در پی روانی، بهم ریختگی دستوری و نشانه گذاری دارد و برای ذهنیات شخصیت ها در شیوه بیان گاهی حدیث نفس به کار می رود، گاهی دیدگاه دانای کل و گاهی تک گویی درونی که خود حالت مستقیم و غیرمستقیم را دارد.
از زیرشاخه های ایده آلیسم که خود یک آیین فلسفی است و به وسیله افلاطون پایه گذاری شد و فلاسفه ای چون هگل و کانت در طرح اجتماعی آن فعالیت ها کرده اند. در این نظریه جهان خارجی تعریفی از آن چیزی است که ذهن درک می کند. در این نظریه نیز عقل به صورت مطلق همه کاره است.
مثلا برای شما داشتن یک خانه کوچک در یک نقطه آرام شهر ایده آل است و به شما حس خوشبختی می دهد پس حالت ایده آل نهایت آنچه ذهن شما می پروراند برای پرامتری به نام خانه دار شدن که ممکن است بخشی از یک احساس خوشبختی باشد همین است . در ذهن گرایی شما حق ندارید اندیشه هایی چون معاد، عدالت و عصمت، بهشت، دوزخ، گناه و ثواب..... به صورت مطلق استفاده کنید و تنها عقل می تواند آن را به صورت کلی ذهنیت گرایی کند چون عقل ناقص قابلیت تحلیل کامل آن را ندارد.
در روایات دینی داریم که در چند چیز تفکر نکنید. ابتدای خلقت، انتهای آسمان و... شما همین دو مورد را اگر در نظر بیاورید می بینید به هیچ نتیجه ای نمی رسید و آخر آن چیزی جز به سردرگمی در توانایی خالق کامل ایجاد نمی کند به این دلیل است که ما اشراف کامل بر تاریخ و ماهیت موضوعات نداریم به زبان ساده تر تنها آنچه در ذهن پرورش می یابد که حدی معلوم دارد ذهنیت گرایی در زمینه های عرفانی و ادیان الهی پایانی جز سردرگمی ندارد که البته بعضی هم با همین ترفند برای مطرح کردن خود و افکارشان به رواج آن دست می زنند.
با توجه به خصوصیات بیان شد می توان دریافت که غزل پست مدرن مزیت های بسیاری دارد اما برخی مسائل باعث ایجاد یک سری تفکرات و تحرکات برای جلوگیری از پیشرفت و تغییر مسیر آن شده است.
مشکلات با تعریف ناقص و غیراصولی پست مدرن شروع شد و با سرعت بالاتر در پوشش رفتار و تغییر سبک زندگی آن دسته از طرفدارانش که عملا تعریفی از آن در ذهنشان ندارند اثرگذاری کرد. برخی هم اعتقاد دارند این روند نوعی اعتراض است نوعی سیاسی بازی یا از این قبیل مباحث که اگر باشد هدفی جز سبک زندگی ایرانی، دینی و خانواده ندارد. چون ضعف رفتاری بیشتر در این سه بخش ملاحظه می شود یا حداقل نمود بیشتری دارد.
همین مسائل حساسیت ها را بر روی این پدیده بالا می برد البته مسائل دیگری نیز وجود دارد مثلا رفتارهای سیدمهدی موسوی که شاگردانش او را پدر غزل پست مدرن می دانند در سطح اجتماع از حمایت خواننده هتاک و مرتد شاهین نجفی گرفته (که او را چند بار برادر خود خطاب کرده) تا تحرکات ضد انقلابی در جلسات شعر که موجب بازداشت وی نیز شد. پخش غیر مجاز اشعارش در قالب کتاب که در چاپخانه های زیر زمینی چاپ شده بود، انتشار مقاله ای با موضوع پیوند و ارتباط غزل پست مدرن با موسیقی زیرزمینی و اتصال این موضوع به برخی تحرکات آشوب طلبی در سال 91 توسط هفته نامه باران، حساسیت ها را بیشتر کرد.
حضور او به همراه فاطمه اختصاری (یکی از شاگردانش) که لباس مبدل پسرانه به تن کرده بود در ورزشگاه آزادی و انتشار عکس آن بر این حساسیت ها افزود به شکلی که از او به خاطر فعالیت هایش در حمایت از تحرکات فمینیستی در رسانه های مختلف انتقاد شد.
با کمی تامل در همین رفتارها چه چیزی به ذهن انسان می رسد غیر از تمایل به هنجارشکنی؟ حالا این رفتارها در کنار برخی تعاریف ناقص در رفتارهایی که هیچ ربطی به پست مدرن ندارد و در میان طرفداران آن در ایران به عنوان خصوصیت پست مدرن یاد می شود بگذارید. آیا نتیجه ای غیر از حساسیت زایی خواهد داشت؟ این در حالی است که گویا هیچ کس هم تمایلی به انجام اصلاحات و دفاع از غزل پست مدرن ندارد وقتی نقاط مبهمی در تعریف پایه های یک سبک فلسفی وجود دارد که استفاده از آن حرکت روی لبه تیغ است و هر بی احتیاطی و ساده انگاری می تواند نویسنده را به سمت اتهاماتی چون نفی وحدانیت خدا معاد عدالت یعنی دقیقا پایه های اصولی دین سوق دهد، برخی رفتارها توجیهی ندارد.
این گونه می شود که فرصت ناب غزل پست مدرن برای ادبیات معاصر به یک تهدید اجتماعی مبدل می شود و یا حداقل این گونه در رفتارها نمایش داده می شود در حالی که همین سبک اشعار نگاه های بسیار نابی به ارزش های انسانی در شعر می دهد ولی این مزایا پشت برخی رفتارها عملا گم شده اند چون به اندازه اثرات منفی بزرگ نیستند. متاسفانه گاهی هم به این مشکلات برخی رفتارهای سیاسی هم اضافه می شود.
هیچ کس نمی تواند تاثیر مثبت پست مدرن بر روی موسیقی امروز را انکار کند موسیقی که هر چه جلوتر می رود مشهود پیشرفت می کند و این پیشرفت را می توان در آثار محسن چاووشی، رضا یزدانی و ... دید. می توان گفت غزل پست مدرن می تواند در خدمت ادبیات دفاع مقدس باشد می توان در خدمت ادبیات انتظار ظهور باشد می تواند کاملا دینی و اسلامی باشد و هیچ مسئله منفی اجتماعی را رقم نزند و مشکلات را فریاد بزند. می تواند در خدمت ارزش های اجتماعی باشد در خدمت شادی جامعه قرار گیرد و ... .
اما امروز بعضی تحرکات را می توان به سمی تشبیه کرد که برخی در حال تزریق به بدن غزل پست مدرن هستند.