گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو - محمد آزادی، در اینکه شیخ علی اکبر ناطق نوری مورد توجه هر دو جناح سیاسی مملکت برای حضور در لیست انتخاباتیشان جهت شرکت در انتخابات مجلس است؛ نباید چندان تردید کرد. ناطق دیکتهی نانوشتهای است که حالا و بعد از سالها دوری از رقابتهای جدی سیاسی، و با توجه به اسم و رسمی که در گذر روزگار _و در جریان مبارزات انقلابی و مسؤلیتهای ریز و درشتی که در سالهای بعد از پیروزی انقلاب بر عهده داشته_ برای خود دست و پا کرده، از محبوبیت نسبتاً قابل توجهی میان نخبگان و افکار عمومی مردم برخوردار است. همچنین به نظر می رسد که با توجه به روابط خوبی که شیخ نور با شخصیتها و عناصر اثرگذارِ حاضر در هر دو طیف سپهر سیاسی کشور دارد، می تواند در اردوگاه هر دو جناح به ایفای نقش بپردازد. هرچند ناظران سیاسی معتقدند با توجه به خوی کدخدا منشانهای که این سالها در مواضع و رفتار وی دیده می شود، احتمال حضورش به صورت مستقل در انتخابات نیز وجود دارد. برخی کارشناسان سیاسی بر این باورند «ناطق» زیر لوای هر حزب و گروهی که باشد، نقش تعیینکنندهای در جمع آوری آرای شرکتکنندگان در انتخابات برای سبد حزب متبوعش خواهد داشت. به این ترتیب طبیعی است اگر جناح های سیاسی مختلف، از وی برای شرکت در انتخابات مجلس دعوت کنند. هم چنین روشن است که هریک از گروهها میکوشد تا وی را در لیست انتخاباتی خود قرار دهد.
ناطق نوری؛ اصولگرا یا اصلاحطلب؟!
ناطق از اعضا و از مؤسسین جامعه روحانیت مبارزی است که در ادبیات سیاسی کشور معمولاً به جناح راست سنتی معروف هستند. از طرفی وی در جریان انتخابات دوم خرداد 76 ، در حالی با نمایندهی مجمع روحانیون رقابت می کرد، که به اعتقاد اصلاحطلبان امروزی، قرار بود خَلف رییس جمهوری باشد که آنها وی را «عالیجناب سرخپوش» مینامیدند. البته وی در همهی آن سالها و در زمان ریاستش بر مجلس پنجم، با اتخاذ مواضع محکم و انقلابی نشان میداد همچنان تمایل بیشتری به اردوگاه جناح راست که در آرایشات تازه سیاسی بعد از دوم خرداد؛ و بعد از تشکیل جبهه ی اصلاحطلبان؛ به «اصولگرایان» معروف شده بودند، دارد. به این ترتیب بود که برخی اصلاح طلبان افراطی، در زمان ریاست ناطق نوری بر مجلس پنجم؛ ضمن تجمعاتی شعار میدادند «مجلس زوری نمیخوایم، ناطق نوری نمیخوایم!»
حمایتهای شخصیتهای مختلف جناح راست از ناطق در آستانه انتخابات ۷۶
اگرچه که مواضع و رفتارهای وی در سال های اخیر و بویژه بعد از انتخابات هشتاد و هشت؛ و از سرِ کدورت با احمدینژاد احتمالاً، بعضاً باب طبع جناح چپ بوده و آنان را امیدوار به همراه کردن او با خود کرده بود. به هرحال ناطق یک اصولگراست، هرچند از این که خود را فراجناحی نشان دهد لذت می برد. طبیعی است در این سالها و در دوران احمدی نژاد بیشتر از گذشته به هاشمی نزدیک شده باشد، و اینگونه مانند هاشمی علاقه داشته باشد خود را بزرگتر از جناح ها و جریانات سیاسی کشور معرفی کند.
مصادره ی ناطق
بررسی مواضع و رفتارهای سیاسی جریانات اصلاحطلب اثبات می کند برای این گروهها «قدرت» اصالت دارد، به این ترتیب این جماعت که روزگاری به دنبال گریز از مرکز و نقد و اصلاح حاکمیت بودند، امروز دست به دامان کسانی شده اند که احتمالاً و در سالهای حاکمیت دوم خرداد علیهشان موضع می گرفتند و یا حداکثر احزابی مانند کارگزاران سازندگی را به چشم شهروندان درجه دو جبهه اصلاح طلبی نگاه میکردند. امروز اما ظاهرا خالی بودن دست تندروهای اصلاحطلب از وجود شخصیتهای کاریزماتیک و رایساز، آنان را دست به دامان همان کسانی کرده روزگاری نماد «مجلس زوری» میدانستندشان.
بههرحال جماعت اصلاح طلب این روزها و برای بازگشت به قدرت دست به هرکاری می زند، و حاضر است برای نیل به آن، از بسیاری از مواضع و آرمانهای آنچه خود «گفتمان اصلاح طلبی» میخوانند؛ کوتاه بیاید. اتحاد با کارگزاران بی تردید شاهد این مدعاست. اصلاحطلبان در تلاشند تا با نزدیکی و استفاده ی هرچه بیشتر از آنها، از طرفی خود را بیش از پیش به دولت یازدهم نزدیک کنند، و از طرف دیگر برخی ظرفیت ها و آرای اصولگرایان سنتی را به سبد رأی خود واریز کنند.
اصلاح طلبان و کارگزاران که هردو به دنبال ایدئولوژی زدایی از سیاست خارجه و به حاشیه راندن انقلاب اسلامی؛ _یکی با شعار «جمهوری خواهی» و دیگری با علَم کردن موضوع توسعهی اقتصادی_ هستند، این روزها در جبهه ی نسبتاً واحدی برای بازگشت به قدرت قرار گرفته اند. به این ترتیب شاید، تغییرات اخیر شورای مرکزی کارگزاران و اضافه شدن اعضایی با سابقه و تابلوی اصلاح طلبی در همین راستا قابل تحلیل باشد.
اگرچه که برخی ناظران سیاسی معتقدند همزمان با استفادهی ابزاری اصلاحطلبان از کارگزاران و جریانات نزدیک به دولت، کارگزاران سازندگی هم به دنبال یارکِشی برای جریان هاشمی از خارج از محدوده ی دولت هستند، و به این ترتیب و با توجه به جمله ی هاشمی که گفته بود: «من تغییر نکردهام»، اتحاد آنها با اصلاح طلبان را مقطعی و تاکتیکی ارزیابی میکنند. اینگونه به نظر می رسد که کارگزاران سازندگی بیشتر به دنبال تشکیل جناح سوم، موسوم به جناح اعتدال، جایی احتمالاً میان جناح راست و چپ فعلی هستند، این چنین آنها به دنبال یارگیری از اردوگاه هردو جناح، و باد کردن دولت برای تشکیل جریان تازه ای با محوریت هاشمی، روحانی، ناطق و حتی لاریجانی هستند.
به هرحال اما، هرکدام از دو تحلیل فوق را که انتخاب کنیم (اتحاد راهبردی و ایدئولوژیک جریان هاشمی با اصلاح طلبان و یا اتحاد تاکتیکی و استفاده و خدمات متقابل ایندو جریان به هم برای نیل به قدرت)، اصلاح طلبان، به ویژه در روزهای اخیر تلاش مضاعفی را با محوریت کارگزاران برای جذب شیخ نور به اردوگاه خود برای انتخابات مجلس آغاز کردهاند. در همین راستا هفته نامه «صدا»؛ ارگان حزب کارگزاران سازندگی، در تازهترین شمارهاش، گزارش ویژه ای را به همین موضوع اختصاص داده و ضمن انتشار خبر دیدار حسن خمینی و غلامحسین کرباسچی (دبیر کل کارگزاران) با ناطق؛ مینویسد: «رئیس دولت اصلاحات در دیدار با حزب کارگزاران به این موضوع اشاره کرد که اصلاح طلبان چتر خود را گسترده تر بگیرند و به سراغ چهرههای موثر و میانه روی اصولگرایان بروند و آنها را به انتخابات دعوت کنند.»
این گزارش میافزاید: دیدارهای پیاپی و غیر خبری با علی اکبر ناطق نوری از یک ماه قبل آغاز شده بود و رایزنی با برخی اعضای شورای نگهبان نیز شدت گرفته بود که اخیرا نیز سید حسن خمینی با علی اکبر ناطق نوری دیدار کرده و از او خواسته است که در انتخابات مجلس شرکت کند و نقش خود را برای این انقلابی که او یکی از سرمایههایش است، ایفا کند.
این گزارش درباره جزئیات این دیدار آورده است: ناطق نوری برعکس دفعههای قبل که به صراحت از موضوع انتخابات عبور میکرد این بار سخنی نگفت و در برابر سخنان و اصرار سید حسن خمینی گفته بود نیاز به آن دارد که بیشتر فکر کند.
نشریه صدا همچنین از دیدار چندی پیش غلامحسین کرباسچی دبیر کل حزب کارگزاران و یکی از مفسدان مشهور اقتصادی، با ناطق نوری در لواسان خبر داده و گفته است که کرباسچی در این دیدار از ناطق نوری خواسته است که دوباره به خانه ملت بازگردد.
این نشریه همچنین تصریح کرده است: ناطق نوری اخیرا برخی از سفرهای خود را به شهرستانها آغاز کرده است و برخی معتقدند که این سفرها کاملا تبلیغاتی است و برخی اینگونه مطرح میکنند که ناطق نوری درصدد است با سفر به شهرهای مختلف و دیدار با علما و روحانیون آن خطهها توجهشان به انتخابات مجلس خبرگان در راستای آن چه در ذهن دارد جلب کند.
همچنین صادق زیباکلام نیز؛ به عنوان کسی که علاقه دارد درخصوص تمام اتفاقات منظومهی شمسی اظهارنظر کند؛ هفته ی گذشته با انتشار نامهی سرگشاده ای خطاب به ناطق نوری؛ ضمن دعوت از ایشان برای شرکت در انتخابات مجلس، از او خواسته بود تا رییس مجلس دهم شود!
با این وجود اما؛ روزنامه ی «آرمان» بولتن خانوادگی خاندان هاشمی، در شماره روز یکشنبه خود، ضمن ابراز تردید در ورود ناطق به انتخابات، سرلیستی در انتخابات پیش روی مجلس شورا را حق فرد دیگری دانسته بود؛ و افزوده بود: «بیشک پتانسیل ناطق نوری را نادیده گرفتن جفای بزرگی است اما او بعید است که برای بازگشت به سیاست آن هم از طریق مجلس اقدام کند اما برای ایفای نقش در تشکیل مجلسی کارآمد و بویژه رایزنی با روحانیون و علما برای پربار کردن مجلس خبرگان که انتخابات آن هم در اسفندماه برگزار خواهد شد، از هیچ کمکی فروگذار نخواهد کرد«.
«آرمان» در ادامه نوشت: «گمان میشود برخی جریانات سیاسی با اصرار بر حضور ناطق نوری در انتخابات مجلس و وعده سپردن کرسی ریاست پارلمان به او مسیری را پیش گرفتهاند که ناطق نوری را از جایگاه اصلی خودش دور میکند، بدین شکل که اگر طبق قولی که به خودش داده است در انتخابات شرکت نکند برخی مخالفانش این موضوع را مطرح میکنند که او به فکر مجلس نیرومند نبوده است و از سویی هم اگر در انتخابات شرکت کند با رقبایی برای جلوس بر کرسی ریاست مواجه خواهد شد که نتیجه این رقابت برای او مشخص نیست!»
گزارشی که بهوضوح از وجود اختلافات داخلی میان گروه های مختلف اصلاح طلبی خبر می دهد، به نظر می رسد اصلاح طلبان و بعد از انصراف دادنِ زوری عارف از رقابتهای انتخابات 92، دچار نوعی سردگرمی و به همریختنگی برای انتخابات مجلس شده اند، به گونه ای که اکنون و برای انتخاب سرلیست در انتخابات مجلس دچار مشکل شده اند، از طرفی نمی توانند کمک نمایانی که «عارف» با انصراف خودش از انتخابات در پیروزی روحانی در انتخابات داشت را نادیده بگیرند؛ و از سوی دیگر نمیتوانند بیخیال برند ناطق و اسم و رسم آن، برای به هم ریختن احتمالی اتحاد اصولگرایان و شکست دادن آنان در انتخابات پیش رو شوند.
تحلیلگران سیاسی معتقدند جذب ناطق تصمیمی است که در جلسات بزرگان اصلاحطلب گرفته شده، و گزارش اخیر نشریه صدا مبنی بر تأکیدات رییس دولت اصلاحات هم احتمالاً ناظر به همین قضایاست. بههر روی تلاشهای اخیر اصلاح طلبان برای جذب ناطق، بیشتر از همیشه «ابن الوقت» بودن این جماعت را نشان میدهد، جماعتی که برای نیل به قدرت حاضر است هر کاری کند، از پوست خربزه انداختن زیر پای ناطق گرفته تا «رحم اجارهای» کردن دولت. جذب ناطق برای اصلاحطلبان می تواند به نوعی رمز پیروزی آنها در انتخابات پیش رو باشد، آن ها به خوبی می دانند که با قرارگرفتن وی در لیست اصلاحات، می توانند علاوه بر برداشتن آرا از سبد اصولگرایان، در صف متحده ی آنها هم خلل ایجاد کنند. اصلاحطلبانی که دیروز با تجمع علیه ناطق او را رییس مجلس زوری معرفی کرده و در انتخابات 76، وی را جانشین عالیجناب سرخ پوش می دانستند، حالا و برای بازگشت به قدرت دست به دامان وی شدند.
اما شیخ نور حالا و در آستانهی 73 سالگی، احتمالاً بهتر از هر کس دیگری می داند دل بستن به این جماعت قدرتطلب تصمیم هوشیارانه ای نیست، ناطق نمی خواهد زیر بلیت اصلاحطلبان هزار رنگ باشد، و احتمالاً ترجیح می دهد سالهای بازنشستگی را، به عزت و احترام و در حال انتقال تجربه به جوانترها بگذراند، کمی صبر لازم است، باید منتظر ماند و دید تحرکات احتمالی آیندهی جماعت اصلاحطلب آیا میتواند در تصمیم ناطق مبنی بر عدم شرکت در انتخابات خللی ایجاد کند؟